ملاحظات استراتژيک کردستان عراق

ملاحظات استراتژيک کردستان عراق

ملاحظات استراتژيک کردستان عراق

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۳۷۸

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۵۵۷۸

بازدید کل

۹۰۱۴۸۰۸

افراد آنلاین

۲۸۶

ملاحظات استراتژيک کردستان عراق
بررسی مناطق کردستان عراق (تلفیقی از فرهنگ و نژاد ایرانی)

نويسنده: فرزانه روستايي

کردستان عراق محل تلاقي امواج سياسي فرهنگي سه حوزه قدرتمند جغرافيايي است که منطقه کردها را فرا گرفته است. نفوذ زبان فارسي و فرهنگ ايراني، ترکي و عربي از شرق، شمال و جنوب همواره زبان و رفتار کردها را با خود درگير کرده و متاثر ساخته است. قدرت سياسي جذب و دفع و حتي سرکوب اين سه حوزه نيز معادلات قدرت را در روابط دروني و خارجي کردها همواره تحت تاثير قرار داده است. به عبارت ديگر، هويتي که امروزه در کردستان عراق شکل گرفته يا در حال شکل گيري است، همواره گوشه هايي از فرهنگ ايراني، عرب و ترک را با خود داشته است. با اين حال ايرانيت و تمايل به فرهنگ ايراني به دليل ريشه هاي تاريخي همواره نقشي ثابت و دامنه دار در تعريف کردها از فرهنگ داشته است و حداقل بسياري از سران حکومت خودمختار کردستان بي محابا از آن سخن مي گويند.


سرو قادر مسوول بخش فرهنگي حزب دموکرات کردستان مي گويد ما با عرب ها و ترک ها هيچ اشتراک زباني نداريم در حالي که 70 درصد لغات ما فارسي است. کردها در بسياري از مراسم و سمبل هاي مهم سنتي از جمله نوروز و رستم و اسفنديار ايراني ايراني اند و بيشترين روابط و طولاني ترين و امن ترين مرز را نيز با کردهاي ايران دارند.سرو قادر معتقد است ايران، افغانستان، تاجيکستان و کردستان عراق يک حوزه زباني و فرهنگي واحد را تشکيل مي دهند و همان طور که فرانسه با جديت به تقويت و تحکيم حوزه هاي فرهنگي خود مي پردازد و زبان فرانسه را ترويج مي دهد، دولت ايران نيز به عنوان يک مرکزيت فرهنگي بايد به چنين امري اهتمام ورزد.


