خليج فارس
محسن محمودي
اي آب نيلگون و گهر بار كشورم
اي آخرين پنا هم و مأ وا و سنگرم
امواج تو تلاطم عشق است دردلم
اي عشق پر تلاطم و موج شناورم
ما خون خويش دردل جام تو كرده ايم
تا شهدعشق جمله بريزي به ساغرم
صد جان فداي شوكت نام تو گشته است
اي جان فداي همت يار دلاورم
آواز عاشقانه بخوان اي خليج عشق
اين جمله بود ذكر شهيدان لشكرم
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
از آن زمان كه نقشه ايران كشيده شد
نام و نشان كشور شيران كشيده شد
هر قطعه را فضايي و نامي نهاده اند
نقش توهم خليج دليران كشيده شد
شكل ترا به گونه ي يك تاج بسته اند
تاج وطن زحكمت پيران كشيده شد
اين قطعه هم بنام وطن شد خليج فارس
اين نقشه ها به حكم اميران كشيده شد
گلبانگ عشق از دل ميهن ترانه زد فرياد
شوق از دل ايران كشيده شد
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
ياران نظر كنيد بر اين آب نيلگون كز خون
عاشقان وطن گشته غرق خون
امواج بي امان كه بپيچد درون آب
هر موج سهمگين كه بر آيد ز اندرون
فرياد موج هاي بلند خليج عشق
آن غرشي كه مي جهد ازقلب آن برون
آن نعره هاي محكم مردان سينه چاك
فرياد داد خواهي عاشقان بيستون
پيچد در آسمان همه يك سو و يك صدا
چون ضربتي كه دولت دشمن كند نگون
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
مـردان كشـورم همـه در راه ايـن وطـن
ازجـسم خـود گذشته و از جان خويشتن
در راه اعتـلاي چـنيـن خـاك لاله گـون
صـدجـان فـدا نموده به پيـكارتن به تن
از خـاك پـاك ميـهن و آب خليـج فارس
كـوته شــده دو دست طـمعكـار اهـرمن
تـا مرد جنگ باشد و يـاران جان به كـف
پــيروز و جــاودانــه بــمانـد سراي من
سركـن سرود عشـق كه مانـد به يـادگـار
از عـاشقـان تـرانــه و از شـاعران سخن
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
دوشيـزگان ما هـمه هشيار و بيقـرار
مـاننـد مرد جـنگ به مـيدان كـارزار
از جان خود گذشته و با عشق اين ديار
يـورش بـرند بـرسر دشمـن عقـابوار
همچون طناب دار به پيچند وقت جنگ
حـلقـوم دشمنـان به دو گيسوي تابـدار
نـازم بـر ايـن وطـن كه زنانش زاقتدار جان
ميدهنـد در ره ميهـن بـه افتـخار
خوانـدم سرود عشـق بهنام خليج فارس
بـا آن ترانـهاي كه بــماند بـه يـادگار
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
امشب بخوان كه كشور جانان سراي ماست
اين دشت لالهگون خراسان سراي ماست
آن رود پـرتـلاطـم و ايـن خـاك پـرگــهر كارون
پـرصلابت و كـرمان سراي ماست
از ســرزمـين رستــم و دريــاچـه خــزر
تـا خـاك سرخ بانه و مهران سراي ماست
از كـــوه بـيستـون و دمــاوند پــرغـرور
تـا خطه سهنـد و سپـاهان سـراي ماست
مجموع اين وطن همه يك خانه بيش نيست
امشب بخوان كه خانه ايران سراي ماست
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند
اي دل بـخوان ترانه به نام خليـج فارس
گـلبانگ عاشقـانـه بـهنـام خـليج فـارس
سـركـن سرود عشـق بـزن ساز عـاشقي
بـا چـنگ و بـا چغانه بـهنـام خـليج فارس
مـا دل سپـردهايم بـرايـن آب نــيلگـون
ايـن لولوي زمـانه بـه نـام خـليـج فـارس
سـر ميدهيـم و بر كف دشمن نميدهيم
ايــن جـام بـي كـرانه بـهنام خليج فـارس
اي دل بـخوان چـو شـاعر آزاد ايـن وطن
اشـعـار جـاودانـه بـه نـام خــليج فـارس
آنان كه خون خويش به كام تو كرده اند
حكم خليج فارس به نام تو كرده اند