اتهام ترور سفیر عربستان توسط ایران در خاک آمریکا

اتهام ترور سفیر عربستان توسط ایران در خاک آمریکا

طي چند روز گذشته "اریک هولدر" وزیر دادگستری آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی که شبکه‌ های الجزیره و العربیه در اقدامی هماهنگ به پخش مستقیم ادعاهای بی اساس وی علیه ایران پرداختند، مدعی شد واشنگتن تدابیری را برای بازخواست ایران به سبب برنامه ریزی برای ترور سفیر عربستان اتخاذ خواهد کرد. وی مدعی شد ما دولت ایران را مسئول برنامه ‌ریزی برای ترور سفیر عربستان در آمریکا می‌ دانیم.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۴۰

بازدید دیروز

۱۷۳۰

بازدید ماه

۹۶۵۲

بازدید کل

۹۰۹۱۴۰۷

افراد آنلاین

۱۸۲

اتهام ترور سفیر عربستان توسط ایران در خاک آمریکا

تاریخ:۱۳۹۰/۰۷/۲۴


اتهام ترور سفیر عربستان توسط ایران در خاک آمریکا

محمد رحيمي
كارشناس ارشد علوم سياسي

طي چند روز گذشته "اریک هولدر" وزیر دادگستری آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی که شبکه‌ های الجزیره و العربیه در اقدامی هماهنگ به پخش مستقیم ادعاهای بی اساس وی علیه ایران پرداختند، مدعی شد واشنگتن تدابیری را برای بازخواست ایران به سبب برنامه ریزی برای ترور سفیر عربستان اتخاذ خواهد کرد. وی مدعی شد ما دولت ایران را مسئول برنامه ‌ریزی برای ترور سفیر عربستان در آمریکا می‌ دانیم. که مسولان نظام در نخستین واکنش این اتهام را سناریوی تبلیغاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی (اسرائیل) دانستند و به شدت آنرا تکذیب کردند. این ادعا در حالی مطرح می شود که آمریکا خود درگیر یک مشکل بزرگ داخلی با نام "جنبش تسخیر وال استریت" است و اندکی دقت درباره تحولات داخلی ایالات متحده و رویکرد بین المللی ایران نشان می دهد که این ادعا با پرسشهایی بیشماری روبرو است که پاسخگویی به آنها اهداف پشت پرده طرح این ادعا را مشخص می کند.از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 و استقرار نظام عدل که بر پایه ایمان به خدا اخوت و برادری و مبارزه با امپریالیست جهانی بنا نهاده شد، دشمنی ایالات متحده که با سرنگونی نظام شاهنشاهی منافع خود را در خطر می دید با انقلاب نوپای ما خود را هویدا کرد لذا بعد از تسخیر سفارت آمریکا(لانه جاسوسی) به دست دانشجویا ن پیرو خط امام در 13 آبان 58 و کشف اسناد مهمی که نشان دهنده جاسوسی افراد سفارت بود همگی اعضاء سفارت به گروگان گرفته شدند و تلاشهای کشور آمریکا در آزادسازی آنان نتیجه ای در بر نداشت که در ادامه به دستور جیمی کارتر در 18 فروردین 59 رابطه دولت آمریکا با ایران به صورت یک جانبه قطع گردید و تحریمهای از سوی دولت آمریکا علیه ایران وضع شد،.اما با رایزنی های فراوان و میانجیگری برخی دول گروگانها در 30 دی ماه 1359 با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دو کشور ،آزاد شدند.اما این پایان کار نبود چرا که حفظ منافع ملی هر کشور می تواند بر همه سیاست های آن تاثیر گذار باشد و منافع ملی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه ، خلیج فارس و ایران خلاصه می شود، نفت خلیج فارس می تواند رونق بخش اقتصاد نه تنها آمریکا بلکه کل جهان باشد و بازار خوبی برای فروش محصولات و سلاح های نظامی خود، حال کشوری که از طرف آمریکا به عنوان ژاندارم منطقه معرفی شده و آمریکا اکثر سیاسیت های منطقه ای خود را به وسیله آن کشور در منطقه خلیج فارس و حتی خاور میانه پیاده می کند نه تنها انقلاب شده بلکه به فکر تسری و انتقال انقلاب خود به سایر کشورها با شعار مبارزه با امپریالیسم است لذا با توان و نیروی باید آن را از بین برد و این نهال نو پا را قبل از به ثمر نشستن از ریشه کند.ایالات متحده آمریکا برای پیاده کردن اهداف خوداز جمله:1- سركوب‌ و تضعيف انقلاب‌ اسلامي‌ ايران‌ 2- گرفتن‌ توان‌ اقتصادي‌ ایران 3- از بين‌ بردن‌ توان‌ نظامي‌ ايران‌ 4- محدود کردن حوضه صدور افکار انقلابی ایران ،به دنبال مجری توانای بود تا نقشه خود را به نحو احسن پیاده کند و هیچ کس بهتر از صدام را نیافت آنهم به دلایلی چون :

