حضور استعماری هلند در خلیج فارس

حضور استعماری هلند در خلیج فارس

حضور استعماری هلند در خلیج فارس

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۵۹

بازدید دیروز

۲۳۴۰

بازدید ماه

۸۶۱۷

بازدید کل

۹۱۶۸۳۶۴

افراد آنلاین

۶۵

 

حضور استعماری هلند در خلیج فارس

در سال‌ ۱۶۲۳ م‌ / ۱۰۳۲ ه.ق‌ یک‌ سال‌ پس‌ از تسخیر هرمز توسط قوای‌ مشترک‌ انگلیس‌ و ایران‌، هلندی‌ها در خلیج‌ فارس‌ استقرار یافتند. با توجه‌ به‌ این که‌ از زمان‌ تأسیس‌ کمپانی‌ هند شرقی‌ هلند (واک‌)، دولت‌ هلند در راستای‌ تأمین‌ منافع‌ اقتصادی‌ خود، رقابت‌های‌ جدی‌ با پرتغالی‌ها و انگلیسی‌ها در اندونزی‌، هندوستان‌ و منطقه‌ ی خلیج‌ فارس‌ آغاز کرد و بخش‌ مهمی‌ از این‌ رقابت‌ها به‌ دلیل‌ حذف‌ پرتغالی‌ها، به‌ رویارویی‌ با انگلیسی‌ها اختصاص‌ یافت‌، در این‌ مقاله تلاش‌ می‌شود ظهور و افول‌ حضور هلندی‌ها در منطقه‌ حساس‌ خلیج‌ فارس‌ و بوشهر مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار گیرد. چنان‌ که‌ پیش‌تر آمد، هلندی‌ها برای‌ نخستین‌ بار در سال‌ ۱۶۲۳ م‌ / ۱۰۳۳ ه.ق‌ از طریق‌ جزیره قشم‌ و گمبرون‌ (بندرعباس‌) وارد ایران‌ شدند. در آن‌ هنگام‌ شاه عباس اول‌ بر ایران‌ حکومت‌ می‌کرد. بهانهٔ ورود آنان‌ به‌ خلیج‌ فارس و شرکت‌ در تجارت‌ با ایران‌ آن‌ بود که‌ هنگام‌ زد و خورد کشتی‌های‌ انگلستان‌ و پرتغال‌ به‌ یاری‌ انگلستان‌ برخاسته‌ بودند.(۱) هلندی‌ها، بلافاصله‌ پس‌ از ورود به‌ اصفهان‌، موفق‌ به‌ عقد قراردادی‌ پُرسود در زمینهٔ صدور و ورود ابریشم‌ و قند با «شاه عباس» شدند.

بر اساس‌ یکی‌ از مفاد این‌ قرارداد، هلندی‌ها از پرداخت‌ حق گمرکی‌ و عوارض‌ معاف‌ شدند و توانستند حق‌ فعالیت‌ در تمام‌ ایران‌ را به‌ دست‌ آورند. در همین رابطه‌ دفاتری‌ در اصفهان‌، بندرعباس‌، شیراز، کرمان‌، لار و بوشهر افتتاح‌ نمودند.(۲) هلندی‌ها، رقابت‌ با انگلیسی‌ها را سرلوحهٔ کار خود قرار دادند، اما تا زمانی‌ که‌ «شاه‌عباس‌» زنده‌ بود، به‌ دلیل‌ همکاری‌ آنها با شاه‌ صفوی‌ در تسخیر هرمز، هلندی‌ها در اهداف‌ خود موفق‌ نبودند.

