رویکردی ایرانی در تجزیه احتمالی بلوچستان پاکستان

رویکردی ایرانی در تجزیه احتمالی بلوچستان پاکستان

انگلستان که در سیاست های استعماری و تضعیف و چپاول حقوق ملت ها گوی سبقت را از همه شرکای اروپایی خود ربوده است. انگلیس در قرن 18 میلادی به دلیل رقابت با دولت فرانسه بر سر هندوستان، آنها را برآن داشت تاطرح تجزیه بلوچستان ایران را کلید بزنند و کنترل بلوچستان را که يکی از معابر دسترسی به هندوستان بود، به دست بگيرد.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۲۲۹

بازدید دیروز

۲۸۸۶

بازدید ماه

۲۲۷۳۸

بازدید کل

۹۰۳۹۵۶۰

افراد آنلاین

۲۱۱

رویکردی ایرانی در تجزیه احتمالی بلوچستان پاکستان

تاریخ:۱۳۹۱/۱۱/۱۵

رویکردی ایرانی در تجزیه احتمالی بلوچستان پاکستان

روزبه پارساپور

مقدمه
انگلستان در سیاست های استعماری و تضعیف و چپاول حقوق ملت ها گوی سبقت را از همه شرکای اروپایی خود ربوده است در قرن 18 میلادی به دلیل رقابت با دولت فرانسه بر سر هندوستان، آنها را برآن داشت تاطرح تجزیه بلوچستان ایران را کلید بزنند و کنترل بلوچستان را که يکی از معابر دسترسی به هندوستان بود، به دست بگيرد. انگليسيها برای جدا کردن بلوچستان از ايران اقدامات گسترده ای برای شناسايی اين سرزمين انجام دادند. از جانب ديگر دولت ايران در تلاش بود تسلط خود را بر اين نواحی گسترش دهد. در دوره ناصرالدين شاه، دولت مرکزی تسلط و گسترش نفوذ خود را در بلوچستان و مرزهای شرقی ايران افزايش داد. اين حرکات سبب شد تا انگليس سرحدی برای جلوگيری از پيشروی ايران تعيين نمايد. انگليس بعد از کشيدن خطوط تلگرافی، درخواست تعيين حدود متصرفی دولت ايران را در بلوچستان نمود، اما با مخالفت دولت ايران مواجه شد. ناصرالدين شاه به دلیل ضعف داخلی قدرت مقاومت در برابر سياست انگليسيها را نداشت،لذا تن به تشکيل کميسيونهای مرزی مشترک داد. نتيجه کار اين کميسيونهای مرزی، واگذاری بخشهای وسيعی از بلوچستان و تشکيل بخشی از منطقهی حايل برای هندوستان بود. در نهایت در سال۱۲۸۷ ه.ق نیمی از بلوچستان ایران را تجزیه جدا و به خاک کشوری تازه ایجاد شده به نام پاکستان ضمیمه کردند. همچنين انگليسيها از اين جدايی بلوچستان، مقاصد سياسی و استعمارگرانه درازمدت را در ساليان بعد در سر داشتند، به گونهای که هم اکنون شاهد برخی ماجراها برای برهم زدن نظم سياسی منطقه، گسترش تروریسم و وهابیت، نا امنی جنوب شرق ایران و عملی کردن طرح خاورمیانه بزرگ که همان تشکیل واحدهای قومی کوچک یا استعمار نوین بشمار میرود هستيم و اين همان چيزی است که استعمار انگليس از ساليان پيش خواهان آن بوده است. در کارنامه ننگین انگلستان اشغال و تجزیه بسیاری از کشورها نهفته است که بیشترین ظلم را کشور ایران به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک و منابع سرشار انرژی اش تجربه کرده است. بایستی برای پی بردن به جزئیات توطئه انگلیس در طرح تجزیه بلوچستان از ایران به متن قرارداد حکمیت گلداسمیت مراجعه کرد. (1)

آشنایی با منطقه بلوچستان
بَلوچـِستان نام بخش جنوبی و اعظم استان سیستان و بلوچستان ایران و همچنین بزرگ‌ترین استان کشور کنونی پاکستان است که در غرب این کشور واقع شده و به آن بلوچستان پاکستان هم می‌گویند. سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد به اسم «مکا» مشهور بوده که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیدند. به همین جهت است که دریای عمان کنونی در گذشته دریای مکران نام داشته است. مجاورت سواحل سرزمین مکا یا مکران به این دریا موجب شده بود که نام شمال اقیانوس هند به نام دریای مکران شناخته شود. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این دو کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به «مکران» تبدیل شد. واژهٔ بلوچستان نیز از زمانی اطلاق شد که بلوچ‌ها در آن سکونت کردند. قسمت ایرانی بلوچستان توسعه نیافته است و همین امر موجب حمایت وهابیون عربی از انجام تحرکات تروریستی در ایران شده است. اما در پاکستان به دلیل ناهمگونی نژادی و زبانی و تاریخی همواره بلوچستان در جنگ و منازعه داخلی با پنجابی ها بوده است.

پاکستان حدود 172 میلیون نفر جمعیت دارد و ششمین کشور پرجمعیت جهان می باشد که 96% جمعیت آن مسلمان هستند. 75% جمعیت مسلمان سنی و اکثریت آن ها از فرقه حنفی هستند، حدود 20% مردم پاکستان شیعه هستند(synnott.2209,16) . کشور پاکستان در آسیای جنوبی است و قسمتی از آن نیز در خاورمیانه است و دارای مرزی هزار کیلومتری با دریای عمان در جنوب است . پاکستان از غرب با ایران و افغانستان، از شرق با هندوستان، و از شمال با چین هم مرز است.مساحت کشور پاکستان 803940 کیلومتر مربع است و نواحی شرق آن بر روی فلات هند و نواحی غربی و شمالی بر روی فلات ایران و سرزمین اورآسیاست. تقسیمات کشوری پاکستان شامل چهار ایالت بلوچستان به مرکزیت کویته، ایالت سرحد شمال غربی به مرکزیت پیشاور(NWFP)، ایالت پنجاب به مرکزیت لاهور،ایالت سند به مرکزیت بندر کراچی و یک منطقه فدرال پایتخت(اسلام آباد)، منطقه خود مختار قبایلی به مرکزیت میران شاه(FATA)،منطقه جامو وکشمیر به مرکزیت مظفر آباد، منطقه شمالی به مرکزیت گیلکیت. ایالت بلوچستان و ایالت سر حد شمال غربی خود نیز دارای مناطق خود مختار قبایلی هستند(PATA). بر طبق آمار سال 2006، پنجابی ها بزرگ ترین گروه قومی، زبانی پاکستان هستند که شامل 66% کل جمعیت پاکستان می شوند، دیگر گروه های مهم سندی ها 13%، پشتونها 8.5% و بلوچ ها 5%د و مهاجران که به عنوان گروه نژادی محسوب نمی شوند 7.5% جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند.