مسوول بخش فرهنگي حزب دموکرات معتقد است کردها به عنوان قلمروي که هنوز در حال شکل گيري است و هويتي نسبتاً مستقل و خودمختار را پي مي ريزند، هيچ قرابتي با ترک ها يا عرب ها ندارند و به نوعي خود را بخش يا گوشه يي از حوزه فرهنگ ايراني مي دانند. در گفت وگو با بسياري از کساني که در شهرهاي اربيل، دهوک و زاخو با آنان برخورد داشتيم شاهد آن بوديم که تمايل به ايران و فرهنگ ايراني در کنار گريز از و حتي ستيز با فرهنگ ترکي و عربي گرايش غالب کساني است که دغدغه هاي هويتي دارند. اکثريت رهبران سياسي دولت خودمختار کردستان عراق ساليان درازي از عمر خود را در ايران گذرانده اند. مسعود بارزاني، جلال طالباني و ده ها رهبر سياسي ديگر کردستان عراق در خاک ايران پا به ميانسالي گذاشتند. فرزندان بسياري از آنان در ايران به دنيا آمدند و بزرگ شدند. بسياري از اين جوانان فارسي را بدون لهجه و کاملاً سليس صحبت مي کردند. برخي از آنان اطلاع جامعي از روند انتشار کتب و مجلات ايراني داشتند. عکس خواننده هاي ايراني در ميان تصوير خوانندگان کرد يا ترک و عرب حضوري قابل توجه داشت. در خيابان هاي شهرهاي کرد با تعداد زيادي مغازه مواجه مي شويد که عرضه کننده موسيقي کردي هستند و جالب اينکه کردها - به زعم خودشان - به افراط ترانه گوش مي کنند. وقتي از کنار اين مغازه ها عبور مي کنيد، صدا و عکس هاي خوانندگان ايراني توجه شما را جلب مي کند و به يکباره احساس مي کنيد در سنندج يا يکي از شهرهاي ايران هستيد. مردم کردستان عراق به شدت به اعتقادات مذهبي پايبند هستند. آنان هويتي کردي براي خود قائل هستند که در موارد قابل توجهي به فرهنگ ايراني شانه مي سايد.با مشاهده تمايل قابل توجه کردستان عراق به ايران و نيز زمينه هاي مستعد و بسيار قابل توجه حضور ايران در اين منطقه، ارزيابي از تلاش رسمي ايران براي حضور در کردستان عراق و نيز تعريف برنامه ريزان سياست خارجي ايران از «جنس» نفوذ و حضور ايران ايران در اين منطقه اهميت بسزايي مي يابد. در دنيايي که رقابت براي ارسال امواج ماهواره يي براي صدور فرهنگ و نيز تبليغ نوع خاصي از رفتار اجتماعي از طريق فيلم، موزيک، نشريات و برنامه هاي راديويي يکي از اساسي ترين عرصه هاي رقابت در سطح بين الملل است، حضور فرهنگ ايران در کردستان عراق اهميت بسزايي مي يابد، هر چند در سطح رسمي بسيار کم رنگ و نحيف مي نمايد. فضاي استقبال از زبان فارسي و نيز توليدات فرهنگ ايران و بالطبع برقراري روابط گسترده سياسي و استراتژيک با ايران در شرايطي است که کردها از يک سو به دلايل امنيتي امکان نزديک شدن به ترکيه را ندارند و از سوي ديگر به نظر مي رسد تلاشي سازماندهي شده براي عرب زدايي و فاصله گرفتن از عربيت را سامان مي دهند. در ميان نسل جوان کردها، تعداد کساني که توانايي صحبت کردن به عربي را دارند به شدت در حال کاهش است و به نظر مي رسد به تدريج به نوعي ضدارزش تبديل مي شود. تمايل به غرب و رواج زبان انگليسي در ميان جوانان و تحصيلکرده ها قابل توجه است در حالي که تمايل به زبان فارسي به عنوان حامل فرهنگ ايراني و نيز امتداد حضور استراتژيک ايران در اين منطقه حساس جغرافيايي بسيار قابل توجه است.


