جزایر سه گانه و امنیت خلیج فارس

جزایر سه گانه و نقش ایران در امنیت خلیج فارس

جزایر سه گانه و نقش ایران در امنیت خلیج فارس

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۳۹۹

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۴۵۹۹

بازدید کل

۹۰۱۳۸۲۹

افراد آنلاین

۱۸۶

جزایر سه گانه و نقش ایران در امنیت خلیج فارس


روح الله پورطالب
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای گرایش خاورمیانه


ماهنامه خلیج فارس و امنیت
مرکز مطالعات خلیج فارس - اردیبهشت 89

 

 

دانلود کامل پژوهش

چکیده
در خلیج فارس نزدیك به 130 جزیره كوچك و بزرگ وجود دارد كه درباره حاكمیت بر بعضی از آنها بین كشورهای كرانه اش اتفاق نظر وجود دارد . یكی از پرهیاهوترین مسائل مربوط به ادعاهای امارات عربی متحده نسبت به جزایر ایرانی تنب كوچك و بزرگ و ابوموسی می باشد . بدیهی است كه ماهیت چنین ادعایی نمی تواند غیرسیاسی باشد . هر چند كه ادله ست و بی بنیان هم بر آن اظافه می شود برای روشن نمودن حق ایران در ادعاهای یاد شده بررسی جوانب تاریخی و حقوقی مسأله در چهارچوب قواعد و اصول حقوق بین الملل مستند به منابع فرانسوی و انگلیسی می تواند ابزاری برای دفاع از امنیت ، حاكمیت و منافع ملی ایران باشد .


این مقاله متشکل از یک مقدمه و سوال وفرضیه و همچنین ده بخش و یک نتیجه گیری از کل مباحث مطرح شده می باشد. که در بخش اول به تعریف مفاهیم ژئوپولیتیک ، جغرافیای سیاسی ، و امنیت می پردازیم .بخش دوم را به تجرپزیه و تحلیل و چهار چوب نظری پژوهش اختصاص داده شده است . بخش سوم و چهارم به تاریخچه و اهمیت ژئوپولیتیک و استراتژیک خلیج فارس و ایران می پردازد .بخش پنجم به پیشینه تاریخی حاكمیت ایران بر جزایر سه گانه اخصاص دارد . بخش ششم و هفتم را در مورد مسئله جزایر سه گانه و بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی و دلایل حقوقی و تاریخی بر اثبات مالكیت ایران بر جزایر سه گانه را در بر می گیرد ، بخش هشتم به موقعیت ژئوپولیتیك ایران و اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز برای امنیت ملی ایران پرداخته شده است بخش نهم و دهم به مسائل امنیتی خلیج فارس و شورای همکاری خلیج فارس و مسئله ی امنیت پرداخته است . و در پایان هم یک نتیجه گیری کلی از سوال و فرضیه مطرح شده در مقدمه انجام شده است .


کلید واژه
خلیج فارس ،جزایر سه گانه ، امنیت ، ژئوپولیتیک

مقدمه
بحث جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک که هر از گاهی اماراتی ها ادعای تکراری خود را درباره آن مطرح می کنند از مسائلی است که باید به عنوان یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مورد اهتمام مسئولان کشورمان قرار گیرد.


