میهن
علی خودستان
مغرور بدان هستم در لحظه ی شکستن
گردم ذره خاکی از خاک پاک میهن
گردم قطره ای از آب خلیج پارسش
با این امید و رویا جان می دهم زین تن
خفتند بسی شهیدان در جای جای ایران
هر گوشه ای ز خاکش یاد است ز خود گذشتن
چشم طمع در آرم گر هست سوی ایران
این خاک تا چو من هست دور است ز دست دشمن