در شرايطي که امنيت يا ناامني کردستان عراق بي هيچ مانعي از طريق مرزهاي طولاني با عراق به خاک ايران سرايت مي کند به نظر مي رسد به غير از دغدغه هاي امنيتي هيچ تلاشي براي حمايت، تقويت يا سازماندهي حضور ايران يا تقويت فرهنگ ايراني در اين منطقه صورت نمي گيرد. ناديده گرفتن اين ضرورت استراتژيک در شرايطي است که ملت ايران طي ساليان طولاني هزينه هاي زيادي را براي حمايت از کردهاي عراق پرداخته است و غفلت از بهره برداري از چنين سرمايه گذاري تاريخي يک خطاي استراتژيک است. در بسياري از شهرهاي کردستان عراق نه تنها آثاري از حضور کالاي ايراني يا تبليغ مصنوعات ايراني وجود ندارد، بلکه هيچ مرکز فرهنگي فعال يا دانشسرا يا دانشکده زبان فارسي نيز وجود ندارد. ايران توانايي آن را دارد تا براساس ملاحظات درازمدت مراکز آموزشي، هنرستان يا کارگاه هاي حرفه و فن را در شهرهاي اين منطقه احداث کند؛ امري که فقدان آن و نيز غفلت از آن به شدت احساس مي شود، در حالي که مراکز فرهنگي و تجاري ترکيه اين جاي خالي را پر مي کنند. طي چند روز ديدار از کردستان عراق شاهد بمباران مناطق شمالي منطقه از سوي جنگنده هاي ترکيه بوديم و از کنار روستاهايي رد شديم که پياده نظام ارتش ترکيه از وسط آنها رد مي شدند. با اين حال وقتي به سر مزار ملامصطفي بارزاني در روستاي بارزان رسيديم يک ساختمان مدور عظيم و بسيار مدرن را مشاهده کرديم که تقريباً بر فراز مزار ملامصطفي در حال برافراشتن بود، جالب اينکه يک پيمانکار ترک ساختن اين مرکز يادبود فرهنگي را برعهده داشت.ترک ها هيچ گاه جز با گلوله و زندان از کردها استقبال و ياد نکرده اند و ايراني ها جز با آغوش باز و ميهمان نوازي؛ با اين حال امروز که کردستان عراق به امنيت و آرامش نسبي رسيده است، بناي يادبود مزار ملامصطفي بارزاني را ترک ها مي سازند نه ايراني ها. و البته اين تقصير متوجه کردها نيست غفلت از ما ايراني ها است که تخيلات امنيتي مان بر عقلانيت استراتژيک مان غلبه دارد. بسياري از کساني که در شهرهاي مختلف کردستان عراق ملاقات کرديم سالياني از عمر خود را در تهران گذرانده بودند. عمر بارزاني از پسرعموهاي مسعود بارزاني حدود 20 سال در اصفهان زندگي کرده است. شش دختر و پسر او که بين 15 تا 31 سال دارند همگي به لهجه اصفهاني، فارسي صحبت مي کنند و در اصفهان بزرگ شده اند. «محمد عبدالله ملو» هفت فرزند دارد که شش نفر از آنان در يزد به دنيا آمده اند. همه فرزندان او به لهجه يزدي فارسي صحبت مي کنند. جالب اينکه 16 خانواري که در اصفهان زندگي کرده اند همگي در کنار هم محله يي را ساخته اند که خودشان به آن اصفهان مي گويند. 9 خانواري نيز که در يزد روزگار گذرانده اند در کنار هم زندگي مي کنند و محله يي يزدي از تجمع آنان در بارزان شکل گرفته است. «هدايت بارزاني» دختر خانمي که خبرنگار يک روزنامه محلي و نيز از فاميل بزرگ بارزاني که راهنماي خريد ما از بازار اربيل بود، با ته لهجه يزدي، فارسي صحبت مي کرد و جالب اينکه کليه متلک ها، شوخي ها و شيطنت هاي کلامي اش با جوانان تهراني تفاوتي نداشت. وقتي با او شوخي مي کرديم پاسخ او حاکي از اين بود که در دوران دبيرستان همانند همه دختران ايراني کتاب هاي فارسي خوانده و ادبيات شيطنت آميز دختران جوان ايراني را همچنان با خود داشت.


چه ميزان سرمايه ايراني صرف شده است تا «هدايت بارزاني» به کسوت کامل و تمام يک دختر ايراني با لهجه يزدي درآيد. کساني که پيگير بازدهي اين سرمايه هاي ايراني نيستند احتمالاً اطلاع چنداني از گسترش يا حفاظت از دامنه هاي فرهنگي ندارند و از اين اصل بنيادين غافلند که حفاظت از منافع ايران و گسترش دامنه نفوذ ايران صرفاً ارتباط با سازمان هاي سياسي نيست. آمار جرم و جنايت حتي در ميان جوانان و اقشار بيکار کردستان عراق بسيار نازل است و اساساً در ميان کردها معضلي به نام اعتياد تاکنون فرصت عرض اندام نيافته است. عوامل فوق زمينه بسيار مساعدي براي سرمايه گذاري اقتصادي و فرهنگي در اين منطقه است. ممکن است سرمايه داران بخش خصوصي ايران همچون ترک ها تحمل ريسک هزينه سرمايه گذاري در اين منطقه را نداشته باشند، اما احداث کارگاه هاي حرفه و فن هنرستان هاي فني يا دانشکده هاي زبان نوعي سرمايه گذاري درازمدت و کم هزينه است که زمينه بسيار مساعدي در کردستان عراق دارد و ريسک آن نيز در حداقل قرار دارد. توجه به اين امر موجب تحکيم امنيت و آسايش در کردستان عراق مي شود و امواج مثبت آن در مرزهاي غربي ايران نيز تاثير مي گذارد.