درحالیکه شرایط جهانی بویژه منطقه خاورمیانه همدلی و همسویی کشورها با یکدیگر را می طلبد اما متاسفانه در برخی از مقاطع همچنان زمزمه هایی از جدایی و تفرقه شنیده می شود.ادامه این روند نه تنها منافع کشورهای منطقه را به دنبال نخواهد داشت بلکه زمینه های حضور بیش از پیش قدرتهای بزرگ را فراهم می اورد. تاکید بر مسائلی که نه تنها مستنداتی را در بر ندارد بلکه زمینه را برای ظهور و بروز تحولات و ناارامیهای جدید فراهم می آورد.به رغم این که جمهوری اسلامی ایران امادگی خود را برای مذاکره بااماراتیها دررابطه باحل مسئله جزایرسه گانه بارها اعلام داشته است اما هراز چند گاهی مقامات این جزیره سخن ازمالکیت این جزایررا مطرح می کنند. منطقه ی خلیج فارس همواره به عنوان یکی ازمناطق مهم امنیتی، راهبردی و اقتصادی در نظام بین الملل از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده، به گونه ای که در طول قرن های اخیر، پیوسته مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی بوده و از تجاوز آنها در امان نمانده است. امروزه با اکتشاف نفت، و با توجه به نقش اساسی آن در اقتصاد جهانی، امنیت و ثبات این منطقه دغدغه ی اصلی کشورهای منطقه و جهان است. به نظر می رسد با توجه به بافت دولت های منطقه ی خلیج فارس و وضعیت سرزمینی و جغرافیای سیاسی آن امنیت منطقه ای مبتنی بر همکاری بین دولت های منطقه، مناسب ترین شیوه برای تأمین امنیت خلیج فارس است. البته این مهم نیز حاصل نمی شود، مگر با به کارگیری شیوه های گوناگون اعتمادسازی متقابل بین دولت های منطقه برای رفع سوءتفاهمات که وظیفه ی سران کشورهای منطقه است.


در اینجا یک سوال مطرح می کنیم که آیا جزایر سه گانه خلیج فارس (ابو موسی ، تنب بزرگ و تنب کوچک ) جزء جزایر ایرانی محسوب می شوند یا به گفته اماراتی ها این جزایر متعلق به امارات است ؟


فرضه این سوال را چنین مورد بررسی قرار می دهیم که این جزایر متعلق به ایران است و دولت امارات بر اساس اصول و سیاست خارجی که دولت های غربی (آمریکا و انگلیس ) از آن پشتیبانی می کنند این ادعا را انجام می دهد

بخش اول

تعریف مفاهیم
ژئوپولیتیک :
"ژئوپولیتیک"1 عبارت است از مطالعه روابط قدرت ها در سطح جهان بر اساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار می گزارد و یا امکاناتی که می توان از محیط جغرافیایی گرفت .(مجتهد زاده ،1379 :23)این واژه برای اولین بار توسط رودلف کیلن ،جغرافی دان سوئدی که دنباله رو راتزل بود در سال 1899 ابداع شد. تعبیر او از این واژه « تاثیر عوامل محیط جغرافیایی در سیاست ملل بود (عزتی ،1372: 9)


جغرافیای سیاسی :
تعاریف متعدد و زیادی از جغرافیای سیاسی وجود دارد که به چند مورد از آنها می پردازیم .
جغرافیای سیاسی اساسا درگیر تحلیل فضایی پدیده های سیاسی است و به اختصاصات فضایی فرایند سیاسی توجه دارد . (داریسیدل ،بلیک ،1386 :9) جغرافیای سیاسی به تقسیم بندی های سیاسی فضای قابل وصول به یک گروه خاص می پردازد . اگر سطح زمین مانند پوسته صاف توپ پینگ پنگ یکنواخت بود موضوعاتی از قبیل جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل وجود نداشت .
جغرافیای سیاسی به تقسیم بندی های سیاسی در صحنه جغرافیایی می پردازد . جغرافیایی سیاسی مفاهیم چون (کشور و مرز ، حکومت و سرزمین ، حرکت و روابط میان مرکز و پیرامون ، منطقه و دولت ) را بررسی می کند.(مجتهد زاده ،1380: 32)

 


1- geopolitics
امنیت :
تعریف فرهنگ های لغات از «امنیت»، عبارت است از: در معرض خطر نبودن یا از خطر محافظت شدن. «امنیت» همچنین عبارت است از: رهایی از تردید، آزادی از اضطراب و بیمناکی، و داشتن اعتماد و اطمینان موجه و مستند. امنیت خواه فردی، ملی یا بین المللی، در زمره ی مسائلی است که انسان با آن مواجه است. امنیت به صورت وسیع، در مفهومی به کار گرفته شده است که به صلح، آزادی، اعتماد، سلامتی و دیگر شرایطی اشاره می کند که فرد و یا گروهی از مردم احساس آزادی از نگرانی، ترس، خطر یا تهدیدات ناشی از داخل یا خارج داشته باشند.( ربیعی ،1383 : 43) از سوی دیگر، امنیت پدیده ای متأثر از مؤلفه های مادی - ذهنی به شمار می آید که دیگر چونان دوران جنگ سرد، نمی توان آن را در ذیل ملاحظات نظامی تعریف نمود.( مکین لای ، آرلیتل، 1381 :59)