قومیت به ترکیب پیچیده ای از ویژگی های نژادی،فرهنگی،تاریخی می گویند که جوامع را احتمالا به اقوام سیاسی متخاصم تقسیم می کند.بلوچستان پاکستان به دلیل هم مرز بودن با ایران و افغانستان و اقلیت قومی بلوچ و وسعت زیاد همراه با منابع و معادن غنی از اهمیت استراتژیکی و ژئوپولیتیکی مهمی برخوردار است.اختلافات قومی در پاکستان از شروع تاسیس این کشور در سال1947 میان بازیگران سیاسی بلوچستان و دولت مرکزی پاکستان بروز کرده و به خشونت و جنگ انجامیده است . تمایلات استقلال طلبانه بلوچ ها همواره توسط ارتش پاکستان سرکوب شده است. شورش های سال های 1948، 1958، 1973، و 2004 باعث افزایش تمایلات جدایی طلبانه گردید. این مقاله با بررسی موقعیت ژئوپولیتیکی بلوچستان در صدد پاسخ به این سئوال است که چه علل و عواملی در گرایش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچستان پاکستان دخیل است و تجزیه‌طلبی در بلوچستان چه تاثیری بر ثبات داخلی و منطقه‌ای پاکستان برجا می‌گذارد؟ فرضیه این مقاله آن است که بحران توزیع و تبعیض مهمترین عامل در تحریک ناسیونالیسم بلوچ به سوی تجزیه‌طلبی است و این مهم پیامدهای منفی بر ثبات داخلی و منطقه‌ای پاکستان دارد.

ایالات پاکستان شامل پنجاب، سند، ایالت سرحد شمالی و بلوچستان از تفاوت های زبانی ، نژادی ناشی از سنت منحصر به فرد هر منطقه برخوردارندTalbot.1988,13)). پنجاب طبق بیان محمد علی جناح بنیان پاکستان است و ارتش و اقتصاد را در دست دارد و ایالتی صنعتی است.ایالت سند نیمه فئودالی و کشاورزی است . ایالت سرحد شمالی مهم ترین جمعیت پشتون را در خود جای داده است و بیشتر پناهندگان افغان در آن جا هستند ومسیر قاچاق به افغانستان است. ایالت صحرایی بلوچستان که هم مرز ایران وافغانستان است و فقر و بی سوادی از مشخصات آن است. با وجود منابع معدنی ، ذغال سنگ و ذخایر گاز و نفت مردم این ایالت بسیار فقیر هستند. علاوه بر چهار ایالت پاکستان مناطق قبایلی خودمختار به صورت فدرال (FATA)اداره می شوند(Synnott.2009.22-23).ایالات مختلف پاکستان اشتراکات کمی با یکدیگر دارند و از اختلافات ریشه ای رنج می برند و تنش بین آن ها در مورد تامین و دسترسی به منابع طبیعی مثل آب و گاز اختلافات عمیق تری را به وجود آورده و تمایلات جدایی طلبانه را در سال های گذشته دامن زده است. چالش های موجود ناشی از ضعف سیاست ها و سازمان های کشور است. تقریبا هر دهه از تاریخ 62 ساله این کشور نشان از حکومت نظامیان داردSynnott.2009,24-25)).

یکی از عوامل درگیر های قومی و مذهبی در پاکستان استفاده سکولار ها و نظامیان از مذهب برای پیشبرد مقاصد شان از جمله رویارویی با تهدیدات خارجی واقعی و فرضی است. مثل استفاده از گروه های مذهبی در جنگ افغانستان و کشمیر. مدارس طالبان که از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی و با حمایت مالی و معنوی ضیاء الحق و پشتیبانی امریکا جهت تربیت جنگجویان اسلامی علیه شوروی به وجود آمد، پس از سقوط شوروی نیز به رشد خود ادامه دادند و تا سال 1988 با حمایت مالی ISI و تروریسم بین المللی عربستان سعودی و کشور های عربی خلیج فارس 8000 مدرسه رسمی و 25000 مدرسه غیر رسمی به وجود آمدSynnott.2009,32)). این مدارس از یکسو منشاء بسیاری از چالش‌های داخلی پاکستان و حتی ناامنی ایران و خاورمیانه است و از سوی دیگر دلیلی برای مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی آمریکا و انگلیس در خاورمیانه. تحولاتی که در قاره اروپا روی داد، موجب کشیده شدن میدان رقابت کشورهای اروپایی به دیگر قاره‌ها به خصوص آسیا شد. یکی از سرزمین هایی که اهمیت زیادی برای دولتهای اروپایی داشت، هندوستان بود. در جریان رقابت اروپاییها برای تسلط بر هندوستان، سرزمینهای مجاور آن به عنوان معابر دسترسی به آن سرزمین، اهمیت خاصی یافت. یکی از این نواحی بلوچستان بود. توجه دولت انگلیس به بلوچستان به عنوان کمربند دفاعی جنوب غربی هند و از طرف دیگر نگاه متمرکز شاهان قاجار به بلوچستان موجب تقابل سیاست آنان شد. در این زمان دیپلماسی قوی انگلستان در برابر دیپلماسی ضعیف قاجار قرار گرفت. انگلیسی ها برای رسیدن به اهداف خود دست به هر اقدامی زدند و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آوردند، تا اینکه در نهایت بلوچستان را به عنوان سپر دفاعی هندوستان بین هندوستان و ایران تقسیم کردند. اهمیت هندوستان برای امپراتوری انگلیس به قدری بود که برخی سیاستمداران بر این عقیده بودند که امکان زیستن برای انگلستان بدون هندوستان وجود ندارد. در انگلستان این اجماع پدید آمدکه، روسیه به زیان ایران، عثمانی و آسیای مرکزی در حال توسعه بخشیدن به قلمرو خود می‌باشد و از همین جا طرح «مسئله شرق» یا «بازی بزرگ» ریخته شد. در این طرح، بلوچستان به عنوان سرزمین حایل در برابر پیشروی و توسعه‌طلبی فزاینده روسیه به هندوستان از اهمیت استراتژیکی خاصی برخوردار شد. در این برهه زمانی انگلیس به دنبال سد دفاعی محکم و استواری می‌گشت تا بتواند با خیال راحت‌تری به سلطه خود در هندوستان ادامه دهد. آنان سد دفاعی خود را در مناطق مرکزی بلوچستان یافتند که دولت مرکزی ایران بعد از تصرف آن سیاست قاطعی برای تسلط کامل بر آن نداشت و این همان چیزی بود که انگلیسیها خواستار آن بودند چرا که به راحتی می‌توانستند مناطق استراتژیک را از همدیگر جدا کرده به نقشه خود یعنی ایجاد کمربند حایل دست یابند. با پایان یافتن جنگهای ایران و روسیه، دولتمردان ایران تصمیم گرفتند بلوچستان را تحت تصرف درآورند اما انگلیسی ها تصور می‌کردند که دولت ایران هر قدمی که به سمت هندوستان بر می‌دارند به اشاره دولت روس است. ایران از آغاز سلطنت قاجاریه مرز طبیعی جنوب شرقی خود را با احتساب بلوچستان ، رود سند می‌دانست. عباس میرزا در خلال گفت و گوهای دوستانه و خصوصی با انگلیسی ها بارها به این مطلب اشاره کرده بود و محمد شاه نیز بر همین عقیده بود. در نتیجه انگلیسی ها درصدد ممانعت از پیشروی ایران به طرف شرق بر آمدند که اولین مورد آن مسئله هرات و به دنبال آن تقسیم بلوچستان بود که با تعیین حدود مرزی این مناطق، هم خط دفاعی هندوستان را کامل کردند و هم به پیشروی ایران به سمت شرق برای همیشه پایان دادند.

