جزایر استان خوزستان در خلیج فارس
استان خوزستان که درجنوب شرقی کشورقرارگرفته،درحدود 64/654 کیلومترمربع وسعت دارد.این استان محدوداست ازشمال به استانهای ایلام ولرستان و،اصفهان ازمشرق به استان چهارمحال وبختیاری وکهکیلویه وبویراحمد،ازجنوب به استان بوشهروخلیج فارس وبالاخره ازمغرب به کشورعراق.
حوزه آبریز رودخانه کارون:
شاخه اصلی رودخانه ازارتفاعات برف گیراصفهان وشاخه های شرقی آن ازکوههای شمال اردکان فارس ودامنه های قلعه مرتفع دنا سرچشمه میگیرد ونامهای بشاروخرسان رابخود گرفته اند.
این رودخانه پس ازخروج ازکوهستان درشمال شهرشوشتربدوشعبه تقسیم می گردد،شعبه خاوری گرگر یا دودانگه وشعبع باختری که بزرگتراست شطیط یاچهاردانگه نامیده میشود.این دوشاخه در40 کیلومتری جنوب شوشترودرمحل بندقیردوباره بهم متصل میشوند.
بین این دورشته جزیره مینو قرارگرفته است.عرض این رودخانه درخرمشهر تا 1100 متر میرسد وعمق آن برای عبورکشتی های تا 10 هزار تن ظرفیت نیزمناسب میباشد.
نام بخش ها وشهرهای خوزستان:
الف- بخش ها:
((مرکزی(اهواز)٬مرکزی(آبادان)٬اروندکنار٬مرکزی(خرمشهر)٬مینو٬مرکزی(دزفول)٬شوش٬سردشت٬مرکزی(مسجدسلیمان)٬هفتگل٬اندیکا٬مرکزیبهبهان٬آغاجری٬زیدون٬مرکزی(بندرماهشهر)٬بندرامام٬هندیجان٬مرکزی(دشت آزادگان)٬هوزگان٬بستان٬مرکزی(شوشتر)٬گتوند٬مرکزی(ایذه)٬دهدز٬جانکی٬مرکزی(رامهرمز)٬رامشیر٬مرکزی(اندیمشک)٬مرکزی(شادکان)
ب- نام نقاط شهری:
اهواز٬آبادان٬اروندکنار٬خرمشهر٬دزفول٬شوش٬مسجدسلیمان٬هفتگل٬بهبهان٬آغاجری٬ماهشهر٬بندرامام خمینی٬هندیجان٬سوسنگرد٬هویزه٬بستان٬شوشتر٬ایذه٬رامهرمز٬رامشیر٬اندیمشک٬شادگان)). 1
جزایرتابع استان:
جزایرتابع استان خوزستان عبارتنداز:(بونه)و(درا)که به آنها(دیره)و(بنه)هم می گویند وجزایرآبادان ومینو دارای سکنه است.
پی نوشت:
1- نشریه اداره تقسیمات کشوری وزارت کشور٬سال 1360
جزایر (دیره وبنه)
درکتاب ترجمه(راهنمای خلیج فارس)درباره دوجزیره بونه BUNNEH و درا DARA چنین می نویسد:
((1- جزیره بونه( BUNNEH)درشرق مدخل رودخانه ودرغرب رأس تانوب(RAS – TANUB) واقع شده است این جزیره طویل وپست میباشد.
2- درا ) DARA) نام یک جزیره پست وباطلاغی میباشد که دردو ونیم میلی جنوب غربی جزیره واقع شده است در انتهای غربی این جزیره یک بیکن قرار دارد که در روی صفحه رادار قابل تشخیص میباشد))
فرامرزی در کتاب جزیره خارگ درباره جزایر (دیره و بونه) چنین می نویسد:
((دوجزیره دیره وبونه درفاصله بندردیلم ودهانه شط العرب واقعند.هردوغیرمسکونند،دیره بی آب است ولی بنه آب شیرین دارد))
درتاریخ فارسنامه ناصری درباره این جزیره چنین نوشته شده است:
((جزیره درا ٬ جزیره کوچکی است درجنوب بندرمعشورفلاحی))
جزیره مینو:
نام قبلی جزیره مینو،((جزیره حاج سلبوخ ٬ صلبوخ ٬ شیخ صلبوخ)) بوده است وازسال 1341ببعد بنام((جزیره مینو)) نامیده شد.