 

 

 

 

 


بخش دوم
چهارچوب نظری
در دهه‌های اخیر و به ویژه پس از پایان جنگ سرد، مفاهیم امنیتی شاهد دگردیسی چشم‌گیری شده است. تحولات سال‌های اخیر با حادثه 11 سپتامبر شروع شد و در نتیجه سیاست یک جانبه‌گرایانه آمریکا فضای بین‌المللی جنبه امنیتی یافت. از سوی دیگر، اشغال عراق ترتیبات امنیتی جهانی را دچار تغییرات اساسی نمود. سقوط صدام حسین و شکل‌گیری عراق جدید، باعث تحول بیشتردر معادلات منطقه خلیج فارس و ترتیبات جدید امنیتی منطقه‌ای خواهد شد. متفکرین و اندیشمندان با توجه به شرایط این منطقه نظریه‌هایی را برای ترتیبات امنیتی خلیج فارس ارائه کرده‌اند. این نظریه‌ها هر کدام با توجه به اهداف قدرت‌های ذی‌نفوذ می‌تواند قابل اجرا باشد. هم‌اکنون منطقه مهم خلیج فارس نیازمند داشتن یک الگوی جدید ترتیبات امنیتی است. از میان چارچوب‌های امنیتی سه نظریه و الگو را که امروزه در مورد امنیت بین‌المللی بیشتر مطرح هستند، به اختصار معرفی خواهیم کرد.
- سیاست واقع‌گرایانه رقابتی یا الگوی سنتی؛
- الگوی هژمونیک؛
- الگوی امنیت مشارکت‌جویانه.

الف ـ الگوی سیاست واقع‌گرایانه رقابتی:
این الگو بر پایه تهدیدات آشکار و نهان نظامی استوار است، اما وجود این تهدیدات به معنی نادیده انگاشتن حاکمیت، منافع ملی و نگرانی‌های امنیتی سایر بازیگران نیست. در این الگو ترکیبی چند قطبی از کشورهایی وجود دارد که دارای روابطی سیال و براساس سود و زیان مقطعی هستند که در طول زمان ممکن است تغییر کند. در این الگو منطق موازنه قوا پذیرفته شده است و به طور کلی هیچ کشوری به طور دائم دوست و یا دشمن شناخته نمی‌شود. در مورد همه کشورها سطوح مختلفی از منافع مشترک یا متعارض وجود دارد و وجوه مشترک تقریباً به همه کشورها در هر منطقه اجازه می‌دهد که براساس شرایط روز با یکدیگر متحد شوند. به طور کلی، به نظر می‌رسد شیوه موازنه قوای سنتی یا همان الگوی سیاست واقع گرایانه رقابتی برای مدیریت مسائل امنیتی در شرایط زیر نتیجه بهتری بدهد:


- کشورها تا حدی دارای ارزش‌ها و منافع مشترکی هستند و از این رو تعریف‌های مشابهی از امنیت و ثبات ملی دارند؛
- کشورها به طرف مقابل خود اطمینان دارند و به نام گسترش مجموعه خاصی از ارزش‌ها نظم موجود را برهم نمی‌زنند؛
- کشورها به موجودیت مختار و مستقل دیگر بازیگران احترام می‌گذارند؛
- وجود جنبش‌ها و ایدئولوژی‌های فراملی و داخلی نقش کانونی کشورهای مستقل به عنوان بازیگر اصلی را نفی نمی‌کند؛
- اولویت‌های سیاسی کشورها به طور معقولی قابل پیش‌بینی و در طول زمان ثابت است و همین امر باعث اعتمادسازی می‌شود.