با مرگ‌ «شاه‌عباس‌»، شرکت‌های‌ هلندی‌ که‌ از حمایت‌ دولت‌ خود برخوردار بودند، در رقابت‌ با انگلیسی‌ها موفقیت‌های‌ مهمی‌ به‌ دست‌ آوردند. در سال‌ ۱۶۲۵ م‌ / ۱۰۳۵ ه.ق‌، با وقوع‌ جنگ‌ بین‌ انگلستان‌ و هلند در خلیج‌ فارس‌، این‌ رقابت‌ها به‌ اوج‌ خود رسید. هلندی‌ها بالاخره‌ موفق‌ گردیدند برای‌ مدتی‌ رقیب‌ خود را در خلیج‌ فارس‌ عقب برانند. بررسی‌ وقایع‌ خلیج‌ فارس‌ تا حدود سال های‌ ۱۶۸۰م، بیانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ هلندی‌ها در این‌ ایام‌ با قدرت‌ هر چه‌ تمام تر تأسیسات‌ خود را در بندرعباس‌ و بصره‌ اداره‌ می‌نمودند و تقریباً به‌ همان‌ مرحله‌ از قدرت‌ رسیده‌ بودند که‌ پرتغالی‌ها یک‌ صد سال‌ پیش‌تر در خلیج‌ فارس‌ داشتند. هلندی‌ها پیش از این که‌ تجارتخانه‌ خود را در بندرعباس‌ به‌ سال‌ ۱۶۲۳ م‌ / ۱۰۳۳ ه.ق‌ گشایش نمایند، شعبه‌ای‌ در بصره‌ دایر نمودند و به‌ دادوستد کالا از راه‌ حلب‌ سرگرم بودند. آنان‌ در سال‌۱۷۴۷ م‌ / ۱۱۶۰ ه.ق‌، تجارتخانهٔ خود را در بوشهر که‌ برای‌ مدتی‌ تعطیل‌ کرده‌ بودند، مجدداً بازگشایی‌ نمودند. اما سال‌ ۱۷۴۷ م‌ / ۱۱۶۰ ه.ق‌، پایان‌ دورهٔ حضور قدرتمند هلندی‌ها در بندرعباس‌ بود.

 

این‌ بندر همان گونه‌ که‌ «فلور» می‌نویسد از لحاظ بازرگانی‌ و اداری‌ مهم‌ترین‌ پایگاه در خلیج‌ فارس‌ بود و نشیمن‌گاه‌ به‌ اصطلاح‌ هیأت‌ مدیران‌ ایرانی‌ (واک‌) به‌ شمار می‌رفت.(۳) هلندی‌ها بعد از سال‌ها حضور در بندرعباس‌، به‌ واسطهٔ اغتشاش‌ و ناامنی‌ مجبور شدند که‌ دفتر تجاری‌ خود را به‌ طور موقت‌ به‌ بصره‌ انتقال‌ دهند. در سال‌ ۱۷۵۳م‌ / ۱۱۶۷ ه.ق‌، «بارون‌ نیپ‌ هاوزن» که‌ در خدمت‌ کمپانی‌ هند شرقی‌ هلند بود، بر اثر توطئه‌ و تحریک‌ حاکم‌ منصوب‌ از سوی‌ دولت‌ عثمانی‌ ـ متسلّم‌ بصره‌ ـ و احتمالاً چنان‌ که‌ هلندی‌ها در اسناد و بایگانی‌ کمپانی‌ (واک‌) گزارش‌ کرده‌اند، با حمایت‌ کمپانی‌ هند شرقی انگلیس‌ (ایک‌) که‌ هلندی‌ها را رقبای‌ تجاری‌ خود قلمداد می‌کردند، مجبور به‌ خروج‌ از بصره‌ شد.(۴) «بارون‌ نیپ‌ هاوزن‌» در بازگشت‌ به‌ باتاویا، در راه‌ خود به‌ بندر ریگ‌ رفت‌ و از پیشنهادی‌ که‌ قبلاً «میرناصر» پدر «میرمهنای‌ بندرریگی‌» به‌ او داده‌ بود استفاده‌ کرد و با حمایت‌ رؤسایش‌ در باتاویا، در ماه‌ نوامبر سال‌ ۱۷۵۳ م‌ / ۱۱۶۷ ه.ق‌ به‌ ایران‌ مراجعت‌ کرد و پایگاه‌ هلندی‌ نیرومندی‌ در خارگ‌ دایر نمود.(۵) «نیپ‌ هاوزن» در اثبات‌ پیشنهاد خود برای‌ انتخاب‌ جزیرهٔ خارگ‌ سه‌ دلیل‌ ارایه‌ نموده‌ بود؛ از جمله این که‌ حکومت‌های‌ بصره‌ و بوشهر (شیخ‌ ناصر آل‌ مذکور) به‌ انواع‌ اخاذی‌ها و تخلف‌ها نسبت‌ به بازرگانان‌ دست‌ یازیده‌ و بازرگانان‌ محلی‌ بوشهر هم‌ از لحاظ بدحسابی‌ همسان‌ بازرگانان بصره‌اند؛ بنابراین‌ مصرف‌ کالاهای‌ هلندی‌ در بصره‌ و بوشهر ناچیز است‌ و بهترین‌ مکان‌ برای تجارتخانهٔ هلند جزیرهٔ خارگ‌ است‌ که‌ در گذشته‌ نیز در این‌ جزیره‌ موقعیتی‌ عالی‌ و سودی‌ سرشار داشته‌ و لنگرگاه‌ خوبی‌ هم‌ برای‌ کشتی‌ها بوده‌ است‌.