پاکستان و ایران دارای دو منطقه قومیتی مشترک با یکدیگر می باشند که ریشه تاریخی این قوم ایرانی الاصل است. مرزهای مشترک ایران و پاکستان از نظر جغرافیایی جزیی از فلات بلوچستان به شمار می رود. بلوچـِستان نام بخش جنوبی استان سیستان و بلوچستان ایران و همچنین بزرگ‌ترین ایالت کشور کنونی پاکستان است که در غرب این کشور واقع شده و بدان بلوچستان پاکستان می‌گویند. زبان مردم بلوچستان بلوچی است که جزو خانواده زبان‌های ایرانی محسوب می‌گردد , زبان‌های ایرانی نیز یکی از زیر خانواده‌های زبان‌های هند و اروپایی است . جد بزرگ این زبان ایرانی باستان است . استان سیستان و بلوچستان ایران , از دو بخش تشکیل شده‌است , سیستان که شامل زابل و بخش‌های اطراف آن است و بلوچستان که زاهدان و سایر بخش‌های جنوبی استان را در بر می‌گیرد. زبان مردمان بلوچستان بلوچی است اما , زبان مردمان سیستان فارسی با گویش سیستانی می‌باشد.بی نظیر بوتو رهبر فقید حزب مردم در مورد بلوچستان می گوید: بلوچستان پاکستان بزرگترین ایالت پاکستان است با 8 میلیون جمعیت. یکی از بزرگترین منابع غنی گاز در بلوچستان است.سال ها است که بلوچستان دستخوش نزاع و درگیری برا ی استقلال است. در زمان دولت اول من ، حزب مردم به ساخت بنادر در ساحل مکران شامل بندر گوادر اقدام نمود(Hussain.2007,12) . درگیری های ارتش پاکستان و اقوام بلوچ در سال های 1958،1948 ،1973 و 2004 به علت نارضایتی بلوچ ها از دولت مرکزی، فقر اقتصادی و توسعه اجتماعی در بلوچستان به وقوع پیوست، در حالی که بلوچستان دارای 20 در صد ذخایر معدنی و انرژ ی پاکستان است. بلوچ ها معتقدند که بلوچستان مستعمره پنجاب است که پر جمعیت ترین و قدرتمند ترین ایالت پاکستان است(Bhutto.2008,159).

موقعیت ژئوپولیتیکی بلوچستان
بلوچستان پاکستان که با سه کشور پاکستان ، ایران و افغانستان و مرزهای دریای عمان هم مرز است، ایالتی وسیع و کم جمعیت است . جمعیت بلوچستان 6511000 نفر است ووسعت آن 347190 کیلومتر مربع حدود 44 درصد خاک پاکستان راتشکیل می دهد. بلوچستان پاکستان در درون مرز های خود دارای تضاد های فراوانی است که می تواند منطقه را تحت تأثیر قرار دهد ، از جمله تضاد بین ایالات متحده امریکا و طالبان و پنجابی ها. بخش بزرگی از عملیات نظامی آمریکا در افغانستان از پایگاه های پاسنیPasni)) و دالبندین(Dalbandin) سرزمین بلوچستان انجام می گیرد . با وجود آن که بلوچستان کم جمعیت ترین ایالت پاکستان (در حدود 1/5درصد است جمعیت حاضر) است ، اما از لحاظ اقتصادی و استراتژیک بسیارمهم است. بخش مهمی از انرژی پاکستان و منابع معدنی ،شامل 36 درصد کل گاز در این ایالت قرار دارد. همچنین بلوچستان دارای مقادیر زیادی ذغال سنگ ، طلا ، مس ، نقره ، پلاتین ، آلومینیوم ، و ،مهمتر از همه ، اورانیوم است و یک منطقه ترانزیت بالقوه برای خط لوله انتقال گاز طبیعی از ایران و ترکمنستان به هند و پاکستان می باشد. ساحل بلوچستان (مکران) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این سواحل پاکستان را ازیک منطقه اقتصادی انحصاری با قابلیت انتقال نفت و گاز و مواد معدنی در طول تقریبا 180،000 کیلومتر مربع برخور دار می سازد و به بلوچستان اهمیت استراتژیک قابل توجه ای می دهد. از سه پایگاه دریایی پاکستان دو پایگاه دریایی اورمارا و گوادر در سواحل بلوچستان قرار دارند. علاوه بر این بلوچستان در نزدیکی تنگه هرمز در ورودی خلیج فارس واقع شده . بندرگوادر می تواند به بیش از بیست کشور شامل کشور های خلیج فارس، دریای سرخ و آسیای مرکزی و افریقای شرقی تسهیلات بندری و انباری و صتعتی ارائه دهد(Grane.2006.3). بندر گوادرکه با وسعت 725 کیلومتر در غرب کراچی واقع شده است، برای تقویت دفاع استراتژیک پاکستان به عنوان بندر جایگزین کراچی می باشد که روزگاری مورد محاصره نیروی دریایی هند قرار گرفت. آسیب پذیری کراچی زمانی تایید شد که بار دیگر در درگیری کارگیل مورد محاصره طولانی قرار گرفت(Grane.2006,3) . در واقع ، پروژه گوادر بخشی جدایی ناپذیر از سیاست پاکستان در تنوع بخشیدن به امکانات بندری این کشور مبدل گشت. ساخت پایگاه اورمارا در بلوچستان که در سال 2000 عملیاتی شد نیز بخشی از این سیاست است(Grane.2006,3) . حضور چین بر اهمیت بیشتر بندر گوادر افزوده است. در واقع ، بندر عمدتا با سرمایه و کار چین ساخته شده است. حتی برخی آن را به عنوان پایگاه دریایی چین در اقیانوس هند جهت محافظت پکن از خطوط تدارکاتی نفت این کشور و در مقابله با حضور رو به رشد ایالات متحده در آسیای جنوبی می دانند(Niazi,2005).

