جزایر سه گانه در زمان حکومت قاجار

جزایر سه گانه در زمان حکومت قاجار

جزایر سه گانه در زمان حکومت قاجار

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۶۲۳

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۴۸۲۳

بازدید کل

۹۰۱۴۰۵۳

افراد آنلاین

۱۸۳

 

جزایر سه گانه در زمان حکومت قاجار

نویسنده : داود راكی

 

 دانلود کامل پژوهش

این سه‌جزیره كوچك كه هم اكنون موضوع مباحث مرزی میان ایران و امیرنشین امارات قرار گرفته‌اند، درحقیقت تا مدتها بخشی از مجمع‌الجزایر هرمز شناخته می‌شدند و كسی آنها را با اسامی مستقل نمی‌شناخت اما با كشف منابع نفتی در فلات قاره و نیز صف‌بندی بلوك شرق و غرب در خلال دهه‌های پنجاه تا نود میلادی و ایجاد شرایط جنگ سرد، هر وجب از سرزمینهای حوزه خلیج‌فارس ارزش طلا پیدا كرد و بر سر سابقه مالكیت برخی از جزایر آن ادعاهایی بروز نمود. اصل ادعاها به حكومت موقتی و غیرمستقل طایفه‌ای به‌نام قاسمی‌ها بر برخی از جزایر و مناطق ساحلی خلیج‌فارس بازمی‌گردد كه داستان و حكایت مفصلی دارد و از نظر حقوق بین الملل ادعایی مهمل بشمار می‌رود اما به‌هرحال برای ما كه از طریق خلیج‌فارس به آبهای آزاد جهان دسترسی داریم و نیز مصمم به تشكیل بلوك قدرتمندی از كشورهای مسلمان می‌باشیم، ارزش ژئوپلیتیك سواحل و جزایر خلیج‌فارس نیازی به توصیه و تاكید ندارد. علاوه‌براین حفاظت از حدود و ثغور مرزی و حفظ تمامیت آنها ما را به شناخت هرچه‌بیشتر تاریخ و جغرافیای سرحدات بری و بحری ملزم می‌نماید و كوتاهی در این امر می‌تواند منافع ملی ما را خدشه‌دار سازد؛ تاریخچه مصور و مكتوب جغرافیای خلیج‌فارس عموما در عصر قاجار و در زمان توسعه قلمرو دریایی امپراتوری بریتانیا به ظهور رسید و مورد توجه و ثبت و ضبط قرار گرفت و به همین لحاظ دوره قاجاریه از لحاظ جغرافیای سیاسی ایران یك نقطه عطف مطالعاتی به شمار می‌رود. همچنین عمده‌ترین تغییرات سرزمینی ایران در این دوران به‌وجود آمد و همسایگان جنوبی ایران نیز عمدتا زاییده تحولات جهانی و منطقه‌ای عصر قاجار هستند.

شرح ماجراهایی كه بر سر تصاحب و تملك بنادر جنوبی ایران آمد و تجاوزاتی كه از سوی استعمارگران به این مناطق در دوره قاجاریه صورت گرفت گرچه حزن‌آور است اما شنیدنی و خواندنی می‌باشد؛ به‌ویژه سرگذشت سه جزیره ابوموسی و تنب كوچك و بزرگ كه هم‌اكنون یكی از مسائل مرزی و منطقه‌ای ما می‌باشد و در خور هرگونه پژوهش و مطالعه است. برای شما نیز بسیار جالب خواهد بود كه بدانید شاهان قاجار نیز به چه میزان درخصوص مساله جزایر سه‌گانه حساسیت داشته‌اند.

 

