مکانیسم‌ سازماندهی امنیت همیارانه خلیج فارس در دوران اوباما

مکانیسم‌ سازماندهی امنیت همیارانه خلیج فارس در دوران اوباما

محور تغییر در روند سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما، مربوط به خلیج فارس و خاورمیانه است. این حوزه جغرافیایی طی سالهای بعد از جنگ دوم جهانی با نشانههایی از بیثباتی، تضاد و رویارویی استراتژیک همراه بوده است. در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی، نشانههایی از امنیتسازی منطقهای بر اساس رهیافتهای رئالیستی شکل گرفت.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۳۹۷

بازدید دیروز

۱۰۹۶

بازدید ماه

۸۱۷۹

بازدید کل

۹۰۸۹۹۳۴

افراد آنلاین

۱۹۷

مکانیسم‌ سازماندهی امنیت همیارانه خلیج فارس در دوران اوباما

تاریخ:۱۳۸۹/۰۸/۱۱

مکانیسم‌ سازماندهی امنیت همیارانه خلیج فارس در دوران اوباما
دکتر زهره پوستین چی
مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

دانلود کامل پژوهش

چکیده
محور تغییر در روند سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما، مربوط به خلیج فارس و خاورمیانه است. این حوزه جغرافیایی طی سالهای بعد از جنگ دوم جهانی با نشانههایی از بیثباتی، تضاد و رویارویی استراتژیک همراه بوده است. در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی، نشانههایی از امنیتسازی منطقهای بر اساس رهیافتهای رئالیستی شکل گرفت. در این دوران، قدرتهای بزرگ و قواعد ساختاری نظام دوقطبی را میتوان محور امنیتسازی رئالیستی در حوزههای منطقهای، به ویژه سیستم تابع خاورمیانه دانست. این روند با فراز و نشیبهایی تا پایان دوران ریاست جمهوری جورج بوش (ژانویه ۲۰۰۹) تداوم یافت.

مواضع جدید دولت اوباما در حوزه سیاست خارجی آمریکا، جلوههایی از «قدرت نرم» را منعکس میکند. به عبارت دیگر اوباما درصدد بر آمده است تا رهیافتهای جدیدی را در ارتباط با امنیت منطقهای ارایه دهد. شکلگیری تیم جدید سیاست منطقهای آمریکا با مشارکت افرادی همانند دنیس راس و جورج میچل را میتوان نمادی از تغییر در الگوی امنیتسازی منطقهای دانست. چنین روندی با سخنرانی ۴ ژوئن اوباما در دانشگاه قاهره تکمیل شد. تمامی مؤلفههای یادشده نشان میدهد که اوباما درصدد بازسازی ساختار امنیت منطقهای خاورمیانه بر اساس بهرهگیری از شاخصهای امنیت همیارانه است. این موضوع به موازات الگوهای سنتی امنیتسازی در قالب رهیافتهای رئالیستی تداوم یافته است.

سازماندهی امنیت همیارانه، نیازمند آن است که الگوهای رفتاری، نمادهای مشارکتی و مواضع جدیدی سازماندهی شود. به هر میزان امنیتسازی، ماهیت چندجانبه پیدا کند، ضرورتهای رفتاری جدیدی نیز به وجود میآید. امنیتسازی توسط آمریکا در حوزههای بحرانی با الگوهای جدیدی رو به رو شده که ماهیت نرمافزاری، مشارکتی، چندجانبه و معطوف به حل و فصل مسالمتآمیز الگوهای رفتاری شده است. این روند در قالب الگوهای رقیب با رهیافتهای رئالیستی- نئورئالیستی و در چارچوب امنیت همیارانه قابل توصیف است. شکل گیری امنیت همیارانه از طریق موازنه نرم امکان پذیر است.

کلید واژهها
امنیت همیارانه، رهیافتهای رئالیستی، سیاست منطقهای، مدیریت بحران، چندجانبهگرایی منطقهای، کنترل نرمافزاری.

مقدمه
امنیتسازی در خاورمیانه را میتوان یکی از دغدغههای دائمی نظریهپردازان روابط بینالملل دانست. این اندیشه، طی سالهای دهه ۱۹۶۰ به بعد، رشد قابل توجهی داشته است. در اواخر دهه ۱۹۶۰، شاهد شکلگیری «امنیت نیابتی» در حوزههای منطقهای مختلفی از جمله خلیج فارس بودهایم. این رویکرد بر مبنای «رهیافت رئالیستی» سازماندهی شده بود. در چنین روندی، زمینه برای ظهور الگوهای «موازنهگرایی منطقهای» فراهم شد. این روند، نه تنها به ثبات منطقهای در طولانیمدت هیچ گونه کمکی نکرد، بلکه زمینه لازم برای افزایش تضادهای منطقهای و بینالمللی را به وجود آورد. جنگ ایران و عراق انعکاس چنین فرآیندی محسوب میشود. امنیت نیابتی مبتنی بر تضاد بوده و مانع تحقق امنیت همیارانه خواهد شد.

زمانی که جنگ سرد پایان یافت، این سؤال مطرح شد که چگونه میتوان ثبات و تعادل را در خاورمیانه ایجاد کرد. در این دوران، رهیافتهای جدیدی در امنیت منطقهای ارائه شد. سازهانگاران، الگوی امنیت منطقهای را از حوزه معرفتشناسی به هستیشناسی منتقل کردند. یعنی اینکه تحقق چنین فرایندی را از روش هماهنگسازی انگارهها، معانی، قواعد، هنجارها و رویههای مشترک امکانپذیر میدانند. در فرایندهای هستیشناسانه امنیت منطقهای، نخست این موضوع مطرح میشود که ویژگیهای منطقه کدام است؟ دوم، منطقه با چه شاخصهایی پیوند یافته است؟ سوم اینکه چرا ما باید از الگوی خاصی برای امنیتسازی استفاده کنیم؟

به این ترتیب بر اساس فرایند جدید، ساختار امنیت منطقهای شامل منابع مادی همراه قواعد کنش امنیتی میشود. در این ارتباط، موضوع امنیت همیارانه در چارچوب پیوند «قواعد تکوینی» و «قواعد تنظیمی» شکل میگیرد. موضوعات اجتماعی، اهمیت بیشتری خواهند داشت. دوگانگی دکارتی «عین» و «ذهن»، زمینه تقدم «هویت» بر «منابع ملی» را در امنیتسازی منطقهای ایجاد کرد. در این روند، امنیت همیارانه از راه کنش متقابل و همچنین عقلانیت ارتباطی اهمیت بیشتری یافت(مصالحه، ۱۳۷۴، ص ۴۲).

ادامه در دانلود...



دیدگاه خود را بیان کنید