دلایل بحران
از ابتدای استقلال پاکستان در سال 1947 تاکنون به دلیل ناهمگونی نژادی بلوچ های ایرانی الاصل با پنجابی ها نوعی واگرایی بین بلوچ‌ها و دولت مرکزی وجود داشته است. این گرایش‌های واگرایانه در سال‌های 1948، 1958، 1973 و 2004 منجر به درگیری‌های نظامی شدیدی بین بلوچ‌ها و ارتش پاکستان گردید. اگرچه بلوچ‌ها علل گوناگونی برای اختلاف با پاکستانی ها دارند اما سه عامل در این میان برجسته‌تر به نظر می‌رسند: سلب مالکیت، ‌در حاشیه قرار گرفتن (سلب هویت)، و خلع ید (سلب منابع).

سلب مالکیت : بلوچستان موفق به بهره برداری از ذخایر گاز طبیعی خود نشده است. ابتدا ذخایر گاز در سویی(SUI) در سال1953 کشف شد. گاز به راولپندی و مولتان در پنجاب در سال 1964، عرضه شد ، اما کویته ، پایتخت بلوچستان ، تا سال 1986 سهم خود از گاز را دریافت نکرد و فقط به دلیل تاسیس یک پادگان نظامی در مرکز ایالت ،دولت مرکزی تصمیم به گسترش خط لوله گازدر این منطقه گرفت .در حقیقت با وجود این که 36 درصد تولید گاز پاکستان در این منطقه قرارد دارد تنها 17 در صد آن در ایالت مصرف می شود و مابقی یعنی 83 درصد به سایر نقاط کشور ارسال می شود.علاوه بر این ، دولت مرکزی قیمت بسیار کمتری برای گاز بلوچ نسبت به تولید گاز در ایالات دیگر ، به خصوص سند وپنجاب در نظر می گیرد. علاوه بر این ، بلوچستان بیشتر از4/12 درصد از حق امتیاز تامین گاز را دریافت نمی کند. بلوچستان بیش از 40 درصد از انرژی اولیه پاکستان (گاز طبیعی ، زغال سنگ ،و برق) را تولید می کند. دولت اعلام کرده است که ذخایر گازی که در حال حاضر در حال بهره برداری است تا سال 2012 پایان می یابد ، که نیاز به حفاری های عمیق تر و انجام اکتشافات تازه دارد. گزارش ها توسط کارشناسان زمین شناسی نشان می دهد که 19 تریلیون فوت مکعب گاز و 6 تریلیون بشکه ذخایر نفت در بلوچستان وجود دارد ، اما بلوچ ها مصمم به جلوگیری ازاکتشاف وتوسعه بیشتر بدون رضایت آنها می باشند. آنها خواهان توافق نامه ای برای سهم مساوی از منابع می باشند .

در حاشیه قرار گرفتن: بلوچ های پاکستان علیرغم تاریخ چندین هزارساله ایرانی خود همواره نژاد و هویت خود را انکار شده دیده اند. بلوچها نقش کوچکی در ساخت و ساز بندر گوادر داشته اند ، این پروژه به طور کامل تحت کنترل دولت مرکزی و با نفی بلوچ ها کلید خورده است و به همین دلیل در اشتغال بومیان بلوچ ناکام بود و تنها در شروع آن یک ششم کارگران روزمزد آن بلوچ بودند. همچنین تنها یک جاده است که گوادر را به کراچی پیوند می دهد که دروازه بندر به سایر نقاط کشور است. اگرچه گوادر تنها منطقه بندری عمیق می باشد اما هنوز سیاست تعریف شده ای برای منطقه آزاد تجاری شدن ندارد. هیچ تلاشی برای آموزش مردم محلی جهت اشتغال در پروژه های توسعه وجود ندارد. هیچ مدرسه یا کالج فنی در گوادر یا مناطق اطراف آن وجود ندارد. علاوه بر این ، زمین اطراف بندر توسط نیروی دریایی پاکستان و گارد ساحلی زیر قیمت بازار خریداری شد و میان افسران آن ها توزیع گردید که به عنوان زمین خواری بزرگ معروف گردید .بلوچهای گوادر از این که در سرزمین خود به یک اقلیت تبدیل شوند هراس دارند. اگربرنامه های دولت مرکزی موفقیت آمیز باشد ، جمعیت گوادر و مناطق اطراف آن از هفتاد هزار نفر به حدود دو میلیون نفر افزایش خواهد یافت. بلوچ ها اعتقاد دارندکه اکثریت از آن سندی ها و پنجابی ها خواهد شد.

خلع ید: دولت مایل به ساخت پادگان های نظامی در سه منطقه حساس بلوچستان - سوئی ، بانصب تاسیسات تولید گاز؛ گوادر با بندر آن ؛ و کولیو ،مرکز قوم ماری، که اکثر ملی گراها متعصب به آن جا تعلق دارند،می باشد.بلوچ ها که از قبل معتقد به استعمار شدن توسط پنجابی ها هستند احساس می کنند که با این پروژه ها خلع ید شده اند. درپشت این سه مشکل ، که بلوچ ها ان را به عنوان عمل خصمانه می دانند تقاضا برای خود مختاری و نه استقللال کامل افزایش یافته است. در حالی که اسلام آباد از نظر منابع بلوچستان را به عنوان اموال ملی می داند و بر این اساس عمل می کند ، بلوچ ها تقاضا دارند که منابع ایالت تنها به نفع مردم بلوچ استفاده شود.

تجدید حیات ناسیونالیسم بلوچ
اسلام آباد همواره منکر وجود ناسیونالیزم ایرانی الاصل بلوچی است ، اما بلوچ ها ادعای تاریخی دو هزار ساله از دوران هخامنشیان دارند. نقاط عطف عمده آن ها تشکیل کنفدراسیونی از 44 قبیله بلوچ تحت رهبری میر جلا خان در قرن دوازدهم است. حملات تاتارها و مغول ها و جنگ ها و مهاجرت های دسته جمعی در قرن های سیزدهم و چهاردهم نیز ایده هویت ملی را تایید و تقویت کرد(Niazi.2005) . با تشدید درگیری های اقوام بلوچ و دولت مرکزی پاکستان بسیاری از رهبران بلوچ به دنبال استقلال کامل از پاکستان هستند، در حالی که اغلب رهبران پشتون و سندی و دیگر اقلیت های قومی به دنبال رفع تبعیض های اقتصادی اند(Breseeg.2004,22). جبهه ازادی بخش بلوچ هدف اولیه خود را استقلال نمی داند ، اما ناسیونالیست های بلوچ ، بخصوص در نسل جوان تر که از پاکستان در رویارویی 1977- 1973 جدا شدند ، استقلال را به عنوان هدف خود به تصویب رسانده اند(Harrison.1981.30) . در پایان جنگ ، رهبر آنها خیر بوکس ماری رئیس بزرگترین قبیله بلوچ که در شرق ایالت زندگی می کرد به افغانستان پناهنده شد و در آن جا به مبارزات خودبرای شناسایی حقوق ناسیونالیست ها ادامه داد. از پایان درگیری ها در دهه 1970تا تابستان سال 2004 ، گرایش ها و جنبش های ملی فعلی بلوچ به تدریج پدیدار شدند :