موقعیت جغرافیایی جزایر سه‌گانه

جزایر واقع در خلیج‌فارس را می‌توان به‌واقع دنباله رشته‌كوههای ساحلی در این منطقه دانست كه امتداد آن وارد دریا شده است. بدین شكل كه قسمتهای مرتفع و بلند آن از آب بیرون آمده و قسمت زیرین این سلسله‌كوههای دریایی در زیر آب پوشیده مانده‌اند. این قسمت را می‌توان صخره‌های زیرآبی یا فلات قاره جزایر نامید. براساس تقسیم‌بندی دوره‌های زمین‌شناسی، جزایر خلیج‌فارس پس از تشكیل كوههای آلپ و دنباله آن در ایران یعنی البرز و زاگرس و سپس تشكیل خلیج‌فارس در اواسط دوره سوم زمین‌شناسی حدود سی‌میلیون سال پیش به وجود آمده و سر از آب بیرون آورده‌اند. بااین‌وجود، طبق بررسیهای به‌عمل‌آمده، جزایر واقع در خلیج‌فارس در یك زمان و همزمان با یكدیگر در عرصه آبهای منطقه ظاهر نشده‌اند. بر همین اساس است كه جزایر شمال خلیج‌فارس با جزایر جنوب آن از جهت زمین و خاك تفاوت دارند. جزایر شمالی، به‌خصوص جزیره قشم، از جنس آهك و جزایر جنوبی بیشتر از شن و ماسه می‌باشند.[i] گرچه تعداد جزایر كوچك و بزرگ خلیج‌فارس بسیار بیشتر از آن چیزی است كه مردم می‌دانند یا در جراید به آنها اشاره می‌شود، بااین‌وجود تنها تعداد معدودی از این جزایر از ارزش و اهمیت نظامی، اقتصادی و ژئوپلتیكی برخوردارند؛ علاوه‌براین باید دانست كه تمام جزایر واقع در خلیج‌‏فارس متعلق به ایران نیستند. بااین‌وجود از میان جزایر كشورمان در خلیج‌فارس و به‌ویژه جزایر واقع در دهانه تنگه هرمز، آنهایی كه از موقعیت استراتژیك خاصی برخوردارند، عبارتند از شش جزیره: هرمز، هنگام، قشم، لارك، تنب بزرگ و ابوموسی.

 

ابوموسی

این جزیره تقریبا در میان آبهای خلیج‌فارس، بین بندر لنگه و شارجه قرار دارد. فاصله این جزیره از بندر لنگه 67 كیلومتر و از كرانه شارجه 64 كیلومتر است. بنابراین می‌توان گفت جزیره ابوموسی كمی پایین‌تر از خط منصف خلیج‌فارس به طرف جنوب قرار دارد. اما اگر بخواهیم فاصله آن را نسبت به سایر جزایر ایرانی واقع در خلیج‌فارس كه همان امتداد سرزمین ایران است در نظر بگیریم، فاصله ابوموسی از ایران بسیار كمتر از شارجه خواهد بود. چنانچه فاصله ابوموسی تا جزیره سری ــ كه به اشتباه سیری خوانده می‌شود ــ 45 كیلومتر و فاصله آن از تنب بزرگ و كوچك به‌ترتیب 46 و 44 كیلومتر می‌باشد. بدین‌ترتیب مشخص می‌گردد كه فاصله جزیره ابوموسی از ایران به مراتب كمتر از فاصله آن از امارات می‌باشد. محل دقیق واقع‌شدن جزیره ابوموسی بین 01/55 و 04/55 درجه طول خاوری نسبت به نصف‌النهار گرینویچ و 51/25 و 54/25 درجه عرض شمالی می‌باشد. این جزیره پستی و بلندی چندانی ندارد اما ناهمواریهای آن، هرچه به سمت شمال جزیره می‌رویم، بیشتر می‌شود، تااینكه در بخش شمالی به بلندترین نقطه جزیره یعنی كوه حلوا می‌رسیم. این كوه مخروطی‌شكل تیره‌رنگ فقط یكصدوده متر ارتفاع دارد. آب آشامیدنی ابوموسی از چاههای حفرشده در همین جزیره به دست می‌آید و به همین دلیل پوشش گیاهی درخورتوجهی، به‌ویژه به شكل نخلستان، در بخشهایی از ابوموسی مشاهده می‌شود. معروف‌ترین چیزی كه ابوموسی را به آن می‌شناسند، اكسید آهن است.[ii] هرچند جزیره ابوموسی به واقع وسعت چندانی ندارد، اما درخصوص وسعت آن اختلاف‌نظر زیادی مشاهده می‌شود. این اختلاف‌نظرها تا آنجا است كه وسعت ابوموسی را از هفت[iii] تا نود كیلومتر مربع نیز ذكر كرده‌اند. اطلاعات ارائه‌شده از سوی مركز آمار ایران، وسعت این جزیره را 66 كیلومتر مربع برآورد كرده است.[iv] بااین‌وجود جزیره ابوموسی از دو جزیره تنب بزرگ و تنب كوچك بزرگتر بوده و می‌توان آن را با اتومبیل طی مدت نود دقیقه گردش كرد. در نیمه جنوبی جزیره كه تقریبا مسطح و پوشیده از شن و خاك است، دو لنگرگاه وجود دارد كه قایقهای ماهیگیری و كشتیهای بازرگانی می‌توانند در آنها پهلو گیرند. جزیره ابوموسی در طول تاریخ با نامهای بوموسی، بوموف و گپ سبزو نیز نامیده شده است. اما آنچه از منابع برمی‌آید، نام اصلی و تاریخی این جزیره بوموسی بوده است. گپ سبزو[v] را بیشتر اهالی بندر لنگه بر این جزیره اطلاق می‌كنند. عده‌ای نیز بر این باورند كه نام تاریخی این جزیره بوموسی یا بوموسا می‌باشد كه اعراب عمدا آن را در جهت مقاصد خاصی به ابوموسی تغییر داده‌اند.[vi] به هر حال، این جزیره بیشتر به خاطر موقعیت استراتژیك آن مورد توجه می‌باشد. با این‌وجود از حیث اقتصادی نیز ابوموسی با منابع خاك سرخ شناخته می‌شود. اولین امتیاز بهره‌برداری از این منبع در اواخر قرن نوزدهم از سوی شیخ قاسمی بندر لنگه در ازای سالیانه 250 لیره به یكی از اهالی بندر لنگه واگذار شد. این امتیاز پس از پایان خودمختاری قاسمیهای لنگه در سال 1887.م، به حاج معین بوشهری واگذار گردید.[vii] پس از آن نیز امتیاز فوق‌ به‌طورمتناوب بین بریتانیا و آلمان دست‌به‌دست شد. ذكر این نكته نیز ضروری به نظر می‌رسد كه جزیره ابوموسی از منابع نفتی نیز برخوردار است.[viii]