1-کینه و عداوت دیرنه صدام از ایرانیان 2-تحقیر این کشور در معاده 1975 الجزایر 3- ترس صدام از صدور انقلاب ایران به کشور عراق (70/. شیعه) و برخی مسائل دیگر لذا در 31 شهریور 59 ارتش تا دندان مسلح بعثی جنگ 8 سالهو نابرابری را علیه ایران آغاز نموند که بانی و محرک اصلی آن آمریکا و همپیمانان غربی اش بودند این جنگ باعث تضعیف دو کشور مسلمان و فروش سلاح های در انبار مانده محرکین این جنگ شد، شاید آمریکا با شناختی که از حکومت شاه در ایران داشت و از قدرت ایران نیز با خبر بود عراق را تنها کشور عربی همسایه با ایران میدانست که شاید بتواند در مقابل قدرت ایران توان جنگیدن داشته باشد را انتخاب کرده و روانه یک جنگ تمام عیار با ایران نمود تا بتواند به جایگاه قبل از انقلاب در ایران برگردد.و حتی حاضر بود تمام راهای ممکن را امتحان کند. چون میدانست که اگر این انقلاب پابگیرد و جوان شود دیگر دگرگونی در آن مهال خواهد شد اما این تیر آمریکا بعد از 8 سال تلاش به سنگ خورد پس از آن با اعمال تحریمهای بیشتر زدن اتهامات واهی زیاد از جمله حقوق بشر حمایت از تروریسم مسئله هسته ای و غیره ....قصد دارد کشور ایران را در انزوای سیاسی و اقتصادی قرار دهد غافل از آنکه ایران بزرگترین بازیگر منطقه به شمار می آید و بدون توجه به نام این کشور خیلی از مسائل در منطقه خاور میانه قابل حل نیستحال در اواخر سال 2011 پس از 10 سال از انفجار برج های دو قلو (واقعه 11 سپتامبر 2001) آمریکا به بهانه جنگ علیه تروریسم به اشغال افغانستان(جنگ با طالبان) و عراق(سرنگونی حکومت صدام) مبادرت ورزید که بعد از این همه سال خود را در باتلاق این جنگ فرسایشی می بیند که هیچ سودی برای آن در پی ندارد در شرایط کنونی درگیر شدن در این دو جنگ به گفته «عامر عبدالمنعم» نویسنده و پژوهشگر سرشناس مصری و سردبیر پایگاه خبری «العرب نیوز» : ارقام و آماری که در دست داریم، نشان می دهد جنگ ارتش آمریکا در عراق و افغانستان خونبارترین جنگ از آغاز تأسیس کشور ایالات متحده آمریکا تا به امروز است. آمریکا در جنگ عراق و افغانستان، بیش از ششصد هزار عدد از تجهیزات نظامی خود از جمله خودرو، نفربر، تانک، بالگرد و غیره را از دست داد و بیش از یک میلیون سرباز این ارتش در این دو کشور کشته و زخمی شدند و یا از بیماری های روحی و روانی رنج می برنددر کنار همه این مشکلات بحران مالی ۲۰۰۹-۲۰۰۷ مجموعه‌ای از مشکلات اقتصادی است که در سال ۲۰۰۵ اولین بار ظاهر شد و همچنان ادامه دارد.