 

بنابراین‌ جزیرهٔ خارگ‌ به‌ علت‌ جایگاه راهبردی ویژه‌ای‌ که‌ در خلیج‌ فارس‌ داشت‌، محیط امنی‌ برای‌ فعالیت‌های‌ بازرگانی و اقتصادی‌ هلندی‌ها بود، چنان چه‌ در گذشته‌ نیز مورد توجه‌ و علاقه‌مندی‌ دیگر دولت‌های‌ اروپایی‌ قرار گرفته‌ بود. بنابراین‌ در سال‌ ۱۷۵۳ م‌ / ۱۱۶۷ ه.ق‌ «بارون‌ نیپ‌ هاوزن‌» رئیس‌ تجارتخانهٔ هلند که‌ امیدهای بسیاری‌ به‌ این‌ بنگاه بازرگانی‌ داشت‌، جزیرهٔ خارگ‌ را که‌ در فاصلهٔ ۲۰ مایلی‌ بندر بوشهر، ۴۰ مایلی‌ بندر ریگ‌ و ۱۴۰ مایلی‌ کشور کویت‌ قرار داشت‌، تصرف‌ نمود.

 

هلندی‌ها و برپایی شهرک و کلیسا در جزیرهٔ خارگ‌

«بارون‌ نیپ‌ هاوزن»، پس از این‌ که‌ بر جزیره‌ی‌ خارگ‌ چیرگی یافت، اقدام‌ به‌ برپایی پادگان‌ و تجهیز آن‌ با سربازان‌ سفیدپوست‌ نمود. مالایی‌ها و چینی‌ها را برای‌ کارهای‌ کشاورزی‌ و مسیحیان‌ محلی‌ و ارمنی‌ها را برای‌ کارهای‌ تجارتی‌ تشویق‌ نمود تا به‌ جزیره‌ خارگ‌ آمده‌، امور تجاری‌ و اقتصادی آن‌ جزیره‌ را در اختیار گیرند.(۶) حاکم‌ هلندی‌ جزیره‌ موفق‌ گردید، یک‌ کوچ‌نشین کوچک‌ در آنجا به‌ وجود آورد. در این‌ کوچ‌نشین افزون‌ بر هلندی‌ها و دیگر عیسویان‌، شماری غیر کاتولیک‌ نیز حضور داشتند. هلندی‌ها پس‌ از سه‌ سال‌ اقامت‌ در جزیرهٔ خارگ‌، یک‌ نمایندگی‌ که‌ مشتمل‌ بر خانه‌ی‌ اسقفی‌ و کلیسایی‌ نیز می‌شد، بنیاد کردند. حاکم‌ هلندی‌ جزیره‌ به‌ عنوان‌ نماینده‌ کمپانی‌ هند شرقی هلند اجازه‌ داد تا عیسویان‌ ساکن‌ جزیره‌ مبادرت‌ به‌ ساخت‌ خانه‌، باغ‌ و یک‌ کلیسا کرده‌ و برپایه آیین کاتولیک‌ به‌ انجام‌ فرایض‌ دینی‌ مشغول‌ شوند. حضور و فعالیت‌ هلندی‌ها در جزیره خارگ‌ مایه‌ زیان و ضرر برای‌ آنان‌ بود.

