ايراني زبانان اران، گذشته و آينده

ايراني زبانان اران آذربايجان آذرآبادگان، گذشته و آينده

ايراني زبانان اران آذربايجان آذرآبادگان، گذشته و آينده

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۶۰۵

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۴۸۰۵

بازدید کل

۹۰۱۴۰۳۵

افراد آنلاین

۱۹۲

 

ايراني زبانان اران، گذشته و آينده

دكتر داريوش افروز اردبيلي

سرزمين اران (آلبانياي قفقاز) كه طي سده‎هاي دراز از كانون‎هاي درخشش فرهنگ ايراني و زبان فارسي بود ـ گواه اين سخن، سرايندگان نامدار برخاسته از اين سرزمين، همچون نظامي‎ گنجه‎اي، مهستي گنجه‎اي، فلكي شرواني، مجيرالدين بيلقاني، ناقوان قره‏‎باغي (خورشيد خانم). هند و شاه نخجواني و بسياري ديگر است.(1)‏ـ در پي چيرگي تيره‎هاي ترك زبان و سپس روسيه‎ي تزاري و آنگاه اتحاد شوروي، نخست شاهد گويش‏هاي فارسي از زبان گفتاري باشندگان اين سرزمين و سپس حذف فارسي از زبان نوشتاري آنان و در پايان كوشش براي استحاله‏ي تيره‎هاي ايراني زبان (همچون تات‏ها و تالشيان و كردان) در مردم ترك زبان اران بوده است.

در دوران روسيه‎ي تزاري و سپس اتحاد شوروي، از جمله سياست‎هاي اصلي فرهنگي آنان، پيكار همه سويه با زبان فارسي و كوشش براي برانداختن اين زبان، از پهنه‏ي فرهنگ و دانش در قفقاز و ورازرود رود (ماوراء الهز) بود. پس از استقلال جمهوري اران با نام ساختگي «جمهوري آذربايجان»، سردمداران باكو، بر جاي روسي گرداني پيشين، تركي گرايي و تركي گرداني را آرمان خود نهاده و فارسي ستيزي و دشمني با نمادهاي فرهنگ ايراني را در پوششي ديگر پي گرفتند.

برپايه‎ي پژوهش‎هاي زبان شناسان و تاريخ‏دانان مي‎دانيم كه در گذشته، زبان مردم آذربايجان «آذري» و زبان مردم اران «اراني» بوده است كه هر دو از خانواده‎ي زبان‎هاي ايراني هستند. در پي رخداد‎هاي تاريخي، زبان تركي جاي زبان‎هاي نامبرده را گرفت. اما، اين زبان‎ها، چه در آذربايجان و چه در اران، در برخي جاها، زندگي نيمه‎جان خود را، با نام زبان تاتي پي گرفته‎اند.(2)

در بخش‏هاي خيزين، سيازان، دوه‎چي، قوناق كند، قوبا(قبه)، سترسه، اسماعيل لي، بالاخاني، سوراخاني، كيلور، صابونچي، مشتقي (مشهدي تقي؟) و نيز، شبه جزيرة آبشوران، افراد تاتي زبان بسياري زندگي مي‎كنند. بسياري از نام‎هاي سرزمين‎هاي تاتي زبان، فارسي و ايراني است؛ براي نمونه نام روستا‎هاي چهره زمين، گل يخ، ريزآور، خيزي، فندقان، تودار، گيلان آوا، گل يازي، افروجه (=آب فرو جسته؛ زيرا در نزديكي روستا آبشاري هست.)، گنداب، زيبه، چراغ، گيره‎سنگ، رنگي‎دار، دوراهي، گرميان، خروشه، زيرتنگه، خانقاه، پوستِ قاسم، ... (3)

جز تاتي زبانان، گروه‎هاي ديگراز ايراني زبانان، در جمهوري اران به سر مي‎برند؛ لاهيج‏ها ـ كه در گذشتة دور، از لاهيجان به اران كوچيده‎اند ـ در بخشي به نام لاهيج به سر مي‎برند و به گويش لاهيجي گفتگو مي‎كنند. گروه‎هاي پراكنده‎اي از كردان، در اران به سر مي‎برند. تالشيان نيز ـ كه در پي عهد نامه‎هاي گلستان و تركمانچاي، سرزمينشان از ايران جدا شد ـ در شهرهايي مانند لنگران، جوند، موسي‎لي، آستاراي جدا شده از ايران و ورگه دوران به سر مي‎برند.(3)

آن چه كه در نگاه نخست دريافته مي‎شود، اين كه گردانندگان سياست و فرهنگ جمهوري اران، (آذربايجان) ايراني زبانان را از آغازين روزهاي استقلال نا ديده انگاشته‎اند؛ گو اين كه پيش از استقلال نيز هم‎چنان بود؛ اما، پس از استقلال اران، ايـن رونـد شدت بيشتري يافته است. بـراي نمونـه، در جايي كه آمـار تالشيان اران در سـال 1368 خ (1989 م) پانصد هزار تن برآورد مي‎شود (3) در آمار رسمي 1369 خ (ژانويه 1991 م) اين شمار به 169/21 تن كاهش داده مي‎شود (4) و اندكي پس از آن، حتي يكي از مسئولان سرشماري جمهوري اران پا فراتر نهاده و مي‎گويد: «زماني بود كه تالشي‎ها وجود داشتند؛ ولي حالا ديگر وجود ندارند؛ آنها مستحيل و ادغام شده‎اند.» (3)