- خیر بوکس ماری رهبر ارتش آزادیبخش بلوچ(BLA) در سال 1991 به پاکستان بازگشت. این گروه شبه نظامی که در اوایل دهه 1980 تشکیل شد و تا سال 1991 به مسکو نزدیک بود مسئول بسیاری از حملات علیه دولت پاکستان بود.این گروه در پی تاسیس بلوچستان بزرگ شامل بلوچستان ایران و افغانستان است . حملات BLA در سال های 2003و2004 به زیر ساخت های ایالت بلوچستان و هدف قرار دادن پایگاه های اقتصادی و نظامی مثل خطوط گاز و پست های نظامی شدت یافت و اوج این حملات در می 2004 و قتل سه مهندس چینی در بندر گوادر بود(Ahmad.1999,176) .

- غوس بخش بیزنجو، رهبر جناح میانه روبلوچ ، حزب سیاسی جدیدی به نام حزب ملی پاکستان(PNP) تشکیل داد. حزب ملی پاکستان برای خودمختاری ایالتی گسترده که دولت مرکزی را در کنترل دفاعی ، سیاست خارجی، ارز و ارتباطات محدود کند ، تلاش می کرد. این حزب همچنین خواهان تعیین مجدد خطوط زبانی و فرهنگی می باشد. این حزب معتقد است که مبارزه مسلحانه شانس زیادی برای موفقیت ندارد. PNPتمام تلاش خود را در کسب حمایت سیاسی برای ناسیونالیسم در میان مردم بلوچ متمرکز نموده است.بیزنجو بنیانگذار PNP در سال 1989 فوت کرد وPNP از آن زمان برای تشکیل حزب ملی بلوچ به دیگران پیوست.

- عطاء اله منگال، رهبر حرکت ملی بلوچ (BNM) و رئیس بزرگترین قبیله بلوچ،نقش مهمی را به همراه ماری در تحریک شورش 1973 ایفا کرده است. در پایان این شورش ، او به یک تبعیدخود خواسته در لندن رفت و جبهه سند- بلوچ- پشتون را ایجاد نمود (SBPF، (SBPF خواهان تبدیل به کنفدراسیونی بود که در آن هرایالتی حق عضویت داشته و قدرت دولت مرکزی محدود و تحت سیطره ایالت های مستقل است . با جدا شدن منگال از این سازمان در سال 1996 BNMبا PNP ادغام شدند؛ و رهبران آن ها بعدا حزب ملی بلوچ را تاسیس کردند (BNP) (Rashid.2008,285)

- سازمان دانشجویان بلوچستان (BSO) نیز به سرعت در طول همین دوره ظهور کرد و جناح های مختلف آن از یکی از سه حزب فوق پشتیبانی می کردند، اما این پشتیبانی مانع عمل به عنوان یک حزب مستقل نبود. سازمان دانشجویان برای پاکستان چند ملیتی و احیای ناسیونالیسم بلوچ مبارزه می کرد(Baloch.2002,17).این گروه نماینده آرمان های قشر تحصیل کرده بود و نیز حامی طبقه متوسط بلوچ از نظر اشتغال بود. این گروه خواستار ادامه سهمیه بندی در ارتش و دولت نسبت به تعداد جمعیت و به رسمیت شناخته شدن زبان بلوچی به عنوان یک دستور العمل میانه درایالت بود.

- اکبر بوگتی، یکی دیگر از رهبران مهم قیام بلوچ ها،نیرویی تقریبا ده هزار نفری از شورشیان قبیله ای را رهبری می کرد .این گروه میانه رو همانند بیزنجو هرگزدشمن شماره یک اسلام آباد به دلیل وجود گاز طبیعی در سرزمینش و حق ویژه ای که ایجاد می کند نبوده است .در بهار سال 2005 ، دولت پاکستان توجه خود را صرفا به بخش دیرا(Dera) بوگتی (که ذخایر اصلی گاز ایالت در آن جا قرار دارد) و اکبر بوگتی رئیس بخش متمرکز نمود، با وجودی که حملات در کل سرزمین بلوچ و مناطق غیر قبیله ای در حال افزایش بود.