تا آنجا که من دريافتم، کردستان ايران و زيبايي شهرهاي آن در کنار امنيت و آسايش نسبي و نيز حضور معجزه هاي شهري همچون آب، برق، تلفن و گاز دائم معياري است که نگاه آمال گونه آن سوي مرز را به کردهاي اين سوي مرز موجب مي شود. اين نگاه مثبت يک سرمايه عظيم و در ظاهر لايزال است. سرمايه گذاري بر بنيادهاي اين نگاه مثبت که خود ثمره سرمايه گذاري هاي گذشته ملت ايران است، امنيت و آرامش را در کردستان ايران تثبيت مي کند و گرايش هاي خشونت طلبانه را که سال ها از تاريخ مصرف آن گذشته هرچه بيشتر نخ نما مي کند.

از همان ابتدا که وارد فرودگاه تازه تاسيس اربيل مي شويد حضور فعال شرکت هاي ترک را در کردستان عراق درمي يابيد. اين فرودگاه سه سال پيش از سوي يک شرکت ترک ساخته شد. تابلوهاي تبليغاتي فرودگاه و نيز اغلب تابلوهاي تبليغاتي که در فاصله فرودگاه اربيل تا شمالي ترين نقطه مرزي بين عراق، ترکيه و سوريه يعني گمرک ابراهيم خليل با آن مواجه مي شويد همگي به تبليغ توليدات ترکيه اختصاص دارد. گمرک ابراهيم خليل شاهرگ اقتصادي کردستان عراق است که کاميون هاي ترک از طريق آن کالاها و توليدات و مواد غذايي خود را به منطقه سرازير مي کنند. هر بار که بحراني سياسي بين ترکيه و کردستان عراق روي مي دهد مقام هاي ترک، کردها را تهديد مي کنند که مرز ابراهيم خليل را مي بندند. به رغم حضور چشمگير کالاها و شرکت هاي ترکيه در کردستان عراق مجله اکونوميست مي نويسد که کردستان عراق از تحريم دوفاکتو (صنعتي) ترکيه رنج مي برد و ترک ها کالاهاي گزينش شده و نه همه نيازهاي اين منطقه رکود زده را تامين مي کنند. يکي از مصاديق اين تحريم قطع و وصل شدن مقطعي پروازهاي اربيل - استانبول است.


ترکيه بخشي از برق کردستان عراق را نيز تامين مي کند و منطقه کردستان که به صورت کلي و در مقايسه با بقيه استان هاي عراق طي چند سال گذشته از رشد اقتصادي ثابتي برخوردار بوده است به نحوي حياتي به اين برق وارداتي وابسته است. البته برق شهرهاي منطقه شرقي عراق که در مجاورت مرز ايران قرار دارند از سوي ايران تامين مي شود. در مقايسه با کل استان هاي عراق، کردستان تنها منطقه يي است که از رشد اقتصادي ثابت برخوردار بوده و اندک جاذبه يي براي سرمايه گذاري خارجي به وجود آورده است. برخي از آمار رقم رشد اقتصادي 8 درصد را براي اين منطقه در نظر گرفته اند. با اين وجود، وقتي در شهرهاي پراکنده کردستان عراق مي گرديد آثار کمي از آباداني و رشد و ترقي در زيرساختارهاي منطقه مشاهده مي کنيد. ناتواني رشد اقتصادي 8 درصد براي متحول کردن کردستان عراق به اين دليل است که در دوران حکومت ديکتاتوري رژيم صدام حسين بسياري از روستاهاي کردستان عراق به صورت سازماندهي شده، ويران شد. رژيم صدام براساس يک ديدگاه امنيتي معتقد بود که وجود روستاها در منطقه يي که هيچ گاه خود را به صورت کامل تحت امر دولت مرکزي درنياورد يک معضل امنيتي است. روستاهاي کردستان عراق ويران شدند تا اقتصاد روستايي خودجوش و بومي در منطقه هيچ گاه شکل نگيرد و از تجمع و سازماندهي پيشمرگه ها در مناطق روستايي جلوگيري شود. نهايتاً منطقه يي که فاقد بافت روستايي باشد و هيچ اراده يا بودجه يي براي توسعه و پيشرفت شهرها و شهرک نشين ها اختصاص نيابد، در آن صورت فقر، بي فرهنگي، آوارگي و عقب افتادگي بر آن مستولي خواهد شد. طي سه، چهار دهه گذشته هيچ گاه اخباري مبني بر گرسنه بودن يا گرسنه ماندن کردهاي عراق در جايي شنيده نشده زيرا مردم منطقه همواره راهي براي مبادلات ساده و تجارت هاي کوچک و خرده فروشي مي يافته اند. اما منطقه يي که هيچ مديريت کلاني مسووليت آباداني و رشد و توسعه آن را بر عهده نگرفته باشد و برعکس يک مديريت کلان امنيتي بر ويران کردن آن نظارت کند، در آن صورت بافتي اقتصادي و اجتماعي بسيار ابتدايي و خودکفا در آن شکل مي گيرد که ثروتمند نيست و رونق ندارد، اما سرپاست مانند کردستان عراق.