ب - الگوی هژمونیک:
الگوی دوم برای ایجاد چارچوب امنیتی منطقه‌ای الگوی هژمونیک است که بر اساس غلبه منافع یک مجموعه از کشورها بر دسته‌ای دیگر و کاربرد عملیاتی ابزارهای نظامی و اقتصادی برای اعمال سیاست بازدارندگی طراحی می‌شود. براساس این الگو، صف دوستان و دشمنان کاملاً مشخص و از یکدیگر تفکیک می‌شود. به عبارت دیگر، ”هر که با ما نیست برماست“. این دیدگاه یادآور دوران مرکانتیلیسم قرون هجدهم و نوزدهم است که در آن اتحادیه‌های سنتی برای دوستان امنیت دسته جمعی را در چارچوب حفاظت از راه‌های دریایی، کنترل مالی بین‌المللی و پیشرفت‌های فن‌آوری به ارمغان می‌آورد و این امتیازات را به طور کلی از دشمنان دریغ می‌کرد.

این الگو در دوران اخیر در مورد مقابله با گسترش تسلیحات هسته‌ای نیز به کار گرفته شده است و در آن رویکردی اجماعی برای مقابله با کشورهای غیر دوست وجود دارد. این الگو شامل جلوگیری از انتقال فن‌آوری، جلوگیری از دسترسی آنها به تسلیحات کشتار جمعی، تسلیحات هدایت شونده دقیق و حتی متعارف می‌شود. در این الگو شیوه دفاعی متکی بر حملات پیش‌دستانه و همچنین اقدامات واکنشی یا به عبارت دیگر پدافند کامل، بازدارندگی و حملات پیش‌دستانه است.


ج - الگوی امنیت مشارکتی:
این الگو نگاه متفاوتی به سیاست بین‌الملل دارد و تفکر اصلی و مرکزی حاکم بر آن عبارت از این است که همه کشورها می‌توانند امنیت نسبی را از طریق پذیرفتن تعهدات متقابل در خصوص محدود کردن توانایی‌های نظامی برای خویش تامین ‌کنند. در این رژیم امنیتی، تنها دوستان و متحدان حضور نمی‌یابند، بلکه از دیدگاه امنیت مشارکت ‌جویانه فرض براین است که دشمنان همان محدودیت‌های فنی را بر رفتار خود خواهند پذیرفت که دوستان می‌پذیرند و این کار علی‌رغم وجود بی‌اعتمادی متقابل امری شدنی است. همچنین فرض براین است که این محدودیت‌های قانونی و فنی امتیازات متقابلی را نیز در برخواهد داشت. در این الگو تضمین‌های امنیتی نه از طریق سلطه بلکه برعکس از راه غیرقابل قبول کردن گزینش‌هایی که هدف آنها کسب سلطه بررقیبان است، به وجود می‌آید. به طور خلاصه، در رویکرد امنیت مشارکت‌جویانه، امنیت به طور فزاینده‌ای به منزله ملک مشاعی تعریف می‌شود که قابل تقسیم نیست. این رویکرد کشورها را به دوست، متحد و دشمن تقسیم نمی‌کند، اما تهدیدات علیه همه بازیگران مساوی است و همه شرکا خواستار امنیت متقابل هستند.),واعظی ، 1385 :3- 4)
هر یک از الگوهای فوق را می‌توان با توجه به شرایط منطقه خلیج فارس و بازیگران ذیربط مورد بررسی قرار داد و کارآیی آنها را با توجه به این دیدگاه‌ها تحلیل کرد و در نهایت قابل قبول‌ترین الگو را برای ترتیبات امنیتی آتی خلیج‌فارس پیشنهاد نمود.

 

 


بخش سوم
تاریخچه خلیج فارس
خلیج فارس (یا خلیج پارس ) در امتداد دریای عمان و در میان شبه جزیره عربستان و ایران قرار دارد خلیج فارس بازمانده گودال بزرگی است كه در دوران های گذشتة زمین شناسی ،فشار آتش فشان های فلات ایران وپایداری فلات عربستان در برابر این واكنش هایتكتونیكی ، سبب ایجاد و توسعه پهنا و ژرفای آن شده است . (عقلمند، 1382 : 391)


خلیج فارس از قدیم الایام به این نام معروف بوده است ، طبق مدارك به دست آمده به ویژه كتیبه ای كه در موقع حفر كانال سوئز از داریوش به دست آمده این خلیج به نام دریای پارس خوانده شده است. مورخان و محققان خارجی دنیای قدیم از آن جمله هرودت ، نئارخوس ، استرابرن ، ك.رلیوس رومی و نیز محققان اسلامی نظیر اصطخری ، مصعودی ، بیرونی ، ابن حوقل ، مقوسی ، مستوفی ، ناصر خسرو در آثار و نوشته های خود از آن به نام خلیج فارس یا دریای پارس یادكرده اند. (عقلمند، 1382 : 393)