 

تنب بزرگ

جزیره تنب بزرگ در جنوب جزیره قشم و در حد فاصل بندر لنگه و راس‌الخیمه قرار دارد. این جزیره بین 16/55 و 19/55 درجه طول شرقی نسبت به نصف‌النهار گرینویچ و بین 15/26 و 19/26 درجه عرض شمالی واقع شده است. تنب بزرگ از بندر لنگه كمتر از پنجاه كیلومتر فاصله دارد، در حالی‌كه مسافت آن از كرانه‌های راس‌الخیمه هفتاد كیلومتر می‌باشد. از سوی دیگر تنب بزرگ در كمترین فاصله خود با خاك ایران در 31 كیلومتری جنوب جزیره قشم واقع شده است. به‌عبارت‌دیگر، تنب بزرگ در بخش شمالی خط میانه خلیج‌فارس واقع می‌باشد. این جزیره به شكل دایره بوده و وسعت آن چیزی در حدود دوازده كیلومتر مربع تخمین زده می‌شود.[ix] جزیره تنب بزرگ پوشیده از شنزار می‌باشد كه تقریبا خشك و بی‌آب و علف است. در بخش شمال جزیره تپه‌هایی وجود دارد كه مرتفعترین نقطه‌های آنها به 53متر می‌رسد. تنب بزرگ به نامهای تمب گپ، تنب مار و تل‌مار نیز نامیده شده است. قول معروف آن است كه تنب یا تمب واژه‌ای فارسی (دری) یا تنگستانی به معنای تپه می‌باشد. بر همین اساس به گویش اهالی منطقه این جزیره تنب یا تمبو خوانده می‌شود. بخش جنوبی جزیره هموار و مناسب‌ترین لنگرگاه جزیره است. در این بخش همچنین برخی گیاهان صحرایی می‌روید كه به مصرف دامهای محلی می‌رسد. این جزیره تقریبا فاقد آب آشامیدنی است و آب آن از جزیره قشم تامین می‌گردد. هرچند در گذشته چند حلقه چاه آب نیمه‌شور در بخش جنوبی آن وجود داشت، اما همگی امروزه خشك شده‌اند.[x] در شمال این جزیره دكل یك فانوس دریایی كه در سال 1332 احداث شده، به چشم می‌خورد. جالب است بدانیم كه با تمام تحریفات، به سادگی و با مراجعه به فرهنگ لغات زبان عربی می‌توان دریافت كه واژه «تنب» به هیچ‌ عنوان در لغت عرب وجود ندارد و این نام صددرصد فارسی و ایرانی بوده و از دوران هخامنشی به این سو در منطقه متداول بوده است.[xi]