وقتي شما از اربيل مرکز کردستان عراق به سمت شمال حرکت مي کنيد با شهرک هاي کوچکي در مسير خود به سوي منطقه مرزي شمال مواجه مي شويد اما از بافت روستايي خبري نيست. در مسير خود به سوي بارزان،... دهوک،... بافتي روستايي مشابه ايران يا ترکيه مشاهده نمي کنيد. به جاي روستا با تجمع چند خانه دور از هم مواجه مي شويد که شباهتي به روستا ندارند. از همه مهم تر مشاهده تعداد زيادي جوان است که تقريباً در کل منطقه در اطراف خانه ها و خيابان ها بي هدف در حال رفت و آمد هستند يا همچون پيرمردهاي از کار افتاده زير نور خورشيد در حال آفتاب گرفتن هستند. حضور تعداد زيادي جوان بيکار در ساعات کاري روزانه حاکي از بحران شديد اشتغال و فقدان کارخانه، کارگاه يا واحدهاي توليدي است که بتواند اين جوانان را به کار جذب و آنان را از آفتاب گرفتن وسط روز محروم کند.


صدها هزار نفر از جمعيت فقير کردستان عراق تا يک يا دو دهه قبل از منطقه خود دور بودند و دوران تبعيد خود را در ايران مي گذراندند. از جمعيتي که طي دو دهه خانه و کاشانه و مايملک خود را رها کرده و از ترس جان به کشور و سرزمين ديگري پناه برده اند، نمي توان انتظار داشت ثروتي اندوخته باشند يا ذخيره يي براي انتقال از نسلي به نسل ديگر از خود باقي گذاشته باشند.


ساکنان کردستان عراق از سال 1991 که منطقه پرواز ممنوع بر فراز آن برقرار شد در آرامش نسبي به سر برده اند. هر چند طي 17 سال گذشته هيچ تهديد نظامي و امنيتي جاري کردستان را ناآرام نکرده است، آثار رکود و رخوت و سستي هنوز بر منطقه مستولي است. ظاهراً کردستان عراق هنوز بلاتکليف است و سرنوشت و آينده خود را به آينده نامعلوم عراق گره خورده مي بيند. همين عاملي است که سير روند تغيير و تحول اقتصادي - اجتماعي را در اين منطقه کند و دشوار مي نماياند. به گفته عرفان مفتي رئيس پارلمان عراق حدود 17 درصد از کل بودجه عراق به کردستان اختصاص مي يابد، 70 درصد از کل بودجه يي که دولت خودمختار کردستان عراق از دولت مرکزي دريافت مي کند صرف پرداخت حقوق ماهيانه به اتباع منطقه مي شود که به غير از دريافت حقوق از دولت هيچ ممر درآمد ديگري ندارند. حقوق بگيران شامل پيشمرگه ها، کارمندان دولتي و خانواده کساني مي شود که در اثر جنگ و درگيري کشته شده اند. در بسياري از موارد مشاغلي صوري براي افراد تعريف شده است تا حقوقي ماهيانه به آنان تعلق بگيرد. در يک مورد 17 فراش براي يک مدرسه تعريف شده است که هر 17 نفر حقوق فراشي براي يک مدرسه کوچک دريافت مي کنند که فقط 20 دانش آموز دارد.