بطلیموس دو قرن قبل از میلاد این خلیج را به نام پرسیكوس سینوس یاد كرده كه به معنی خلیج فارس است خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هفتم قبل از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است و تمدنهای باستانی بابل ، بین النهرین و ایرانیها و یونانیها و اعراب از موقعیت ممتاز و برجسته آن استفاده كرده اند . در كتاب حدودالعالم به عنوان قدیمی ترین كتاب جغرافیا به زبان فارسی كه حدود هزار سال قبل تألیف شده است
‹‹ خلیج پارس از حد پارس برگیرد با پهنای اندك تا حدود سند ›› . داریوش هخامنشی و اسكندر مقدونی هر كدام با اعزام نماینده ای به خلیج فارس دربارة آن به تحقیق پرداختند ، ساسانیان نیز در سواحل جنوبی نیرو پیاده كردند و یمن و مسقط را به تصرف خود درآوردند. (حافظ نیا، 1384: 19)اما پیشینة تاریخی خلیج فارس كه مهمترین آبراه جهان است ، حدود 5 هزار سال پیش از میلاد می رسد در این دوران بنا به مدارك باستان شناختی ، نخستین پیوند بین سرزمینهای گوناگون از طریق این آبراه برقرار شده است .
اما می توان پیشینه تاریخی خلیج فارس را به دو دوره قبل و پس از اسلام تقسیم كرد .

پیش از اسلام :
1- عیلامیان
عیلامی ها مردمانی بودند كه پیش از آغاز تاریخ در دشت های جنوب باختری ایران از شوش تا بوشهر سكونت داشته اند و عیلام بر بخشی از ایران اطلاق می شد كه از باختر به رودخانه دجله ، از خاور به بخشی از پارس و از شمال به نزدیكی همدان از جنوب به خلیج فارس محدود می گردید و شوش بزرگترین شهر آن به شمار می آمد. (افشار سیستانی،1381 : 35 )عیلامیان از هزاره 3 پ.م. صدها سال از خلیج فارس به عنوان راه ارتباطی و از بندر بوشهرو جزیره خارك برای حكم رانی بر كرانه ها و جزیرهای خلیج فارس و همچنین بازرگانی با هند باختری و دره نیل استفاده می كردند


2- هخامنش
در آغاز پیدایش حكومت هخامنشیان ، ایرانیان از دریانوردان فینیقی و یونانی استفاده می كردند هخامنشیان كمی پنداشتند نگاهبانی و پاسواری شاهنشاهی ایران بدون چیرگی بر دریا آسان نیست نیروی دریایی مجهز و پرتوانی در خلیج فارس ایجاد كرده بودند . (افشار سیستانی،1381 : 36 )هنگامی كه هخامنشیان در نیمه قرن ششم پیش از میلاد به تحكیم امپراتوری خویش پرداختند در خلیج فارس برای اولین بار مفهوم ‹‹ دولت ›› شبیه برداشت نوین آن تجربه شد . امپراتوری هخامنشی بخش عمده جهان متمدن آن روزگار از هند در خاور وتا مصر ولیبی در باختر راشامل می شد . (مجتهد زاده پیروز ، 1383: 1)داریوش هخامنشی اسكندر مقدونی هر كدام با اعزام نماینده ای به خلیج فارس درباره آن به تحقیق پرداختند . داریوش بزرگ چون به توسعه دریانوردی علاقه داشت پس از گرفتن مصر در سال 517 ق م به كندن آبراهیو میان دریای سرخ و دریای مدیترانه فرمان داد . او همزمان باگرفتن هندوستان اسكیلوس دریانورد آزموده یونانی ، كه از خدمتگذارانش بود و همچنین شماری از دریانوردان ایرانی فرمان داد كه از پیوستگاه رود سند تا خلیج فارس و دریای سرخ بگذرند و جاهای ناشناخته این دریاها را پیدا كنند و از سرزمین های كرانه دریایی ، آگاهی های تازه و درستی فراهم آورند . (افشار سیستانی،1381 : 36 )

ادامه در دانلود...