تنب كوچك

جزیره تنب كوچك در جنوب بندر لنگه و غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد. این جزیره بین 8/55 تا 10/55 درجه طول شرقی نسبت به نصف‌النهار گرینویچ و بین 14/26 تا 15/26 درجه عرض شمالی واقع شده است. این جزیره نیز همچون تنب بزرگ در بخش شمالی خط منصف خلیج‌فارس قرار دارد. چنانچه فاصله آن از تنب بزرگ دوازده كیلومتر و تا بندر لنگه پنجاه كیلومتر است. در حالی‌كه فاصله تنب‌كوچك تا كرانه‌های راس‌الخیمه نزدیك به 92 كیلومتر می‌رسد. وسعت این جزیره نیز حدودا دو كیلومتر مربع برآورد شده است. از همین‌جا می‌توان علت نامیدن آن به تنب كوچك را دریافت. این جزیره تقریبا به شكل مثلث بوده و در حدود 1100 تا 1500 متر عرض دارد. در بخش شمال غربی آن تپه صخره‌ای تیره‌رنگی به چشم می‌خورد كه بلندترین نقطه آن از سطح دریا 35متر می‌باشد. تنب كوچك دارای كرانه‌هایی با شیب تند و آب و هوای گرم و مرطوب است. تنب كوچك فاقد آب آشامیدنی و غیرمسكونی می‌باشد. در برخی مناطق آن تنها گیاهان مقاوم در برابر خشكی و شوری می‌رویند. تنها موجودات زنده این جزیره برخی پرندگان و مارها هستند و از همین رو آن را «تنب مار» نیز نامیده‌اند.[xii]

درخصوص آب و هوای این جزیره و همچنین در راستای اثبات ایرانی‌بودن مالكیت و نام جزایر تنب، به بخشی از یادداشتهای جیمزموریه كه در اوایل قرن نوزدهم از طریق خلیج‌فارس به ایران آمده بود اشاره می‌كنیم: «. . .  روز بیست فوریه ما به نزدیكی دو جزیره به نامهای تنب بزرگ و كوچك رسیدیم. این دو جزیره نامی ایرانی دارند و مربوط به سرزمین ایران هستند. این جزایر سرزمینهایی لم‌یزرع می‌باشند. . .  [xiii]

ذكر این نكته ضروری است كه از نظر تقسیمات كشوری، جزایر تنب و ابوموسی قبل از اشغال توسط بریتانیا از توابع بندر لنگه به شمار می‌‌رفتند و معمولا حاكمان ایرانی لنگه مامورانی را از جانب خود برای اداره امور این جزایر منصوب می‌كردند. حتی در تمام طول مدت اشغال این جزایر توسط بریتانیا تا سال 1971، این جزایر كماكان در طرح تقسیمات كشوری جزو خاك ایران محسوب می‌شدند. در تمام اسناد و نقشه‌های به‌جای‌مانده پیش از سال 1971 ــ زمان بازگشت دوباره این جزایر به خاك وطن ــ آنها دنباله سرزمین اصلی ایران ترسیم شده بودند. پس از بازگشت این جزایر به خاك ایران در سال 1971، جزایر مذكور به صورت توابع استان هرمزگان درآمدند.

 

اهمیت جزایر سه‌گانه

بررسی موقعیت و اهمیت جزایر سه‌گانه را، به‌هیچ وجه نمی‌توان از موقعیت و اهمیت خلیج‌فارس جدا در نظر گرفت. اصولا جایگاه و موقعیت این جزایر تنها در قالب و محیط كلی خلیج‌فارس است كه معنا می‌یابد. برهمین‌اساس می‌توان بسیاری از ویژگیها و مشخصات ژئوپلیتیكی خلیج‌فارس را به این جزایر نیز تعمیم داد. لذا ابتدا بد نیست نگاهی هرچند گذرا به موقعیت و اهمیت فوق‌العاده استراتژیك خلیج‌فارس بیندازیم و سپس به سراغ شرح و بسط جایگاه مهم و منحصر‌به‌فرد جزایر سه‌گانه برویم.