به گفته رئيس پارلمان فقط 30 درصد از بودجه سالانه کردستان عراق به زيرساخت ها اختصاص مي يابد.


اين روزها بسياري از منازل در شهرها و شهرک ها با بيش از يک لامپ روشن مي شود در حالي که طرحي براي پشتيباني از افزايش مصرف برق وجود ندارد. قبلاً 30 درصد از برق فعلي براي تامين 20 ساعت روشنايي کافي بود ولي اکنون کفاف مصرف بي رويه را نمي دهد. براساس نظام سوسياليستي که حزب بعث در برخي از زواياي اجتماعي آن را پياده کرد محدوديتي براي مصرف آب و برق وجود ندارد همان طور که کنتور آب و برق نيز وجود ندارد. مردم کردستان عراق همچون بقيه مردم عراق براي مصرف آب يا برق پول نمي پردازند، در نتيجه هيچ کس خود را ملزم به صرفه جويي در مصرف برق نمي بيند. تنها مانع ساعت بهره برداري از برق است که از ساعت 12 شب فراتر نمي رود. وقتي مردم خود را ملزم به صرفه جويي نبينند يا محدوديت در مصرف مقبوليت نيافته باشد منطقاً نمي توان انتظار داشت که توازني بين مخارج و درآمدهاي آنان حاکم باشد.

حجم دولت
يکي از بزرگ ترين معضلاتي که حکومت کردستان عراق با آن مواجه است حجيم بودن سازمان دولت است. تقريباً به غير از بخش هاي بسيار خرد، هنوز بخش خصوصي در اين منطقه شکل نگرفته است. هتل هايي که در اربيل و دهوک محل اقامت ما بود به حزب دموکرات تعلق داشت. تقريباً حزب مالک همه چيز است. هتل کنتينانتال دهوک که بهره برداري از آن به تازگي آغاز شده و همه چيز در آن برق مي زند مصداق عيني مالکيت مطلق حزب دموکرات بر همه چيز است.


با اين حال رئيس پارلمان مدعي بود که براي بودجه ريزي در تلاش هستند ابعاد دولت را کوچک کنند و در اين ميان حتي به سازمان پيشمرگه ها هم رحم نخواهند کرد. به غير از تمرکز مالکيت و فعاليت ها در دست دولت، نظام سياسي منطقه با يک معضل بزرگ ديگر نيز مواجه است. فقدان کشاورزي و نبودن واحدهاي توليدي دولت کردستان را به شدت به درآمد نفتي وابسته مي کند. وابسته بودن به درآمد نفتي در منطقه يي که کردها عملاً کنترل شيرهاي نفت را در دست ندارند و اين بغداد است که سيستم سهميه بندي استان ها را تعيين مي کند بحران اقتصادي منطقه را پيچيده تر مي کند.


کرکوک يکي از مراکز نفتي مهم عراق است که به لحاظ سابقه تاريخي به منطقه کردستان تعلق دارد. کردها به درآمدي که از کرکوک تحصيل مي شود به شدت دل بسته اند آن هم در شرايطي که بازگرداندن قانوني کرکوک به منطقه کردستان هنوز انجام نشده است. کردها به قراردادهاي نفتي نيز که اميد دارند روزي با شرکت هاي خارجي ببندند دل بسته اند هرچند بغداد تاکنون با انعقاد قرارداد مستقل بخش کردستان با شرکت هاي خارجي موافقت نکرده است.به عبارتي هر يک از ابهام هاي فوق، ترديدي در يکپارچگي اقتصادي و توسعه و پيشرفت کردستان ايجاد مي کند که رفع آن بسيار زمانبر و نيز هزينه بر است.