بقول یکی ازآقایان بخشداران جزیره مینو،((صلبوخ)) نام یکی ازشیوخ معروف ومتنفذ بخش بوده است.
جزیره مینو ازنظرتقسیمات کشوری،یکی ازسه بخش شهرستان خرمشهراست ومرکز آن معمره نام دارد.
تاریخچه جزیره:
دورترین سابقه ی تاریخی قابل استناد جزیره مینومربوط میشود به نیمه دوم قرن دهم هجری،ولی بنا به نوشته ی عباس میریان درکتاب جغرافیای تاریخی خوزستان،درقرن یازدهم هجری زیرکشت خرما قرارمیگیردوازنیمه دوم همین قرن به مروردارای سکنه می شود.
درصفحه(65)دائرة المعارف سرزمین ومردم ایران(استان خوزستان) به نقل ازسازمان جغرافیائی کشور،درباره گذشته جزیره مینو چنین آمده است:
((ازبخش های شهرستان آبادان نیمه اول این جزیره درحدود 250 سال پیش پدیدار شد یعنی درنیمه دوم قرن دهم هجری وازقرن یازدهم هجری زیر کشت درخت خرما قرارگرفت ودرنیمه دوم ازقرن یازدهم رفته رفته مسکونی گردید وازاولین کسانی که متوجه این جزیره گشت شخصی بنام حاج صلبوخ بود که با جمعی از طایفه خویش که همان آل بوفرهان باشد بدین جزیره کوچیدند ودرحدود 150 سال پیش نیمه دوم جزیره ازآب بیرون آمد.کم کم آبادی هائی درین جزیره ساخته شد.محصول عمده این جزیره خرماست.مرکزبخش نوآباد ارتفاع آن ازسطح درای 2 متر است وگرمای آن به 50درجه میرسد)).
جزیره کاربیا یا مینو؟
مولف فارسنامه ناصری درصفحه(317)تاریخ خود اشاره ای بیک جزیره بنام کاربیا می کند که بنظر میرسد همین جزیره مینو باشد:
((جزیره کوچکی است درجنوبی قصبه بلوک فلاحی واین جزیره درمیان آب شیرین که در دهنه دریای فارس ازآبهای شیرین شوشتر وکوه گیلویه است افتاده است)).
فرهنگ جغرافیایی ایران درباره جزیره صلبوخ(مینو) چنین نوشته است:
((صلبوخ – SALBUX – نام جزیره کوچکی است بین شط العرب که یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان آبادان است.این دهستان درباخترآبادان واقع هوای آن گرمسیر ومرطوب آب آن از اروند رود است.
موقعیت جغرافیائی:
جزیره مینو بشکل گلابی است وطول آن درحدود(7/5) وعرض متوسط آن (3/5) کیلومتر ومساحت تقریبی جزیره درحدود(18) کیلومترمربع است باستناد نشریه سال 1358 وزارت کشور،جزیره مینو(24)کیلومترمربع مساحت دارد.جزیره مینودر14کیلومتری خرمشهر و16کیلومتری آبادان قراردارد.
ازمرکز بخش تا مرکز شهرستان 13کیلومتر تامرکز استان 145 کیلومتر فاصله می باشد.
پی نوشت:
1_ MINU
آبادان
((بندری است درمصب اروند رود (شط العرب) موسوم بدماغه گسبه.در ازای آن 64 هزارگزوپهنای آن ازسه تا20هزارگزحدشمالی وشرقی آن کارون وبهمشیر{بهمن شیر} وحدغربی اروند رود وجنوبی خلیج فارس.