خلیج‌فارس محل اتصال سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا می‌باشد كه در ورای آن، سه سرزمین ایران، هند و چین قرار گرفته‌اند. هرچند در گذشته این آبراه بیشتر از حیث ارتباطات و راههای مواصلاتی دارای ارزش و اعتبار بود، اما در سالهای بعد، به‌ویژه پس از كشف نفت و گاز در این منطقه، اهمیت آن ابعاد جدیدتری به خود گرفت. پس از جنگ جهانی دوم و ظهور جهان دوقطبی كه یك قطب آن بسیار نزدیك به این خلیج بود، بر اهمیت آن ــ به‌ویژه در نگاه قطب رقیب ــ افزوده شد. همان‌گونه كه ذكر شد می‌توان مهمترین نكته در بررسی اهمیت خلیج‌فارس را همان وجود ذخایر عظیم نفت و گاز دانست. به‌واقع بیشتر موارد اهمیت‌بخشی به خلیج‌فارس در رابطه با همین ذخایر تعریف می‌شود. خلیج‌فارس حدود 65 درصد از كل ذخایر شناخته‌شده نفت جهان را در اختیار دارد. همچنین 30 درصد مجموع ذخایر گاز طبیعی جهان نیز در این منطقه واقع است. جالب‌آن‌كه بیشتر این ذخایر نه در خشكی بلكه در بستر خلیج‌فارس قرار دارد.[xiv] به دلیل وجود ذخایر عظیم انرژی در خلیج‌فارس آن را انبار نفت جهان می‌نامند و دقیقا به همین دلیل است كه خلیج‌فارس نقش بسیار تعیین‌كننده‌ای در اقتصاد جهان و به‌ویژه كشورهای صنعتی به خود گرفته است؛ چراكه بی‌‌هیچ‌‌تردیدی اقتصاد و صنعت كل جهان ــ به‌ویژه كشورهای پیشرفته ــ شدیدا وابسته به منابع انرژی و از همه مهمتر نفت می‌باشد. یكی دیگر از دلایل اهمیت خلیج‌فارس را باید در وجود یك بازار كالا و تجهیزات نظامی بزرگ در این منطقه جستجو كرد. كشورهای حاشیه خلیج‌فارس با چیزی بیش از یكصد‌میلیون نفر جمعیت و درآمد سرشار نفتی، یكی از مهمترین بازارهای خرید كالا و تجهیزات نظامی محسوب می‌شوند. هرچند موضوع تنگه هرمز بارها و بارها در بحث اهمیت خلیج‌فارس مورد بحث قرار گرفته است، اما بااین‌وجود نمی‌توان از كنار آن به‌سادگی گذشت. درواقع خلیج‌فارس دریای نیمه‌بسته‌ای است كه تنگه هرمز كلید آن می‌باشد. آلبو كرك، دریادار و كاشف معروف پرتغالی در اقیانوس هند، معتقد بود كه هر دولتی سه تنگه باب‌المندب، هرمز و مالاگا را در اختیار داشته باشد، در حقیقت بر جهان مسلط خواهد بود. در سطور پیشین به‌طوراختصار در مورد اهمیت اقتصادی خلیج‌فارس سخن گفتیم. پر واضح است كه تنگه هرمز اصلی‌ترین و عمده‌ترین راه ارتباطی كشورهای نفت‌خیز حاشیه خلیج‌فارس با جهان خارج می‌باشد. تقریبا تمام كشورهای خلیج‌فارس به لحاظ صادرات نفت و واردات كالا شدیدا وابسته به تنگه هرمز هستند. از سایر كشورهای منطقه كه بگذریم، خلیج‌فارس و تنگه هرمز برای ایران نیز از اهمیت خاصی برخوردارند. هرچند تا پیش از كشف نفت در جنوب ایران در اوایل قرن بیستم دولت ایران توجه چندانی به خلیج‌فارس نداشت، اما پس از آن و به‌تدریج با افزایش صادرات نفت و وابستگی كشور به درآمدهای حاصله از آن، این منطقه در نگاه حاكمان ایران ارزش و مقام خاصی یافت. به‌زبان‌ساده‌تر می‌توان گفت در‌حال‌حاضر بیشتر شؤون سیاسی و به‌ویژه اقتصادی كشورمان با خلیج‌فارس و تنگه هرمز گره خورده است. در مقایسه با سایر كشورهای منطقه نیز به‌روشنی این نكته استنباط می‌شود كه ایران نسبت به این كشورها از موقعیت ژئوپلیتیكی حساستری برخوردار است. از لحاظ نظامی و جمعیتی نیز ایران نسبت به دیگر كشورهای منطقه جایگاه بالاتری دارد؛ چنانكه به تنهایی شصت‌درصد كل جمعیت منطقه را در خود جای داده است. بی‌تردید ایران در طول تاریخ از لحاظ نظامی قویترین كشور منطقه بوده است. همچنین ایران با داشتن 1375 كیلومتر خط ساحلی از بندرعباس تا شبه جزیره فاو، به‌تنهایی 5/56 درصد كل سواحل خلیج‌فارس را در اختیار دارد. علاوه بر موارد فوق بزرگترین حوزه‌های نفت و گاز منطقه، یعنی حدود 5/16 درصد ذخایر نفت و 5/45 درصد ذخایر گاز طبیعی منطقه متعلق به ایران است. جالب‌آن‌كه قسمت اعظم ذخایر نفتی و گازی ایران در خلیج‌فارس واقع‌ شده و ازآن‌مهمتر‌این‌كه تقریبا تمام نفت ایران از طریق خلیج‌فارس و تنگه هرمز به خارج صادر می‌شود. ایران برخلاف بسیاری از كشورهای منطقه از خط لوله انتقال نفت به خارج برخوردار نیست و از این لحاظ شدیدا به تنگه هرمز وابستگی دارد. همچنین حدود هشتاددرصد تجارت خارجی ایران از طریق خلیج‌فارس انجام می‌پذیرد كه شامل هر دو بخش واردات و صادرات می‌گردد. با این توضیحات درخصوص جایگاه و اهمیت خلیج‌فارس، به‌راحتی می‌توان وارد بحث اهمیت جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و كوچك برای كشورمان شد.