سی سال پس از درگیری خونین که بنا بر تخمین منابع رسمی بیش از پنج هزار کشته در میان شورشیان و تقریبا سه هزار نفر در میان ارتش پاکستان به جای گذاشت ، بلوچستان بار دیگر در تابستان سال 2004 شاهد قیام مسلحانه دیگری بود. حملات متعددی علیه ارتش و نیروهای شبه نظامی و نیز خرابکاری های مکرردر خطوط لوله نفت انجام شد. تجاوز به یک دکتر زن توسط یک گروه از سربازان در تاریخ 2 ژانویه سال 2005 در بیمارستانی در سویی ، باعث افزایش حملات به مرکز اصلی تولید گاز در بلوچستان و جنگ میان سپاه مرزی و بوگتی های محلی ، یکی از بزرگترین قبایل بلوچ گردید. به گزارش روزنامه پاکستانی ملت ، در حدود 1،568 حمله تروریستی از 3 آوریل 2005رخ داده. این حملات تنها به مناطق قبیله ای محدود نمی شده است اما هدف نیروهای مسلح پاکستان و اتباع چینی شاغل در پروژه های بزرگ منطقه ای در سراسراستان بوده است. سردار اکبر بوگتی در حمله هوایی نیروی هوایی پاکستان به مخفی گاه وی در کوهستان بمپور در نواحی قبیله ای ماری کشته شد.وجود نفرت طولانی باعث درگیری های مسلحانه در سال های 1948 ، و 1973 شده است. امروزه ، این نفرت به دلیل سرکوب آرمانهای ملی توسط دولت مرکزی باقی مانده است. عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی در بلوچستان با وجود در اختیار داشتن تقریبا 20درصد از مواد معدنی ومنابع انرژی کشورو محرومیت مقامات استانی و مردم محلی از تصمیم گیری در پروژه های بزرگ منطقه ای ، که مهمترین آنها ساخت و ساز بندر گوادراست بر این نفرت افزوده است. غیر بلوچ ها شغل های عمده را در اختیار دارند و قراردادهای مهم را برنده می شوند و از منافع زمین خواری بهره مند می شوند. دولت پاکستان با وجود منافع استرتژیک دربلوچستان از یکپارچگی ایالت جلوگیری می کند. در نتیجه بلوچ ها اعتقاد دارند که بلوچستان امروزمستعمره پنجاب ، پرجمعیت ترین و قدرتمند ترین ایالت پاکستان است. چهار ایالت پاکستان ، شصت و دو سال پس از استقلال ، هنوز هم درگیر اختلافات قومی است که دولت مرکزی نه به طور کامل خود را با آن وفق می دهد و نه می تواند آن را از بین ببرد. نخبگان ، بخصوص نخبگان ارتش هرگز این هویت های قومی را به رسمیت نشناخته اند. از ایوب خان تا پرویز مشرف ، نخبگان ارتش همواره برای ترویج پاکستان متحد تلاش نموده اند. به نقل از ژنرال ضیاء الحق آمده است که او ترجیح می دهد که برای حذف هویت های قومی از روی نقشه پاکستان ایالات موجود با 53 ایالت کوچک جایگزین شوند.(Harrison.1981,30) به منظور دستیابی به وحدت ، حاکمان نظامی پاکستان تقریبا همیشه طرفدار راه حل های نظامی بیش از راه حل های سیاسی بوده اند که بیشترباعث تقویت تمایلات جدایی طلبانه شده است. اهمیت استراتژیک و اقتصادی بلوچستان بر حساسیت این موضوع افزوده است. در نهایت ، ارتش پاکستان قدرت خود را با استفاده از اسلام در جهت تضعیف ناسیونالیسم بلوچ به کار گرفته است وحتی مهم تر این که ماهیت واقعی مسئله بلوچستان رااز جهان خارج پنهان می کند. بحران بلوچ تنها درنتیجه تصمیم گیری های نامناسب نیست. بحران تجسم روش حکومت ارتش در ارتباط با شهروندان پاکستان و افکار عمومی جهان می باشد. رسانه های پاکستان ادعا می کنند که شورشیان بلوچستان دارای تسلیحات بسیار پیچیده می باشند. همواره بحث در مورد احتمال مداخله خارجی در ایالت وجود دارد (Harrison.1981,151). از زمان شروع بحران مطبوعات با بیانیه های رسمی و گسترش شایعات دست داشتن بیگانگان در مشکلات بلوچستان را تکرار نموده اند. مقامات رسمی بلوچستان ، سرویس های امنیتی هند را مسئول آموزش اردوگاه های تروریستی در سراسر بلوچستان می دانند (The news.february 2,2005).

پاکستانی ها به ایران نیز به دلیل حمایت از برخی فعالان بلوچ به منظور مقابله با طرح پاکستان، ایالات متحده در مورد بلوچستان به عنوان پایگاهی علیه تهران در آینده سوءظن دارد(The herald,sep5.2004). ایران ، که ترجیح می دهد که خروجی کشورهای آسیای مرکزی به دریا با هزینه های پاکستان باشد، بندر خود در چاه بهار را با کمک هند ساخت(Daily times.jan29.2005 ). تهران هر گونه دخالت در مشکلات بلوچستان را رد کرده است ، و اعلام نموده که با بند گوادر مخالفتی ندارد(Haidar.2005,99) . ایران همچنین به دلیل ادعای ارضی بلوچ ها به مناطق مرزی خود نگران است. در واقع ، تهران بین سال های 1973 تا 1977 در جهت کمک به پاکستان در سرکوب شورش بلوچ ها هلیکوپتر های نظامی خود را به اسلام آباد اعزام نمود. در نهایت ، بلوچ هاو همچنین مردم پاکستان، ایالات متحده را به عنوان یک مزاحم بالقوه می دانند. برخی از پاکستانی ها نسبت به تمایل واشنگتن در استفاده از بلوچستان به عنوان پایگاه حمله به ایران و همچنین خارج کردن چین از منطقه سوء ظن دارند(The nation,april11,2005). سایر مردم پاکستان معتقدند "بازی بزرگ قدرت" در کشورهای آسیای مرکزی از زمان فروپاشی اتحادجماهیر شوروی هنوز ادامه دارد. طرفداران این دیدگاه معتقدند که ایالات متحده آمریکا ، در رقابت با چین و ایران ، تمایل به کنترل خطوط عرضه نفت در خاور میانه و آسیای مرکزی و همچنین استفاده از طرح ابتکاری خاورمیانه ای خود برای انهدام کشور های بزرگ مسلمان و تعریف دوباره مرز های منطقه دارد(Ahmad.1992,196) . در مقابل ، برخی از ناسیونالیست های بلوچ ایالات متحده را متهم به همدستی با دولت پاکستان برای پایان دادن به ادعا های بلوچ ها می کنند. تا کنون هیچ کس قادر به اثبات این اتهامات نبوده است.(2)