 

شورای‌ عالی سیاست‌گذاری‌ واک‌ که‌ در باتاویا (جاکارتا) مستقر بود، در ۱۱ مارس‌ ۱۷۶۲ م‌/ ۱۱۷۶ ه.ق‌ تصمیم گرفت‌ که‌ تجارتخانهٔ خارگ‌ را به‌ سبب‌ زیانی‌ که‌ در عملکرد خود داشته‌ تعطیل‌ کند، اما یک‌ ماه بعد در این‌ تصمیم‌ بازنگری شد و مدیران‌ واک‌ قرار گذاشتند که‌ هزینه‌های‌ تجارتخانه‌ خارگ‌ را تا ۵۰ درصد کاهش‌ داده‌ و از شمار کارکنان‌ کاسته‌ شود، شاید از این‌ راه سودآوری تجارتخانه‌ افزایش‌ یابد.

در یک‌ نگرش‌ کلی‌ می‌توان‌ گفت‌، هلندی‌ها در مدت‌ ۱۴۰ سالی‌ که‌ در ایران‌ حضور داشتند، نتوانستند با اقدام‌هایشان‌ یک‌ تغییر بنیادی‌ در جهت‌ اصلاح‌ وضع‌ خود به‌ وجود آورند. شاید این نظریهٔ «ویلم‌ فلور» درست‌ باشد که‌ آن‌ها هرگز طرح‌ بزرگی‌ برای‌ چیرگی بر خلیج‌ فارس‌ نداشتند، اگر چه‌ افرادی‌ مانند «بارون‌ نیپ‌ هاوزن» شخصاً چنین‌ اندیشه‌ای‌ در سر داشت‌، اما مقام‌های‌ بالاتر در آمستردام‌ و باتاویا با اندیشه‌های‌ وی‌ هم داستان‌ نبودند. در دوران‌ حاکمیت‌ جانشینان‌ «نیپ‌ هاوزن» روابط دوستانهٔ هلندی‌ها با «میرمهنای‌ بندرریگی‌» که مدتی‌ ادامه‌ داشت‌ به‌ تیرگی‌ گرایید و آخرین‌ ضربه‌ در زمان‌ حاکمیت‌ «هوتینگ» (۱۷۶۶ م‌ / ۱۱۸۰ ه.ق‌) آخرین‌ حکمران‌ هلندی‌ جزیره‌ خارگ‌ که‌ جوانی‌ بااستعداد اما بی‌تجربه‌ بود، وارد شد و بساط تجارت‌ آن‌ها برای‌ همیشه‌ از این‌ ناحیه‌ برچیده‌ شد.

 

پایان‌ کار هلندی‌ها در جزیرهٔ خارگ‌ همان گونه‌ که‌ نوشتیم‌، «بارون‌ نیپ‌ هاوزن‌» نمایندهٔ کمپانی‌ هند شرقی‌ (واک‌) در بصره‌، پس از این‌ که به‌ علت‌ اختلاف‌ با حاکم‌ آن‌ شهر به‌ بندر ریگ‌ آمد، از جانب‌ «میرناصر» حکمران‌ آنجا، با خوشرویی پذیرفته‌ شد و جزیرهٔ خارگ‌ که‌ در آن‌ روزگار زیر سیطرهی‌ بندر ریگ‌ بود، به‌ عنوان‌ پایگاهی تجاری‌ در اختیار هلندی‌ها قرار گرفت‌. بعد از قتل‌ «میرناصر» و «میرحسین» فرزند او به‌ دست‌ «میرمهناً که‌ بسیار بی‌باک و شرور بود، هلندی‌ها که سال‌ها با قدرت‌ بر جزیره‌ی‌ خارگ‌ حکمرانی‌ کرده‌ بودند، با فرزند و وارث‌ »میرناصر« که‌ جزیره‌ را به آن‌ها تسلیم‌ کرده‌ بود روبرو شدند. هلندی‌ها که‌ مردمانی‌ زیرک‌ و باخرد بودند، حکومت‌ جزیره‌ را در دست‌ داشتند و »میرمهناً علی‌رغم‌ راهزنی‌های‌ دریایی‌ و ایجاد ناامنی‌ در راه های‌ ساحلی‌ جرأت‌ نمی‌کرد که‌ علیه‌ آن‌ها اقدامی‌ خاص‌ انجام‌ دهد.