همانگونه كه پیشتر نیز اشاره شد، تقریبا تمام صادرات نفت و قسمت اعظم صادرات گاز كشور از طریق خلیج‌فارس صورت می‌گیرد. همچنین حجم بالایی از تجارت خارجی ایران اعم از صادرات و واردات از همین طریق تحقق می‌یابد. لذا تاثیر كلیه جزایر واقع در خلیج‌فارس و همچنین جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و كوچك را در این روند نمی‌توان نادیده گرفت. از نظر جغرافیایی اصولا خلیج‌فارس، یك دریای عمیق نیست و جالب‌آن‌كه عمیقترین قسمت آن نیز كه جهت كشتیرانی و به‌ویژه حمل‌ونقل كشتیهای بزرگ مناسب می‌باشد، تقریبا در محدوده متعلق به ایران واقع شده است. «درخصوص كشتیرانی در خلیج‌فارس و اهمیت جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و كوچك در این میان باید اشاره كرد كه به علت عمق كم آب در تمام نقاط تنگه هرمز كه از راس مسندم تا بندرعباس امتداد دارد، كشتیهای بزرگ قادر به عبور نبوده و مجبور هستند از ناحیه محدودی كه معادل پانزده كیلومتر است و عمق آب جهت عبور آنها كافی است حركت نمایند. در قسمت شمال این معبر، جزایر ایرانی قشم، هرمز و لارك قرار دارند. علاوه‌براین، در ابتدای این راه عبور، كشتیهای بزرگ جنگی و نفت‌كشها مجبور هستند از كنار جزایر ایرانی تنب بزرگ و كوچك و ابوموسی و . . . عبور كنند.»[xv] بااین‌وجود می‌بایست مهمترین دلیل اهمیت جزایر سه‌گانه را در مباحث نظامی جستجو كرد. این دو جزیره (تنب بزرگ و كوچك) به همراه ابوموسی بخشی از سیستم دفاعی و حفاظتی تنگه هرمز و كرانه‌های جنوبی كشور را تشكیل می‌دهند و به‌علاوه موقعیت جغرافیایی آنها در عمق آبهای خلیج‌فارس و همچنین در داخل دو كریدور رفت و برگشت طرح تفكیك تردد بین‌المللی  كشتیها، آنها را از اهمیت استراتژیكی خاصی برخوردار نموده است.[xvi] جزایر سه‌گانه اهمیت خاصی در دفاع از ایران دارند و به لحاظ نظامی فوق‌العاده مهم و دارای موقعیت ویژه تدافعی هستند. البته نباید این اصل را نادیده گرفت كه با دقت و تامل در جغرافیای طبیعی خلیج‌فارس درمی‌یابیم كه قدر و ارزش نظامی جزایر سه‌گانه فقط برای ایران مهم است نه برای سایر كشورها ــ از جمله دول حاشیه جنوبی خلیج‌فارس ــ چرا كه: «ایران به تعدادی جزایر برخوردار از موقعیت ممتاز در تنگه هرمز در دهانه خلیج‌فارس حاكمیت دارد. از آن میان شش جزیره كه زنجیره قوسی دفاعی ایران را تشكیل می‌دهند اهمیت بیشتری دارند. این جزایر عبارتند از، هرمز، لارك، قشم، هنگام، تنب بزرگ و ابوموسی كه در فاصله‌هایی نسبتا كوتاه از یكدیگر قرار دارند. یك منحنی فرضی كه این جزایر را به یكدیگر وصل نماید، به درك برتری استراتژیك ایران در كنترل امنیت تنگه [هرمز] كمك بیشتری می‌كند.»[xvii]