چشم انداز و چالشهای بلوچستان مستقل
در صورت استقلال بلوچستان آیا پاکستان قادر به تحمل جدایی دیگری پس از بنگلادش می باشد و این انتزاع چه تأثیری در ثبات منطقه ای می تواند داشته باشد؟ پاکستان بخش عمده ای از منابع طبیعی خود را از دست خواهد داد و به خاور میانه برای تامین انرژی خود وابسته تر خواهد شد.اگر چه در حال حاضر منابع بلوچستان تنها به نفع ایالات غیر بلوچ وبه ویژه پنجاب است، این منابع بدون شک می تواند به توسعه بلوچستان مستقل کمک می کند. استقلال بلوچستان همچنین امید اسلام آباد به بندر گوادر و دیگر پروژه های مربوط به آن را به یاس تبدیل خواهد نمود و هر فرصتی که پاکستان را برای سایر نقاط جهان جذاب تر می کند از دست خواهد رفت. ضرر پاکستان از تجزیه طلبی احتمالی به حوزه اقتصادی محدود نمی شود. گرچه دولت مرکزی هنوز هم می تواند امکانات را برای آزمایش سلاح های هسته ای وموشکی خود فراهم نماید اما سایت های ازمایش باید در مجاورت مناطق پرجمعیت تر باشد . برخی از ناسیونالیست هاکه به حساسیت هابی بین المللی به طور کامل آگاه می باشند فورا اعلام نمودند که غیر هسته ای شدن دولت آینده بلوچ را در ازای حمایت بین المللی از مبارزات خود برای استقلال می پذیرند. افغانستان نیز خیلی در مورد چشم انداز تضعیف پاکستان با انتزاع بلوچستان مشتاق نیست زیرا میتواند بخشی از خاک افغانستان را تجزیه کند و در اهداف بلند مدت پشتونستان نیز تشکیل گردد. افغانستان که دارای اقلیت قدرتمند بلوچ در سرزمین خود می باشد، خواهان کشور بلوچ با اصالت قومیت در مرز های جنوب شرقی خود نمی باشند.استقلال بلوچستان پاکستان ناگزیر به افزایش ترس از احیای بلوچ در حمایت از بلوچستان بزرگتر منتهی خواهد شد. ایران نیز اگر بی تفاوت یا در بهترین حالت تدافعی در مقابل تجزیه بلوچستان عمل کند با چالش امنیتی متعددی مواجه خواهد شد زیرا این واقعه میتواند پیش درآمد تشکیل واحدهای قومی کوچکی همچون کردستان بزرگ آذربایجان بزرگ نیز باشد، به همین دلیل بود که در سال 1973 هلیکوپتر های نظامی خود برای کمک به نیروهای مسلح پاکستان اعزام نمود. لذا ایران تنها راه حل دائمی خود را باید در حالت آفندی به قضیه خاورمیانه بزرگ جستجو کند و با دیپلماسی هوشمندانه تلاش کند در بلندمدت با فسخ تفاهم نامه استعماری گلداسمیت بلوچ ها را به وطن اصلی خود ایران بازگرداند. اما هند ممکن است در تجزیه پاکستان و فرصت تشکیل اتحاد ضد پاکستان جدید وسوسه شود. شورش در بلوچستان ممکن است اسلام آباد را برای حل و فصل مناقشه کشمیر بین هند و پاکستان تحت فشار قرار دهد، اما تغییر در مرزهای منطقه ای می تواند ترس از الحاق گرایی در کشمیر و در نواحی شمال شرق را زنده کند. سوال نهایی این است که آیا یک کشور از قومی ایرانی به نام بلوچستان مستقل قابل دوام خواهد بود ، و یا اینکه خود تبدیل به تهدیدی برای ثبات منطقه ای می شود. اگر بلوچستان مستقل کمک های فنی خارجی دریافت نکند، ممکن است قادر به کنترل بهره برداری از منابع طبیعی خود که از استقلال بدست آورده، نباشد و منطقه خود را تبدیل به انبار کشورهای غربی کند و این یک تهدید بالقوه برای ایران خواهد شد. همچنین با سطح پایین سواد و عدم تجربه اداری ، بلوچستان در حال حاضر منابع انسانی مورد نیاز به منظور توسعه منابع طبیعی خود را ندارد و عملا به یک کشور مستعمره آمریکا تبدیل خواهد شد و در چشم انداز آینده بلوچهای شرق ایران را نیز ممکن است تجزیه و به سمت خود بکشاند. جمعیت کم بلوچستان ، که در یک منطقه وسیع پراکنده اند نیز برثبات اقتصادی و سیاسی کشور جدید تاثیر خواهد گذاشت. علاوه بر این ، ترکیب قومی آن می تواند مشکل ساز باشد. با وجودی که این جمعیت در برآورد سال 1998 خود 5/6 میلیون تخمین زده شده تنها در حدود سه و نیم میلیون نفر بلوچ هستند ؛ دو و نیم میلیون نفرپشتون هستند و بیش از نیم میلیون نفر متعلق به گروه های قومی دیگر می باشند(Daily times.feb7,2005) .بلوچ این را به عنوان یک امتیاز نمی داند زیرا جمعیت پشتون در بخش شمالی ایالت و در امتداد مرز افغانستان وجود دارند، سرزمین هایی که به لحاظ تاریخی بخشی از بلوچستان نیستند(Ahmad.1992,197). با این حال آن ها در مورد پروژه هایی مانند بندر گوادر که باعث اسکان غیر بلوچ ها می شودنگران هستند ؛ این تازه واردان می توانند در موازنه قومی ایالت تغییر به وجود آورند. هر چند اقلیت بزرگی از بلوچ ها در خارج از ایالت مستقر هستند ، آنها احتمالا در صورت استقلال راغب به بازگشت به میهن خود به علت عدم توسعه کافی نیستند .اگر پاکستان درآینده تقسیم شود ، یک بلوچستان مستقل به احتمال قوی ناحیه بی ثبات جدیدی در منطقه خواهد شد که عملا مستعمره آمریکا و انگلیس و تهدیدی بالقوه برای ایران خواهد بود. این بی ثباتی به غیر از ایران بر منافع همه بازیگران منطقه ای تاثیر مفنی خواهد گذاشت.

طی دهه‌های اخیر یک‌بار دیگر این موضوع به نحو دیگری مطرح شده و سیاست استعماری آمریکا در کشورهای خاورمیانه مدتهاست که حول محور مسائلی مانند بهره‌برداری از ضعف‌های درونی کشورها بر مبنای تفاوت‌ها و اختلافات قومی و مذهبی متمرکز است. با این وجود، آنچه در ارتباط با بلوچستان پاکستان در سطح رسانه‌ها در سال 2011 مطرح شده، ابعاد متفاوت‌تری دارد. در پی برگزاری جلسه استماع در یکی از کمیته‌های فرعی امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، طرح حمایت از استقلال یا خود مختاری ایالت بلوچستان پاکستان و تجزیه قومی آن برای ارائه به کنگره مورد بررسی قرار گرفت و در این زمینه بیانیه‌ای صادر شد. در نشست کنگره آمریکا، چند نفر از چهره‌های ملی‌گرای بلوچ، از جمله «حربیار‌مری»، برهمداغ بوگتی و حسین بور، به آمریکایی‌ها اطمینان دادند که بلوچ‌ها متحدان واشنگتن هستند و نه‌تنها قصد دارند بندر گوادر بلوچستان پاکستان را با آمریکایی ‌ها به اشتراک بگذارند، بلکه مدعی شدند که بلوچ‌ها اجازه عبور خط لوله گاز ایران به پاکستان(موسوم به خط لوله صلح) را از زمین‌های خود نخواهند‌ داد و با طالبان پاکستانی نیز مبارزه می‌کنند. ریاست جلسه کنگره را دانا رور بکر، نماینده جمهوری‌خواه کنگره و پیشنهاددهنده طرح تجزیه ایالت بلوچستان، بر عهده داشت که پیشتر طی مقاله‌ای، تضعیف قدرت افراطیون در پاکستان را منوط به جدایی بلوچستان از این کشور دانسته بود. سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلستان با هدف ضربه زدن به منافع و امنیت‌ ملی جمهوری اسلامی ایران و شناسایی و بهره‌برداری مستمر از منابع غنی معدنی و انرژی این ایالت، از طرح تأسیس بلوچستان بزرگ پشتیبانی مالی، سیاسی و نظامی به عمل می‌آورند و در ایالت بلوچستان پایگاه‌های جاسوسی خود را دایر نموده‌اند. پایگاه هوایی شمسی نمونه‌ای از این‌گونه مراکز جاسوسی است که در پی بروز اختلاف میان آمریکا و پاکستان به حال تعطیل درآمد. در همین حال، دولت هند نیز به علت بیش از شش دهه اختلاف با پاکستان بر سر موضوع کشمیر از تحرکات تجزیه‌طلبان بلوچ حمایت نموده است. همچنین "رالف پیتر" افسر بازنشسته ارتش آمریکا نیز از دولت این کشور خواست تا رابطه خود با پاکستان را قطع کرده و از مبارزات بلوچ‌ها برای آزادی حمایت کند.

