روابط سیاسی ایران و عراق بعد از انقلاب

روابط سیاسی ایران و عراق بعد از انقلاب اسلامی

روابط سیاسی ایران و عراق بعد از انقلاب اسلامی

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۵۶۵

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۴۷۶۵

بازدید کل

۹۰۱۳۹۹۵

افراد آنلاین

۱۴۳

روابط سیاسی ایران و عراق بعد از انقلاب اسلامی


نويسنده : روح الله پورطالب
Pourtaleb@persiangulfstudies.com
كارشناس ارشد مطالعات خاورميانه و متخصص كشورهاي حوزه خليج فارس

در این مقاله سعی شده است با توجه به روابط تاریخی وسیاسی بین ایران وعراق و تحولات گذشته و اتفاق افتاده و پیش روی به این موضوع پرداخته شود که آیا روابط معکوسی بین روابط این دو کشور یعنی ایران و عراق وجود دارد. روابطی که از گذشته شروع شده و تا به حال نیز ادامه دارد، به طوری که بعد از سقوط بغداد و سرنگونی صدام این روابط به چه صورت بوده است.

این مقاله شامل پنج بخش می باشد که بخش اول آن به یک نگاه کلی و تاریخی به کشور عراق پرداخته شده است. در بخش دوم روابط سیاسی بین ایران و عراق در دوران قبل از انقلاب پرداخته است. در بخش سوم به روابط سیاسی بین ایران در دوران جنگ تحمیلی پرداخته ام، در بخش چهارم و پنجم نیز به روابط این دو کشور بعد از جنگ تحمیلی و دوران پس از سقوط صدام پرداخته شده است. در پایان هم یک نتیجه گیری که با توجه به سوال و فرضیه مطرح شده پاسخ به سوال کاملا درست می باشد و روابط به طور محسوس معکوس بوده است.


سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخاسته از اصول و مبانی ثابتی است که با توجه به مقتضیات و شرایط جهانی تاکتیک های لازم رابرای رسیدن به اهداف پیش بینی شده در راستای منافع ملی اتخاذ می نماید. مسیری که جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرده، در جهت توسعه صلح و امنیت در منطقه و گسترش همکاری با همه کشورها بجز رژیم صهیونیستی است. دولت ایران با استفاده از یک دیپلماسی فعال و بهره مندی از قدرت نرم در جهت اهداف سیاسی، امنیتی، اقتصادی، که علاوه بر گسترش روابط با کشورهای همسایه، منطقه و جهان و حضور فعال در سازمانهای بین المللی در جهت توسعه تجاری و ایجاد بازار برای محصولات ایرانی در کشورهای دیگر و رسیدگی به وضعیت ایرانیان عملکرد بسیار مثبتی داشته است.

در این کار تحقیقاتی به روابط سیاسی بین ایران وعراق پرداخته شده است که با طرح یک سوال اصلی با عنوان بین روابط سیاسی ایارن و عراق بعد از انقلاب اسلامی و پس از سقوط صدام چه رابطه ای وجود دارد.

همچنین برای این سوال یک فرضیه طراحی شده است با عنوان:

بین روابط سیاسی ایران و عراق در دوران جنگ و پس از سقوط صدام رابطه معکوس وجود دارد.

متغیر مستقل: روابط سیاسی ایران و عراق در دوران جنگ و پس از سقوط صدام

متغیر وابسته: رابطه معکوس

اصول و روش تحقیق در این پروژه به روش کتابخانه ای صورت گرقته شده است، و روش تحقیق را بر اساس کتاب، روش تحقیق در علوم سیاسی نوشته دکتر ابوالقاسم طاهری، استفاده کرده ام.

 

● عراق از یک نگاه کلی و تاریخی

عراق ناحیه رسوبی وپهناوری که یونانیان به آن «مزوپوتامیا »۱ می گفتنداز رسوبات دو رود دجله و فرات به وجود آمده است. ترتیب آبیاری مسلمانان در عراق، که از ساسانیان به ارث برده بودند، ناحیه عراق را یکی از خرمترین بلاد معمور جهان ساخته بود. اعراب مسلمان جلگه بین النهرین را از مازاد آب فرات که به چندین نهر می ریخت و در جلگه بین النهرین جاری می شد و به دجله می ریخت، آبیاری می کردند. (قرچانلو، ۱۳۸۵: ۲۴۷)