مشخصه اصلی این بحران در کاهش میزان نقدینگی در نظام بانکی و اعتباری می‌باشد. این بحران با انفجار حباب در بازار مسکن آمریکا آغاز شد. حباب قیمت مسکن در آمریکا، درنهایت منجر بوجود آمدن افراد بدهکار به نظام بانکی شد و خانه‌های این افراد که به عنوان ضمانت در نظر گرفته شده بود به نقدینگی تبدیل نمی‌شد لذا این افراد مجبور به تخلیه خانه های خود شدند، البته بحران مالی ذکر شده گریبان برخی کشورهای دیگر را نیز گرفت از جمله بورس کشورهای عربی تنها در ابتدای این بحران ۲۷ میلیارد دلار ضرر کردند. بعد از رکود اقتصادی، نرخ بیکاری در آمریکا افزایش یافت و عده ای از کارمندان با سابقه و با تجربه که بیکار شده اند و اکنون با کاهش در آمدهای خود مواجه هستند این بزرگترین بحران بیکاری در آمریکا از جنگ جهانی دوم تا به حال بوده است، به گزارش هموطن آنلاین -حدود ۱۴ میلیون نفر در آمریکا بیکارند و بزرگ ترین اقتصاد دنیا از چند ماه پیش با نرخ متوسط بیکاری کمی بیش از ۹ درصدی مواجه بوده است. پس از ذکر موارد بالا ورشکستگی بانک های آمریکا نیز قابل توجه است آسوشیتدپرس تأکید کرد: «تعداد بانک‌های ورشکسته آمریکا در سال 2010 به 157 مورد با 92 میلیارد دلار دارائی رسید. در سال 2009 نیز بیش از 140بانک با 169 میلیارد دلار دارائی در آمریکا ورشکست شده بودند. ورشکستگی بانک‌های آمریکا در سال 2009 بیش از 36 میلیارد دلار زیان به موسسه بیمه پس‎اندازهای آمریکا وارد کرد. ورشکستگی بانک‌های آمریکا در سال 2010 نیز 21 میلیارد دلار به این موسسه زیان وارد کرده است.» این در حالیست که در سال 2008 نیز 25 بانک و در سال 2007 تنها سه بانک در آمریکا ورشکست شده بودند.در کنار همه اینها جنبش وال استریت است که عرصه را به سیاستمداران آمریکای تنگ کرده و روز به روز به تعداد مردم معترض به سیاسیت های دولت اوباما در حمایت از نظام بانکداری و کاهش فرصت های شغلی و بیکاری است اضافه تر می شود. این تظاهرات از پانزده روز پیش با نام وال استریت را اشغال کنید در شهر نیویورک آغاز شده و باوجود فشارهای پلیس همچنان ادامه دارد. خشونت اعمال شده از سوی پلیس آمریکا احتمال خشونت متقابل مردم را هم افزایش داده است از دیگر فراگیر شدن این جنبش به گفته معترضین «طرح نجات بانک‌ها»، «بحران وام مسکن» و «اعدام تروی دیویس»، سیاهپوست آمریکایی است که چندی پیش، توسط دستگاه قضایی آمریکا اعدام شد..این جنبش هم کنون اکثر شهرهای بزرگ آمریکا و اروپایی را در برگرفته.حال این کشور برای برون رفت از تنگناهای موجود و کاهش فشار افکار داخلی و خارجی به دنبال ایجاد یک بحران برای برون رفت از یک بحران دیگر است تا افکار مردم را متوجه جای دیگری نمایید لذا بدون تدبیر و با عجله سناریوی ساختگی طرح ترور سفیر عربستان سعودی را در خاک آمریکا توسط ایران به راه انداخت، اما چرا اتهام به ایران و چرا ترور سفیر عربستان رسانه های آمریکایی از شب گذشته در اقدامی هماهنگ با کاخ سفید خبری را منتشر کردند که اتهامی سنگین را متوجه ایران می کرد، دروغی که می تواند تاثیر زیادی بر تحولات منطقه داشته باشد، اما بدون شک ایالات متحده اهدافی را از طرح این ادعای بی اساس در شرایط فعلی دنبال می کند.آمریکا در ادامه سیاست های استکباری خود انگشت اتهام به سوی کشوری دراز می کند که بعد از گذشت 33 سال از انقلاب در آن نه تنها هیچ گونه باجی به آن نداده بلکه در همه میدانهای بین المللی به عنوان نماد مبارزه با آمریکا شناخته می شود و آمریکا از هر راه و و سیله ای برای از پا در آوردن آن استفاده می کند ولی نتیجه ای حاصل نشدهاما چرا عربستان را در مقابل ایران قرار داده اند؟ این مسئله دلایل زیادی می تواند داشته باشد:

1-بحث شیعیان شرق عربستان (الحساء و قطیف و...)که علم مخالفت با خاندان سعود را برداشته و به گفته سران سعودی از طرف ایران حمایت می شوند 2- حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین و حمایت آل سعود از رژیم آل خلیفه و سرکوب تظاهرکنندگان3-پر کردن خلاءصدام و رهبری جهان عرب 4-وهابیت آل سعود و کینه نسبت به شیعیان5-غلامی این کشور و نوکری برای ایادی غرب بخصوص آمریکااین مسائل دست به دست هم می دهند تا گزینه ای بهتر از عربستان برای رویاروی با ایران در منطقه پیدا نکننداهداف آمریکا از طرح این ادعا را می توان در دو بعد داخلی و خارجی تحلیل کرد.بعد داخلی مسئله وال استریت و پیامد های آن است و بعد خارجی این است که ایران تمامی سیاست های آمریکا را در خاور میانه به چالش کشیده، متهم شدن ایران از سوی دولتمردان آمریکایی (جمهوری خواه، دموکرات)و اروپایی موضع تازه ای نیست و در سالهای گذشته بارها واشنگتن تهران را متهم به اموری کرده که هیچگاه اثبات نشده اند اتهاماتی همچون حمایت از تروریسم، در حالیکه ایران خود از بزرگترین قربانیان تروریسم بوده، یاناقض حقوق بشر این در حالیست که در کشورهای غربی که به اصطلاح دموکراسی حاکم است و به آراء و افکار مردم بهاء داده می شود زنان محجبه از خیلی امتیازات محرومند یا اینکه آمریکا در طول 10 سال گذشته یعنی پس از حوادث 11 سپتامبر و حمله به افغانستان و عراق هرگاه در این دو کشور با مشکل روبرو شده، تهران را متهم به دست داشتن در ناآرامیها و کمک به شورشیان عراقی و افغانی کرده تا به نوعی ناتوانی خود در برقراری امنیت در این دو کشور را کتمان کند. بر همین اساس متهم کردن ایران به تلاش برای ترور سفیر عربستان می تواند آمریکا را در تشکیل یک ائتلاف ضد ایرانی در منطقه یاری دهد تا بدین ترتیب واشنگتن که در حال تغییر راهبرد خود در عراق و افغانستان است با آسودگی بیشتری سیاستهای توسعه طلبانه خود را در این دو کشور پیاده کند.استراتژي آمريكا در خاورميانه، ايجاد شكاف بين كشور‌هاي مسلمان و خصوصا ايران و عربستان است،آمریکا و غرب رويارويي ايران و عربستان را هدف قرار داده اند. برخي تفاوت‌هاي سياسي دو كشور در قبال تحولات منطقه نيز زمينه طراحي اين سناريو را فراهم كرده است.حال دولتمردان جمهوری اسلامی با سعه صدر این اتهام را نیز همچون اتهامات واهی گذشته که بی پایه و اساس بودند را رد کنند



دیدگاه خود را بیان کنید