عرض جغرافیائی آن 31 درجه و21 دقیقه شمالی وطول جغرافیائی آن 48درجه و17 دقیقه شرقی،فاصله آن تا اهواز 115هزارگز است.سابقا ً بمناسبت مقبره منسوب بخضر که در حوالی بزهمشیر است جزیرة الخضر نامیده میشده است.
آبادان اکنون شهربندری مهم ویکی از مراکز تجارت ایران است،ودرحدود سی هزارسکنه دارد.پلهای متعدد برای بارگیری درآن ساخته شده وهمه ساله متجاوزازششصد کشتی برای حمل نفت بآنجا واردوازآنجا خارج میشودوهرماهه چهل الی پنجاه کشتی دراین بندربارگیری می شود وآبادان را بعربی عبادان گویند)).(لغت نامه دهخدا _ صفحه 17 _ حرف آ)
جزیره آبادان
آبادان را از دیر باز و در اعصار و دورانهای مختلف با اسامی و نامهای گوناگون شناخته اند. در آبادان امروز اگر از ۱۰ نفر در مورد نام قدیم آبادان پرسیده شود،شاید بیشتر آنان نام قدیم و همیشگی آبادان را عبادان تصور نمایند،حال آنکه این باوریست نادرست و غیر مستند ولی متاسفانه کاملا” شایع و جا افتاده.برای آنکه بتوانیم ریشه های تاریخی اسامی آبادان را بررسی کنیم ، شاید لازم باشد تا نگاهی داشته باشیم گذرا به تاریخ این جزیره و اقوامی که بر آن سکنی داشته اند.در دائره المعارف کولوئیب آمده است که: این بندر در۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع)،محل سکونت تیره هایی ایرانی موسوم به آبادان یا آبادیان بوده است.به هر حال نام ایرانی آبادان مسلما” از کلمهء آباد یا از نام قبیله ای که در آن زندگی میکردند گرفته شده است.این نظریه به خودی خود تفکر غالبی که می اندیشد که آبادان تاریخی حداکثر ۱۵۰۰ ساله در پشت سر دارد را در هم می شکند و اثبات میکند که آبادان تاریخی در حدود ۷۰۰۰ سال و حتی بیشتر را در پشت سر گذارده است.
دکتر بهمن فره وشی در کتاب ارزشمند خویش،ایرانویچ مینویسد:واژهء عبادان که در کتب و متون اسلامی وارد شده مانند بسیاری کلمات مشابه دیگر،صرفا” صورت عربی داشته و نامی کاملا” ایرانی است و در واقع از واژهء کاملا” پارسی اپاتان گرفته شده است که به دلیل محدودیتهای زبان عربی توسط اعراب بدینگونه تلفظ و تلقی گردیده است.
Opatan واژه ایست متشکل از سه جزء «او» به معنای آب،«پات»از ریشهء پاییدن و «ان» که پسوند نسبت است و در مجموع به معنای جاییست که از آب دریا محافظت و پاسبانی میگردد.این تعبیر در واقع مقرون به صحت بیشتری بوده و گفتار بسیاری از ادباء و سفرنامه نویسان را از جمله استخری،ابن حوقل،ناصر خسرو قبادیانی و……را پشتیبان دارد.ابن حوقل در این باره چنین آورده است:«اما عبادان قلعهء کوچک آبادی بر کنارهء دریا و محل گرد آمدن آب دجله است و آن رباطی است که جنگجویان و دیگر دزدان دریایی در آن می باشند و در آنجا پیوسته مرزدارانی مراقبت می کنند».
ناصر خسرو قبادیانی سیاح و ادیب شیعی مذهب نیز چنین آورده است:«در این جزیره مردمانی بر سر عمودهایی چوبین و نیز برخی بر سر بام خانه ها آتش روشن می دارند تا از نزدیک شدن کشتی ها را از نزدیک شدن به آبهای خطرناک باز دارند».حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در کتاب بزرگ خویش،شاهنامه،در باب فریدون و ضحاک صراحتا” به وجود پاسبانان در کنار رودخانهء اروند اشاره میدارد.