در پی جنگ جهانگیر اول، بخش جنوبی امپراتوری عثمانی، شامل سه استان بغداد، موصل و بصره با پا درمیانی سیاستگذاری خارجی – که بریتانیا در آن نقش بنیادی داشت به صورت کشوری مستقل درآمد. این امر که باحضور قوای نظامی انگلیس درآن سرزمین همراه بود پس از تشکیل کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و کنفرانس سان ریمو (۱۹۲۰) به قدرت استعماری کشور مزبور فرصت داد تا در سرزمین های دیگر خاورمیانه و از آن میان، فلستین نیز، اعمال نفوذ کند و واکنش هایی را که در کل منطقه به وجود آورد انقلاب ۱۹۲۰ میلادی عراق که استقلال خواهی مردم بویژه شیعیان و ایرانی تباران آن چشمگیر بود، پدید آمد، رژیم سرکار آمده (ملک فیصل)مورد قبول مردم عراق نبود، نخستین حرکت خود را در سال ۱۹۲۱ میلادی با تبعید علمای شیعه به ایران و درگیری های مرزی و سیاسی – با دولت ایران آغاز کرد و با تصویب قانون تابعیت از سال ۱۹۲۴ میلادی، به مشکلات مجاوران و زائران ایرانی «عتبات عالیات» دامن زد. این امر تاکودتای نظامیان عراق عیله سلطنت و تغییر رژیم ادامه داشت و از آن تاریخ به بعد شکل دیگری پیدا کرد. (تکمیل همایون، ۱۳۸۰: ۷۲) از یک نگاه کلی و اززاویه منافع ملی ایران، عراق یک کشور چند قومی، از لحاظ جغرافیایی ساختگی و محصول سیاست خارجی دولت انگلیس است که برای حفظ تعادل قدرت در منطقه وعمدتا کنترل قدرت ایران پدید آمد. در طول دهه های گذشته، تعریف نقش مسلط سنی ها در حاکمیت عراق و ترکیب آن با ایدئولوژی حزب بعث، نگرانی هاو هزینه های امنیتی فراوانی برای منافع ملی ایران به همراه داشته است. (برزگر، ۱۳۸۳: ۳۹)

 

● روابط ایران وعراق قبل از انقلاب اسلامی

نقطه آغاز روابط مابین ایران وعراق به فروردین ۱۳۰۸ و اعزام هیئت حسن ونیت ازسوی پادشاه عراق به ایران و تقاضای این هیئت جهت برقراری روابط سیاسی با ایران باز می گردد. با این حال دولت عراق که در این زمان تحت حمایت انگلستان قرار داشت، نخست از اواسط سال ۱۳۱۰با ارسال چندین یاد داشت اعتراض به دولت ایران، ماوران گمرک و نیروی دریایی ایران را متهم به نادیده گرفتن مقررات سازمان بندر بصره و تجاوز به حق حاکمیت عراق در آبهای اروند رود نموده وسپس در سال ۱۳۱۳ به منظور جلوگیری از اعمال حاکمیت ایران بر اروند رود به جامعه ملل شکایت برد. پس از آنکه جامعه ملل طرفین را به مذاکره مستقیم دعوت نمود، سرانجام در ۱۳تیر ۱۳۱۶ طی قرار دادی که میان دو کشور منعقد گردید، حق کشتی رانی در سراسر اروند رود به استثنای پنج کیلومتری ازآبهای آبادان تا خط تالوگ به دولت عراق واگذار گردید. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۸۰: ۳۹)

عبدالکریم قاسم در کنفرانسی مطبوعاتی ادعا کرد که عراق در سال ۱۳۱۶ تحت فشارجدی قرار داشته و ناچار شده است که حاشیه ای به عرض پنج کیلومتر از اروند رود را به ایران واگذار نماید و این عمل عراق یک نوع بخشش بوده است، نه استرداد یک حق مکتسبه. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۸۰: ۲۵۹)

ایران تلاش نمود بحران به وجود آمده را از راههای دیپلماتیک حل و فصل نماید، اما پافشاری عراقی ها برای ادعاهای واهی خود، طرفین را حتی به میدان درگیری پراکنده و تدارکات نامی برای جنگ احتمالی نیز کشاند (میرفندرسکی، ۱۳۸۲: ۱۹۶)اگر چه در نهایت با از سرگیری مذاکرات مستقیم میان دوکشور مناسبات دیپلماتیک نیز از سرگرفته شد اما تازمانی که رژیم چپ گرای عبدالکریم قاسم در عراق حاکم بود، روابط دوکشور تیره باقی ماند.

آرامش و چالش در روابط دوکشور تا هنگاه قدرت یافتن حزب بعث در عراق (۲۶تیر۱۳۴۷) ادامه یافت اما با حاکم شدن رژیم بعث در عراق، دوره ی دیگری از تیرگی روابط میان دو کشور آغاز گردید. در این دوره علاوه بر اختلافات قبلی، تفاوت های ایدئولوژیک رژیم های موجود، گرایشات پان عربیستی شدید رژیم بعث و اراده آن برای کنترل جهان عرب و همچنین گرایش دوکشور به قطب های مخالف دوران جنگ سرد و مخالفت عراق با حاکمیت ایران برجزایر سه گانه بر وخامت اوضاع افزود. همچنین نزدیکی رژیم شاهنشاهی به اسرائیل و آثار نامطلوب آن بر ذهنیت اعراب و سیاستگذاران رژیم بعثی، منجر به پاکسازی و اخراج ایرانی های ساکن در عراق و اتخاذ سیاست ایرانی ستیزی از سوی رژیم بعثی گردید.