ازسوی‌دیگر، اهمیت تنگه هرمز نیز بر كسی پوشیده نیست. تقریبا یك‌سوم نفت خام جهان از طریق همین تنگه به كشورهای مختلف صادر می‌شود. بی‌تردید كنترل و حفاظت از تنگه هرمز نه‌تنها به نفع ایران بلكه به نفع تمام كشورهای منطقه خواهد بود. تاریخ چند دهه اخیر مشحون از خطراتی است كه این تنگه را مورد تهدید قرار داده است. ایران ناگزیر است جهت اعمال دقیق حاكمیت و كنترل خود بر تنگه فوق‌العاده استراتژیك هرمز، جزایر اطراف آن، از جمله جزایر سه‌گانه را تحت كنترل و حاكمیت خود داشته باشد؛ هرچند این ادعا هیچ منافاتی با حقوق تاریخی ایران بر این جزایر نداشته و حتی مؤید آن نیز می‌باشد. «دلایل دولت ایران برای اعاده حاكمیت خود در جزایر، بیشتر سیاسی ــ استراتژیك بود تا ارضی ــ تاریخی. ایران همواره نسبت به اشغال این جزایر از طریق مجاری دیپلماتیك اعتراض كرده است. اما مهمترین دلیل ایران، موقعیت استراتژیك این جزایر بود. ایران بر جزایر تنگه هرمز مانند لارك، هرمز، قشم و هنگام حاكمیت داشت. این سه جزیره همراه با سه جزیره دیگر [ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك] كه در فاصله نسبتا كوتاهی از یكدیگر واقع شده‌اند، یك خط قوسی دفاعی را تشكیل می‌دهند. ایران معتقد بود كه كنترل جزایر سه‌گانه توسط ایران برای امنیت ایران، كشورهای عربی خلیج‌فارس و غرب ضروری است.»[xviii] جزایر سه‌گانه را می‌توان به‌عنوان تكیه‌گاههای دفاعی سواحل و بنادر جنوبی ایران و نقاط كنترل و نظارتی به آبراههای ایران قلمداد كرد. همچنین در صورت بروز هرگونه تهاجم نظامی علیه كشور، جزایر مذكور می‌توانند به مثابه یك سپر دفاعی عمل كرده و درصورت تجهیز و آماده‌سازی مناسب، حجم وسیعی از عملیات و تحركات نظامی را، چه به صورت دفاعی و یا به صورت تهاجمی، از آنها علیه هرگونه تجاوز و حمله نظامی خارجی انجام داد. «. . .  آنچه هر انسان، به‌طورطبیعی می‌فهمد [آن است كه] جزایر ایران در خلیج‌فارس، بهترین سنگرها برای محافظت از سمت جنوب به شمار می‌آیند كه اگر آنها را مجهز و مسلح كنند، تعرض به سواحل ایران بس مشكل و بلكه محال است. مثلا اگر جزایر هرمز، لارك و . . . را در نظر بگیریم، خواهیم دید مانند یك سرباز از دهانه خلیج‌فارس تا نزدیك منتهی‌الیه شمال كه برای محافظت میهنی صف كشیده باشند، در جلوی ساحل ایران صف كشیده‌اند و به قراولی می‌مانند كه نگذارند هیچ بدخواهی به مام وطن نزدیك گردد و یا به یك‌سلسله استحكامات و حصار می‌مانند كه مهندسین نظامی زبردست از روی كمال مهارت آنها را جهت دفاع از سرزمین مقدس ایران طراحی كرده و معماران لایق آنها را ساخته باشند.»[xix]

