ژئوپلیتیک خلیج فارس و توهم نا امنی منطقه

ژئوپولیتیک، امینت خلیج فارس و خاورمیانه

ژئوپولیتیک، امینت خلیج فارس و خاورمیانه

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۲۲۱

بازدید دیروز

۸۸۳

بازدید ماه

۱۳۸۰۰

بازدید کل

۹۱۷۳۵۴۷

افراد آنلاین

۱۵۰

ژئوپلیتیک خلیج فارس و توهم نا امنی منطقه


حسن باویر، دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی
خلیج فارس با پشت سر گذاردن یک صد سال از اهمیت یافتن تاریخی به علت کشف و صدور نفت، وجود ذخایر گسترده انرژی و هم چنین تحولات در نظام های سیاسی، اقتصادی و بالتبع امنیتی، همواره در کانون توجه بسیاری از قدرت ها بوده است.  اما اهمیت این منطقه، صرفاً در وجود منابع گسترده معدنی آن خلاصه نمی شود و نقش سیاسی منطقه خلیج فارس، با توجه به اهمیت ایدئولوژیکی، ارتباطی، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک آن متبلور و آشکار می شود. لذا باتوجه به اهمیت استراتژیک منطقه خلیج فارس، و تحولاتی هر چند کوچک و جزئی، که در این منطقه رخ می دهد، همواره تأثیری ژرف بر جهان اسلام خواهد داشت.

جای تعجب نیست که کشورهای غربی، به رویدادهای منطقه حساس بوده و همواره از خود واکنش نشان می دهند. چرا که حضور این قدرت ها در منطقه خلیج فارس حدودا" از سال1500میلادی و با پیدا شدن پرتغالی ها و سپس هلندی ها، فرانسه، بریتانیا، روسیه و آمریکا همواره موجب استیلای قدرتهای خارجی بر این منطقه بوده است .در نیم قرن اخیر،بدون تردید، خلیج فارس یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق جهان در نگرشهای ژئوپولیتیک و محاسبات استراتژیک بوده است. که با توجه به دگرگونی های عمیق و جاری در سطح بین الملل ،مانند جنگ ها و درگیری های دو دههء اخیر، انقلاب اسلامی ایران و مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل، به صورت مهمترین کانون توجه نگرشها و محاسبات استراتژیک درآمده و توانسته به تعبیر کلاسیک ژئوپولیتیک، هارتلند یا قلب زمین نام بگیرد.

با توجه اهمیت موضوع و احساس وجود مانعی بزرگ به نام جمهوری اسلامی ایران، نظام سلطه با رهبری آمريكا سياست بسيار خطرناكي در جهت پروژهء شوروی سازی را براي منطقه در پيش گرفته است.لذا غرب در صدد خلق جنگ سرد مصنوعي در منطقه خاورميانه بوده که در اين «جنگ سرد مصنوعي» ايران در نقش شوروي سابق و بقيه كشورهاي عربي منطقه در نقش اروپاي شرقي معرفی می شوند.

يعني ايران هسته اي قصد دارد مثل شوروي كه اروپاي شرقي را در دست گرفته بود كشورهاي عربي را تحت سيطرهء خود در آورد. بنابراین در اين طرح آمريكا به عنوان منجي بايد وارد عمل شود، لذا با ایجاد جو بی اعتمادی، زمینهء هم کاری دوجانبه و چندجانبه میان دولت ها و واحدهای اقتصادی منطقه را از میان برده است. به همین دلیل برخی از کشورهای منطقه برای دست یابی به اهداف و نیز تأمین امنیت خود، به قدرت های بزرگ فرامنطقه ای بویژه امریکا متوسل شده که نتیجهء این سیاست ایجاد تنش در روابط دولت های منطقه، افزایش جو بی اعتمادی و دخالت فراگیر شده است.

به طور کلی ضعف رهبران عربی در اداره امور جامعه و هم چنین وجود حکومت های اقتدارگرا، منطقهء خلیج فارس را تبدیل به کانونی از تحولات و تنش های دائمی در دنیای کنونی کرده است. از طرفی بحران مشروعیت در کشورهای عربی و موج بیداری و دموکراسی خواهی، درگیری های سیاسی و مذهبی درون منطقه ای با ایجاد و تقویت گروه های سلفی و تکفیری، منطقه را آسیب پذیرتر از هر برهه ای دیگر کرده است.

بنابراین شیوخ عربی بویژه سران سعودی برای فرار از سقوط با اتخاذ تدابیر نادرست سیاسی، با پشتوانهء حاصل از درآمد منابع عظیم نفتی، افکار عمومی خود را با حمایت همه جانبهء رسانه های وابسته متوجه ایران کرده و خلیج فارس را که میتواند سفرهء دوستی و برادری کشورهای حاشیهء آن باشد به کانون نا امنی ها و لشکر کشی ها مبدل ساخته است. در حالی که اکنون بر همگان روشن شده که عربستان مهم ترین عامل بی ثباتی و بحران های کنونی در خاورمیانه بوده و پشتیبانی های مالی، سیاسی، امنیتی و مذهبی آل سعود از جریان های تکفیری عامل نخست رشد این گروه ها بویژه نا امن کردن منطقهء خلیج فارس و حضور گسترده تر کشورهای غربی در این منطقه است.