با این وجود، در ایالت بلوچستان به علت بافت اجتماعی و سابقه سیاسی رهبران بلوچ، تقریباً تا پس از واقعه یازده سپتامبر تنها از باورهای ملی‌گرایانه سکولار یا لائیک حمایت عمومی به عمل می‌آمد، اما با اشغال افغانستان توسط ائتلاف به رهبری آمریکا و اقامت رهبران طالبان افغان در کویته (مرکز ایالت بلوچستان)، تشکیل گروه افراطی تحریک طالبان پاکستان (TTP) و سرعت گرفتن انتقال پشتون‌ها به ایالت بلوچستان توسط دولت اسلام‌آباد، این ایالت به عرصه فعالیت اسلام‌گرایان متمایل به طالبان تبدیل شده است. امری که مورد قبول دولت‌هایی مثل آمریکا و هند نیست. بنابراین برخی مقامات سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی تمایل دارند با حمایت از جدایی بلوچستان از پاکستان، کشوری با ماهیت ملی‌گرا و سکولار تشکیل شود تا منافع واشنگتن در منطقه به خطر نیافتد. بلوچ‌ها نیز که از سلطه اکثریت پنجابی حاکم بر پاکستان و دخالت مکرر ارتش و سازمان‌های امنیتی این کشور و همچنین جنگ و ترور و نا امنی به ستوه آمده‌اند، تا حد زیادی به هر دو طیف اسلام‌گرا و ناسیونالیست تمایل پیدا کرده‌اند.

نتیجه گیری
در صورت عدم وجود حمایت های خارجی ، که قریب الوقوع به نظر نمی رسد ، جنبش بلوچ نمی تواند در ایجاد یک دولت مرکزی مسلط با قدرت برتر نظامی موفق شود. با این حال ، این موضوع می تواند دارای ارزش ایذایی قابل توجهی باشد . خطر ابتلا به یک جنبش چریکی طولانی مدت در بلوچستان کاملا واقعی است. اکثر ناظران موافقت دارند که ناسیونالیست های بلوچ سهم خود را در تقویت موقعیت مذاکرات رودرو با دولت مرکزی بالا برده اند. رهبران جنبش مشخص نموده اند که آنها به یک خود مختاری سخاوتمندانه راضی می باشند. با این وجود،درنبود چشم اندازی برای خود مختاری، نتایج میان مدت و بلند مدت عواقب مبارزه برای استقلال را نمی توان پیش بینی کرد. از وقوع جنگ داخلی دیگری در بلوچستان بین ناسیونالیست های بلوچستان و ارتش پاکستان در صورتی که مطالبات حداقل بلوچ ها برآورده نشود نمی توان جلوگیری نمود. حدود شش دهه جنگ متناوب احساس بی اعتمادی عمیقی را نسبت به دولت مرکزی افزایش داده است. پروژه هایی که برای توسعه و یکپارچگی بلوچستان تبلیغ شده است تا کنون تنها به پیشروی بیشترارتش پاکستان در ایالت ، همراه با حذف مردم محلی از اراضی خود منتهی شده است و تنها منافع ارتش و وابستگان به آن را حفظ نموده است. ناسیونالیسم بلوچ واقعیتی است که اسلام آباد نمی تواند تظاهر به نادیده گرفتن آن برای همیشه نماید. به احتمال زیاد بلوچستان وارد فاز جدیدی از خشونت و با عواقب طولانی مدت غیر قابل پیش بینی خواهد شد. چشم انداز جنگ در بلوچستان، نه تنها پاکستان بلکه احتمالا تمام کشورهای همسایه راتحت تاثیر قرار خواهد داد. لذا مجموعه زمزمه های شومی غربی که در لوای طرح خاورمیانه بزرگ شنیده می شود و همچنین سرمایه گذاری تروریسم وهابیت عربستان نشان از طرحی بلندمدت در منطه خاورمیانه دارد که اگر دیپلماسی ایرانی نتواند از آن هوشمندانه استفاده کند موجب فروپاشی قومی و بلندمدت در ایران و دیگر کشورهای منطقه خواهد شد. مقامات جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه وزارت امور خارجه، در قبال تلاش‌های اخیر استعماری در آمریکا برای ایجاد جو روانی در مورد تجزیه پاکستان رسما موضع‌گیری نکرده‌اند؛ با این وجود، حسین ابراهیمی، نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به بیانیه کنگره آمریکا در خصوص خودمختاری بلوچستان پاکستان، هوشیاری و توجه بیشتر مسئولان ایرانی به طراحی‌های آمریکا در این منطقه را خواستار شد و هشدار داد که باید به استان سیستان و بلوچستان توجه بیشتری نشان داد. جمهوری اسلامی ایران بایستی به عنوان یک کشور تاریخی و چندقومیتی بزرگ در منطقه نقش مهمی در معادلات منطقه ایفا کند و آنچه که امروز در ایالات متحده آمریکا درباره بلوچستان پاکستان طراحی و گفتگو می شود در حقیقت باید در ایران پایه ریزی و تدوین گردد. دیپلماسی و سیاستمداران ایران میتوانند با پیشنهاد مکانیزمی ایرانی و توافقی پنهانی به مناقشات قومی در پاکستان خاتمه دهند و این منطقه ایرانی الاصل را تحت الحمایه خود قرار دهند. ایجاد منطقه مورد نفوذ ایرانی میتواند به صورت شبهه فدرال در قالب تفاهم دوجانبه بین ایران و پاکستان زمینه را جهت احیای هویت اصیل و تاریخی مردم بلوچ در آینده زنده میکند. این امر میتواند نخست با انعقاد تفاهم نامه های امنیتی بین ایران و پاکستان جهت برچیده شدن مدارس وهابیت که نقش اصلی در ترویج تروریسم بین الملل دارد آغاز شود. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران میتوانند نقش مهمی در استقرار صلح و ثبات و امنیت در بلوچستان ایفا کند و زمینه را برای همبستگی مجدد بلوچها که بیش از 200 سال است از خانه و وطن خود دور مانده اند فراهم سازند. این مهم با ترویج عدالت و محرومیت زدایی و توسعه منطقه سیستان و بلوچستان ایران به حقیقت خواهد پیوست.

منابع
1- حکمیت گلداسمیت بین ایران و استعمار انگلیس:
http://www.persiangulfstudies.com/fa/index.asp?p=pages&ID=229
2- شفيعي نوذر، تبیین ژئوپولیتیکی مناقشه قومی در بلوچستان پاکستان



دیدگاه خود را بیان کنید