روابط دو کشور در شرایطی وارد بحران جدیدی شد که حسن البکر رئیس رژیم کودتایی عراق ادعای حاکمیت مطلق عراق بر اروند رود را مطرح کرد و مقامات بعثی تصمیم گرفتند اسناد و مدارک کشتی هایی را که وارد اروند رود می شدند بازرسی نمایند به دنبال این تصمیم در ۲۶ فروردین ۱۳۴۸ وزارت امور خارجه عراق، آبراه شط العرب را جزء لاینفک خاک عراق نامید و از ایران خواست پرچم هایخود را از روی کشتی ها پایین بکشد بدنبال این اظهارات و اعمال مقامات عراقی، دولت ایران نیز در اردیبهشت ۱۳۴۸ عهد نامه ی مرزی ۱۹۳۷ را ملغی و تمایل خود را به انعقاد قرار دادی مبتنی بر خط تالوگ اعلام نمود. (هوشنگ مهدوی، ۱۳۸۰: ۳۵۷ ۳۵۹)

این رویداد روابط دوکشور را تا آستانه وقوع برخورد انتظامی به وخامت کشاند و حتی احتمال درگیری نظامی نیز قوت یافت. اما با میانجیگری هواری بو مدین در جریان اجلاس سران اوپک (۱۳الی ۱۵ اسفند ۱۳۵۳) در الجزایر دو کشور به توافقاتی جهت پایان بخشیدن به اختلافات خود دست یافتند. بر اساس این توافق خط تالوگ بهعنوان خط مرزی دو کشور شناخته شد و ایران به صورت تلویحی پذیرفت که از حمایت کردهای بارزانی دست بکشد و مقداری از اراضی عراق را که در تصرف خود داشت به آن کشور بازگرداند. (پارسا دوست، ۱۳۶۴: ۱۴۹ ۱۵۱)

روابط ایران وعراق که از سال ۱۹۷۵ بر مفاد قرار داد الجزایر متکی بود، با ظهور جمهوری اسلامی ایران بر اساس احترام به اصل «وفای به عهد » ادامه یافت و دولت انقلابی ایران مفاد آن را دقیقا رعایت کرد. پایبندی دولت جمهوری اسلامی ایران به عهد نامه ۱۹۷۵ تا این حد بود که پس از بمباران روستاهای مرزی ایرا در تاریخ ۱۴/۳/۱۳۵۸، توسط جنگنده های عراق، دولت ایران بدون اقدام متقابل و به منظور کاهش تشنج، استاندار آذربایجان غربی جهت مذاکره با استاندار سلیمانیه، به عراق اعزام کرد.

 

● در اینجا این سوال را مطرح می کنیم که چرا قرار داد ۱۹۷۵ الجزایر متزلزل شد؟

اگر چه درعهد نامه ۱۹۷۵ الجزایر، مرز دوکشور ایران وعراق در «اروند رود»بر اساس خط تالوگ تعیین شد و صدام حسین رئیس جمهور عراق هم قبلا اعلام کرده بود که عراق حاکمیت مشترک ایران وعراق را بر اروند رود، محرز و پذیرفته شده می داند، ولی ظهور انقلاب اسلامی در ایران و ارزیابی غلط حزب بعث عراق و حامیانش از اوضاع داخلی ایران موجب شد که آنها مجددا در صدد دستیابی به کل این آبراه بر آیند و از این رو عمده سخنان حکام عراقحول حاکمیت بر این رودخانه دور می زد. صدام حسین در سال ۱۳۵۹، اعلام داشت که قرار داد مرزی یا مرزبندی مزبور در آبهای شط العرب به نفع ایران بوده است. (روزنامه ایران، ۱۳۷۶: ۵۳۰۰)وی در فروردین سال ۱۳۵۹ مطابق با آوریل ۱۹۸۰، طی مصاحبه ای که به وسیله خبرگذاری ها مخابره شد، برای توافق حالت خصمانه ایران وعراق سه شرط اعلام کرد.