همین موضوع را دکتر مرتضی اسعدی در کتاب دائره المعارف تشیع چنین می نگارد:«….لفظ آبادان صورت تغییر شکل یافتهء «اوپاتان» به معنای مرزبانان دریایی است و لفظ «اوپا» یعنی کسی که در روستاها در کنار نهرهای آب نگهیانی می کند،تا آب هرز نرود،هنوز در خوزستان و بنادر جنوبی کشور بکار میرود»
همانگونه که می بینید نام عبادان،در واقع همان معرب نام پارسی اوپاتان است که به مرور زمان به شکل عبادان در آمده است،البته آبادان در ازمنهء مختلف،اسامی دیگری نیز داشته است که به طور مختصر و گذرا به آنها اشاره میکنیم:
در دورهء هخامنشی این جزیره به نامهای«مسنه» و «خاراکس»خوانده میشد.
در زمان اشکانیان این منطقه به نامهای «آنتیوخ»،«آلکساندر تیگریما»، و نیز اسامی اسکندریه، انتاکیه، هارک، خاراکس اسپاسینو و….. نامیده شده است.
در زمان اردشیر اول ساسانی این جزیره به نام «وهشت آباد»((بهشت آباد)) و «بهمن اردشیر» ((بهمنشیر))نامیده شد.
در روزگاران اواخر دورهء صفویه و خصوصا” در زمان پادشاهان اولیه سلسله قاجار در متون رسمی و بین المللی ما نام این جزیره را «جزیره الخضر»می یابیم که شاید اشاره ای باشد به وجود قدمگاه و مقام مبارک حضرت خضر نبی(ع) در این جزیره و شاید هم برگرفته از صفت سر سبزی برای این منطقه بوده است. در سال ۱۳۱۴ طی مصوبه شورای وزرای وقت نام عبادان به آبادان تغییر یافت.
مساحت وطول وعرض:
جزیره آبادان که شهروشهرستان آبادان درآن واقع است،دارای 64 کیلومترطول وعرض بین 20تا 30 کیلومتراست ودردلتای اروندرود قراردارد...
مولف، دائرة المعارف سرزمین ومردم ایران،درباره آبادان مطالبی دارد که خلاصه آن چنین است: ((آبادان از جزیره ای بصورت دلتا تشکیل گردیده که رآس آن بطرف خلیج فارس وقائم آن بطرف خرمشهرقراردارد،درقبل ازاسلام درمنطقه جنوبی شهرکنونی آبادان عبادتگاهی بنام(عبادان)وجودداشت.دربهمنشیرمقبره ای بود منسوب به حضرت خضر پیامبر که قبلا بآن جزیرة الخضر میگفتند.
با تحقیقاتی که درمورد آبادان بعمل آمد،زمین شناسان عقیده دارند که درروزگاران قدیم جزیره آبادان وجودنداشته بلکه دلتائی بوده که درسال برطول آن افزوده شده تابصورت جزیره درآمده است واین جزیره روزگاری مسکن عده ای ماهیگیر بوده که ازراه ماهیگیری وبهره برداری ازنخلستانهای کوچک ودرکپرها یاخانه های گلی زندگی میکردند تااینکه ازاوایل قرن بیستم آبادان بواسطه صنعت نفت روبرونق نهاد.یعنی درسال 1909 شرکت نفت عملیات استخراج نفت خوزستان رادردست گرفت،طی سالها پالایشگاهها وتصفیه خانه های عظیمی درین شهرایجادگشته است ... وازبزرگترین شهرهای نفتی جهان بشمارمیرود وازاسکله های بزرگ که درکرانه این تصفیه خانه های عظیم ساخته شده،نفتکش های بزرگ،نفت بنقاط مختلف جهان حمل میکنند)).