وقوع چندین اتفاق در دهه 1970 میلادی از جمله حمله به كشتیها و واقعه ظفار در عمان نشان داد كه ایران می‌بایست جهت كنترل تنگه هرمز و دفاع از تمامیت ارضی خود برنامه‌های جدی‌تری را دنبال نماید. پس از بازگشت اعاده حاكمیت ایران به جزایر سه‌گانه در سال 1971، این جزایر به دلیل محل واقع‌شدنشان روی «خط دفاع قوسی» ایران از اهمیت خاصی برخوردار شدند. حاكم بودن فضای دوقطبی بر جهان در آن موقع، بیش‌ازپیش بر قدر و اهمیت آبراهها و تنگه‌های حیاتی در جهان و از جمله هرمز می‌افزود. ناگزیر مراكز و مناطقی نیز كه به عنوان پشتیبان و پایگاههای دفاعی تنگه هرمز و آبراه خلیج‌فارس محسوب می‌شدند، نظیر جزایر سه‌گانه مذكور، قدر و اهمیت خاصی یافتند. وقوع انقلاب اسلامی در سالهای بعد، وقوع جنگ تحمیلی و كشیده‌شدن آن به خلیج‌فارس، مساله جنگ نفت‌كشها، تهاجم دریایی امریكا به منطقه و ایران، جنگ 1991 امریكا و عراق در كویت، و تهاجم دوم امریكا به عراق در سال 2003، بیش‌ازپیش بر اهمیت منحصربه‌فرد جزایر مذكور افزود. با چنین اوضاع و احوالی، بدیهی است كه هرگونه خللی در حاكمیت ایران بر جزایر فوق به منزله تهدید مستقیم تنگه هرمز و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. جزایر ایرانی خلیج فارس همگی مكانهای بالقوه‌ای جهت استقرار ادوات نظامی انجام عملیات جنگی، چه از سوی ایران و چه بر علیه آن، می‌باشند. همچنین قدرت حاكم بر این جزایر می‌تواند به‌سهولت صحنه عملیاتی دریایی مناسبی را به نفع خود فراهم كرده و علاوه بر آن كنترل و نظارت بر تمامی سواحل خلیج‌فارس را در دست بگیرد. در یك كلام و از نگاه نظامی می‌توان این جزایر را ناوهای غول‌پیكری فرض كرد كه هرگز غرق نخواهند شد.

ناگفته نماند كه تاكید بر وجه نظامی اهمیت جزایر خلیج‌فارس و به‌ویژه جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك نمی‌بایست ما را از سایر وجوه اهمیت آنها غافل كند. جزایر سه‌گانه از پتانسیلهای اقتصادی بالقوه‌ای نظیر منابع نفتی، شیلات، ذخایر معدنی و . . . برخوردارند و در سالهای اخیر تلاشهایی جهت بهره‌برداری مطلوب از این استعدادها صورت گرفته است. در كل، جایگاه و اهمیت ویژه جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك را، به‌ منظور ارائه یك تصور دقیق و كامل از آن، می‌توان چنین تبیین كرد: از دیدگاه استراتژیك، خلیج‌فارس، تنگه هرمز و جزایر آن ــ از جمله جزایر سه‌گانه ــ مكمل یكدیگرند و هر كشوری كه این جزایر را در اختیار داشته باشد، علاوه بر تحكیم و تقویت موقعیت خود در تنگه هرمز، عملا كنترل منطقه را از نظر تجاری، سیاسی و نظامی در دست خواهد داشت.

 

ادامه در دانلود...