۱) خروج بی قید وشرط ایران از جزایر تنب بزرگ، تبن کوچک و ابوموسی

۲) بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از ۱۹۷۵

۳) به رسمیت شناختن عربی بودن خوزستان (بانام مجهول عربستان)

رژیم بعثی به سرکردگی صدام حسین، پس از بمب گذاری در تاسیسات نفتی ایران و شرکت در یک رشته اقدامات تخریبی علیه جموری اسلامی ایران به بهانه باز پس گیری جزایر سه گانه حملات تبلیغاتی خود متوجه ایران کرد. سرانجام وزارت خارجه عراق در ۲۶/۶/۵۹ طی یاداشتی قرار داد۱۹۷۵ الجزایر را لغو و صدام با ادعای حاکمیت مطلق عراق بر شط العرب آن را در برابر دوربین های تلویزیونی پاره کردو در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حملات هوایی و زمینی ارتش بعث به خاک ایران جنگ تحمیلی ۸ساله علیه ایران را آغاز کرد. اگرچه به ظاهر موضوع اختلافات مرزی به عنوان دلیل اصلی تجاوز عراق به خاک ایران محسوب می گردد اما در واقع تجاوز عراق نتیجه نارضایتی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ان انقلاب اسلامی ایران و نگرانی از گسترش آن به منطقه و حمایت از منافع دولت های محافظه کار عربی نیز بود (بخشایشی اردستانی، ۱۳۷۹: ۹۳ ۹۷)

 

● روابط ایران و عراق در دوران جنگ تحمیلی

خاورمیانه در جریان قرن بیستم سه نوع جنگ مسلانه را بخود دیده است یکی از جنگها های بین المللی که ریشه آن در خارج از منطقه بوده است، یعنی دوجنگ جهانی، دیگر جنگهای داخلی که کشورهای خارج از منطقه هم در آن دخالت داشتند. مثل جنگ های کردستان، یمن، لبنان و بالاخره جنگ های بین المللی محلی از قبیل جنگ های ترکیه، یونان، اسارئیل و اعراب که جنگ ایران وعراق نیز جزء دسته اخیر است و از نظر طول مدت و کشتار بیشتر به جنگهای یونان و ترکیه شباهت دارد تا جنگهای اسرائیل و اعراب که هم کوتاه مدت تر و هم قربانیان کمترداشته است. (پیردرینک، ۱۳۶۸: ۴۵۸)

با پیروزی انقلاب اسلامی، دولت عراق تحولات جدید ایران را بانارضایتی پذیرا شد، اما منتظر فرصت ماند تا ازتحولات پیش آمده به نفع اهداف استراتژیک وایدئولوژیک خود در منطقه استفاده کند، اما انقلاب اسلامی ایران پدیده ای نبود که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. بویژه آن که تعداد زیادی از شیعیان عراق به این انقلاب دل بسته بودند به همین جهت تنها دو روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در اولین روز شروع کار کابینه مهندس بازرگان، دولت عراق در یک اقدام شتابزده نامه ای برای مهندس بازرگان فرستاد که در آن به «احترام به حق حاکمیت، عدم مداخله در امور داخلی دیگران و احترام به آزادی های مشروع ملت ها » اشاره شده بود. در بند سوم نامه «رهبری حزب سوسیالیستی بعث عراق از پیروزیملت ایران احساس غرور و خوشحالی کرده »و در بند چهارم اظهار اطمینان کرده بود که انقلاب اسلامی، در کنار ملت برادر عرب در راه مبارزه عادلانه علیه صهیونیست ستمکار و امپریالیسم حامی آن خواهد ایستاد. (مرکز مطالعات جنگ سپاه، ۱۳۷۵: ۹۵) جنگ عراق علیه ایران در ۳۱شهریور ۱۳۵۹ طولانی ترین جنگ را در منطقه پس از جنگهای صلیبی سبب گردید. این جنگ که قرار بود بر اساس محاسبات عراق ظرف ۳ الی چند هفته به انجام خود برسد بیش از ۹۶ ماه را پشت سرگذاشت که این رقم به تنهایی ۲۷ بار طولانی تر از تمامی جنگهای میان اعراب و اسرائیل می باشد.

جنگ ایران و عراق از همان آغاز در سال ۱۹۸۰، بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان، امارات را تحت مخاطره قرار داد. این شش کشور طی اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در ژانویه ۱۹۸۱ در طائف عربستان موافقت خویش را برای تشکیل شورای همکاری خلیج فارس اعلام کردند، این کشورها ضمن انعکاس تهدید ناشی از تهاجم شوروی به افغانستان و نگرانی در مورد توانایی فزایینده آمریکا در منطقه بدلیل حضور نیروهای نظامی آن کشور تاکید کردندکه حفظ و امنیت و ثبات خلیج فارس و ایمنی راههای آبی بر عهده کشورهای خلیج فارس است وکشورهای خارجی نباید در این اموردخالت نمایند. (هیوم، ۱۳۷۶: ۱۰۷)