«میرمهناً سخت‌ در دل‌ داشت‌ که‌ از »نیپ‌ هاوزن« و هلندی‌ها انتقام‌ بگیرد و برای‌ رسیدن‌ به‌ اهدافش‌ در سال‌ ۱۷۵۷ م‌ / ۱۱۷۱ ه.ق‌ هنگامی‌ که‌ »کریم‌خان‌ زند« به‌ سوی‌ دشتستان لشکرکشی‌ نمود تا حاکمان‌ این‌ ناحیه‌ را به‌ پرداخت‌ خراج‌ وادار سازد، درصدد بر آمد تا »خان‌ زند" را به‌ تاختن‌ بر هلندی‌ها در جزیرهٔ خارگ‌ تشویق‌ و ترغیب‌ نماید، اما در اجرای‌ این‌ سیاست‌ با شکست‌ مواجه‌ گردید.

زمانی‌ که‌ بارون‌ نیپ‌ هاوزن جزیره‌ی‌ خارگ‌ را ترک‌ گفت‌، آنجا را به‌ دست‌ نخستین جانشین‌ خود «واندرهولست» و بعد «بوشمان‌» سپرد. در زمان‌ واندرهولست- که‌ فردی‌ میخواره و بی‌تجربه‌ بود – "میرمهناً از هر فرصتی‌ برای‌ ضربه‌ زدن‌ به‌ هلندی‌ها استفاده‌ می‌کرد، به‌ طوری‌ که‌ آن‌ها را پریشان‌ و لرزان ساخته‌ بود. زمانی‌ که‌ حاکم‌ بندرریگ‌ در صدد بر آمد تا به‌ چیرگی هلندی‌ها بر جزیرهٔ خارگ‌ پایان دهد، واپسین نمایندهٔ هلند در خارگ‌ ـ «هوتینگ‌» ـ تجربهٔ کافی‌ برای‌ ستیز با «میرمهناً را نداشت‌. »میرمهناً و یارانش‌ در جزیرهٔ «خارگو» در شمال‌ غربی‌ جزیرهٔ خارگ‌ مستقر شده‌ بودند و گاه‌ و بیگاه‌ به استحکامات‌ هلندی‌ها هجوم‌ آورده‌، آنها را نابود می‌ساختند. سرانجام‌ در روز موعود، دژ «موسلستاین» را محاصره‌ کردند و حاکم‌ هلندی‌ را به‌ این‌ بهانه‌ که‌ تصمیم‌ به‌ مذاکره‌ و قصد ایجاد زمینه‌ مناسب‌ برای‌ صلح‌ دارند، از دژ بیرون‌ آوردند و به‌ طور موقت‌ به‌ اسارت‌ گرفتند. «میرمهناً به حاکم‌ هلندی‌ دستور داد که‌ خود و افسران‌ و سربازانش‌ بدون‌ اسلحه‌، دژ «موسلستاین» را ترک‌ نمایند و هلندی‌های‌ مستقر در جزیره‌ که‌ جان‌ خود را در خطر می‌دیدند، فرمان‌ »میرمهناً را پذیرا شده‌، بدون‌ اسلحه‌ از قلعه‌ خارج‌ شدند و دژ به‌ تصرف‌ نیروهای‌ طرفدار "میرمهناً در آمد. «کارستن‌ نیبور» جهانگرد دانمارکی‌ که‌ در سال‌ ۱۷۶۵ م‌ / ۱۱۷۹ ه.ق‌ در واپسین‌ روزهای‌ حضور هلندیان‌ در جزیرهٔ خارگ‌ شاهد و ناظر اقدامات‌ جسورانه‌ «میرمهنای‌ بندرریگی‌» علیه‌ آنها بوده‌ و در همان‌ زمان‌ از طریق‌ خارگ‌ عازم‌ بصره‌ شده‌ است‌، شرح‌ رویدادهای جنگ‌ را در سفرنامه‌ خود هر چند مختصر اما دقیق‌ برای‌ خوانندگان‌ ترسیم‌ نموده‌ است‌. وی‌ می‌نویسد: «استحکامات‌ خارگ‌ خیلی‌ خوب‌ بود. هلندی‌ها ۹۰ تا ۱۰۰ نفر برای‌ دفاع‌ از قلعه‌ داشتند، و علاوه‌ بر این‌ ۴۰ تا ۵۰ ملوان‌ دریایی‌ در کلابیطهای‌ (نوعی‌ قایق‌ دریایی‌) آن‌ها خدمت‌ می‌کردند، اما چیزی که‌ هلندی‌ها نداشتند یک‌ رهبر بود».