كردان نيز، سرنوشتي همانند برادران تالشي خود دارند. آمار غير رسمي، كردان جمهوري اران را 000/250 تن (دويست و پنجاه هزار تن) برآورد مي‎كند؛ (3) اما، آمار رسمي 1369 خ، شمار كردان را به 226/12تن كاهش مي‎دهد (4) و اندكي پس از آن گفته مي‎شود در اران كردي وجود ندارد و پيگيري‎هاي كردان نيز راه به جايي نمي‎برد.(3)

ايراني زبانان اران، چه در دوره‎ي روسيه‎ي تزاري و شوروي و چه پس از استقلال اران، همواره از داشتن خط و كتابت، بي‎بهره بوده‎اند؛ هرگز به زبان مادري تحصيل نداشته‎اند و ناگزير به روسي يا تركي تحصيل كرده‎اند. تركي بودن زبان بسياري از شبكه‎هاي تلويزيوني و راديو‎يي و تقريبا همه‎‏ي مطبوعات و كتاب‎ها، آميختگي با تركي زبانان و پيروي فرهنگي از آنان، نبود نوشته‎هاي مكتوب به زبان مادري و بسياري دلايل‎هاي ديگر باعث شده است از شمار ايراني زبانان و نيروي زبان‎هاي باستاني‎شان بسيار كاسته و سرزمين‎هاي زير سيطره‎شان خردتر شود.(3)

ايراني زبانان اران، هنوز دلبستگي به زادبوم كهن خود را فراموش نكرده‎اند؛ چنانكه پس از استقلال اران، تالشيان خواهان جدايي از اران و پيوستن به ايران بودند كه بعدها، به دليل‎هايي اين اشتياق فروكش كرد.

ايران پس از استقلال اران، پيوند‎هاي نزديك با آن جمهوري داشته و به كارهاي بسيار از جمله «مشاركت‎ در برگزاري مراسم اعياد اسلامي و مراسم وفات ائمه و مشاركت در مراسم تعزيه و نوحه‎خواني و احسان طعام در ماه‎ محرم و شب‏هاي جمعه پس از دعاي كميل در مسجد تازه پير، تاسيس مركز بزرگ اسلامي در جمهوري آذربايجان! توسط سازمان تبليغات اسلامي، احداث و تكميل مسجد در نخجوان از سوي بنياد مستضعفان، اعزام حجاج آذربايجاني! به مكه با پرداخت 75% هزينة سفر آنان، تاسيس كميته امداد امام خميني شاخه باكو براي كمك به مستمندان اراني» دست زده است.(5)

جاي آن است كه نهاد‎هاي مسئول در دولت ايران در كنار چنين كارهايي و در راستاي سياست‏هاي فرهنگي، از يك سو، از حق ايراني زبانان اران، براي دانش اندوزي به زبان مادري دفاع كنند و از ديگر سو، امكانات و نهادهاي بايسته را براي اين كار فراهم نمايند و هم‏ زمان، بنگاه‎هاي فرهنگي و زبان شناسي كشورمان به پژوهش‎هاي گسترده درباره پيشينه و ويژگي‎هاي دستوري و آوايي و زبان‎شناسي اين زبان‎هاي باستاني دست بزنند و نگذارتد اين جزيره‎هاي زباني كه از پايگاه‎هاي فرهنگي ارزشمند ما در اران هستند، با سيلاب‎هاي ماهواره‎اي و تلويزيوني شسته شوند و از ميان بروند. از ياد نبريم كه تا چند ده سال گذشته، اكثريت مردم بحرين به فارسي سخن مي‎گفتند و اكنون در سايه‎‏‏ي سهل‎انگاري‎هاي ما، به گفته‎ي دوستي ـ كه به اين كشور رفته بود ـ فارسي در بحرين كمابيش نابود شده است و بدانيم كه در كانادا ـ كه بخشي از مردم آن فرانسوي زبان هستند ـ در سايه‏ي كوشش‎هاي بي‎امان ژنرال دوگل، زبان فرانسوي در كنار زبان انگليسي رسميت يافته است.

نكته‎ي ديگر اين كه، بركامه‎ي سم‎پاشي‏هاي پان تركسيت‏هاي اران، مردم اران دلبستگي گذشته‎ي خود به شاهنامه و سروده‎هاي سعدي و حافظ و ... را اندك اندك به ياد مي‎آورند و آموزشگاه‏هايي را كه در آن‏ها الفباي فارسي و زبان فارسي آموزش داده مي‎شود، به خوبي پيشواز مي‎كنند؛ جاي آن است اين رويداد‎ به مروا گرفته شود و با فرستادن استادان دانشمند و داير كردن آموزشگاه‎هاي هر چه گسترده‎تر و مجهز‎تر فارسي، پيوند‎هاي دير پاي گذشته، از نو استواري يابد.

17/10/1384 خ

 

منبعها
1. سرايندگان شعر فارسي در قفقاز ـ عزيز دولت آبادي ـ موقوفات دكتر محمود افشار يزدي ـ 1370

2. آذري يا زبان باستان آذربايگان ـ سيد احمد كسروي ـ فردوس ـ 1379

3. اران، از دوران باستان تا آغاز عهد مغول ـ دكتر عنايت الله رضا ـ مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ـ 1380 ـ صص 538 تا 542 و 157 تا 159

4. جمهوري آذربايجان ـ گردآوري و تنظيم: بهناز اسدي ‎كيا ـ موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ـ 1374 ـ صص 21 تا 23

5. همان ـ صص 131 و 132 و 136