(۷) «نیبور» در بررسی‌ علل‌ شکست‌ هلندی‌ها، سفر «بوشمان‌» به‌ باتاویا، جانشینی‌ «هوتینگ‌»، بازگشت‌ ناخدا «پرایس» فرماندهٔ نیروهای‌ انگلیسی‌ به‌ هندوستان‌، اتحاد ناگزیر هلندی‌ها با شیخ‌ بوشهر (شیخ‌ سعدون‌) که‌ دشمن‌ آن‌ها بود و به‌ طور کلی‌ عدم‌ اتحاد و اتفاق‌ بین‌ متحدین‌ را مؤثر دانسته است‌. این‌ عوامل‌ سبب‌ گردید تا سرانجام‌ «میرمهناً با مساعدت‌ یک‌ ایرانی‌ و به‌ قول‌ »نیبور"، به‌ خاطر خیانت‌ یک‌ ایرانی‌، قلعه‌ و تمام‌ جزیره‌ و همچنین‌ مقدار زیادی‌ کالاهای‌ تازه‌ را که‌ از باتاویا رسیده بود به‌ تصرف‌ در آورد و به‌ این‌ ترتیب‌ جزیرهٔ خارگ‌ را هم‌ به‌ دست‌ آورد. با سقوط دژ «موسلستاین» در روز اول‌ ۱۷۶۶ م‌ / ۱۱۸۰ ه.ق‌ به‌ سلطهٔ هلندی‌ها که‌ از آغازین سال‌های‌ سده‌ هفدهم‌ میلادی‌ آغاز شده‌ بود، پایان‌ داده‌ شده‌ و در نتیجه‌ یکی‌ دیگر از رقبای‌ نیرومند انگلیسی‌ها از منطقهٔ خلیج‌ فارس‌ خارج‌ شد.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ - فلسفی‌، نصرالله‌، سیاست‌ خارجی‌ ایران‌ در دوران‌ صفویه‌، سازمان‌ کتاب‌های‌ جیبی‌، تهران‌،چاپ‌ دوم‌، ۱۳۴۲، ص‌ ۲۰۶. ۲ - وادالا، ر. خلیج‌ فارس‌ در عصر استعمار، شفیع‌ جوادی‌، کتاب‌ سحاب‌، تهران‌، چاپ‌ دوم‌، ۱۳۶۴،ص‌ ۴۴. ۳ - فلور، ویلم‌. اختلاف‌ تجاری‌ ایران‌ و هلند و بازرگانی‌ هلندی‌ در عصر افشاریان‌ و زندیان‌، ترجمه‌ ابوالقاسم‌ سری‌، انتشارات‌ توس‌، تهران‌، چاپ‌ اول‌، ۱۳۷۱، ص‌۱۷۸. ۴ - فلور، ویلم‌، هلندیان‌ در جزیره‌ خارگ‌، ترجمه‌ ابوالقاسم‌ سری‌، انتشارات‌ توس‌، تهران‌ چاپ‌اول‌، ۱۳۷۱، ص‌ ۲۱. ۵ - پری‌، جان‌، ر، کریم‌ خان‌ زند، ترجمه‌ محمدعلی‌ ساکی‌، نشر نو، تهران‌، چاپ‌ اول‌، ۱۳۶۸، ص‌۲۲۷. ۶ - A Chronicle Of The Carmelites in Persia , London,-۱۹۳۹, p ۱۰۸۹. ۷ - نیبور، کارستن‌، سفرنامه‌ نیبور، ترجمه‌ پرویز رجبی‌، انتشارات‌ توکا، تهران‌، چاپ‌ اول‌، ۱۳۵۴،ص‌ ۱۸۵.

 

هفته‌نامه نسیم جنوب، نوشتاری از عبدالکریم مشایخ