تلاشهای گسترده عربستان سعودی در بی ثباتی منطقه

تلاشهای گسترده عربستان سعودی در بی ثباتی منطقه تروریسم دولتی و بین المللی

تلاشهای گسترده عربستان سعودی در بی ثباتی منطقه تروریسم دولتی و بین المللی

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۴۷۶

بازدید دیروز

۲۰۱۸

بازدید ماه

۶۵۶۷۶

بازدید کل

۹۰۱۴۹۰۶

افراد آنلاین

۲۷۷

تلاشهای گسترده عربستان سعودی در بی ثباتی منطقه

روزبه پارساپور
نظام سیاسی عربستان سعودی در شرایط فعلی دوران خاص و متفاوتی را سپری می كند. افزایش تنش های منطقه ای در کویت، بحرین و مناطق شیعه نشین عربستان در ماههای اخیر نوید تحولات مثبتی را در آینده نه چندان دور می دهد. علاوه بر گسترش آشوبها و اعتراضات داخلی در نواحی شرقی و شیعه نشین شبه جزیره و تداوم آن در نواحی دیگری چون مدینه و ربیعه، موقعیت خاص درونی نظام خودکامه و مورثی عربستان و نیز اوضاع نابسمان منطقه ای و بین المللی شرایط تغییرات بنیادین در این كشور را كه به جهات مختلف سیاسی، فرهنگی از ویژگی خاص بودن برخودار است را مهیا ساخته است. عربستان سعودی صاحب یک پنجم از منابع نفت جهان است و همین ذخایر عظیم هیدروکربنی موجب گردیده است که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا پتانسیل های مثبت و منفی این کشور را شناسایی و در جهت منافع ایالات متحده در منطقه فعال کند. از همین رو شاهد آن هستیم که خاندان عربستان سعودی عملا امروز به بازوی اجرایی شرارتهای آمریکا در منطقه تبدیل شده است. عدم برقراری روابط راهبردی عربستان با کشورهای شمالی در خلیج فارس موجب گردیده است که این کشور بحرانهای فزاینده ای را در منطقه دامن بزند و خاورمیانه را در جهت سیاستهای ایالات متحده آمریکا بی ثبات و مملو از تنشهای قومی، مذهبی و سیاسی کند.

این یک واقعیت است که عربستان سعودی یکی از بزرگترین حامیان و پرورش دهندگان تروریسم در جهان به شمار می رود. نگاهی به فعالیت های این کشور در عرصه داخلی و خارجی نشان می دهد که عمده تروریست های منطقه ای و جهانی اصالتی سعودی دارند و یا تحت تأثیر گرایش های وهابی عربستان قرار گرفته اند. تشکیل سازمان های تروریستی بین المللی نظیر القاعده و طالبان که سران آن عمدتاً اصالتی سعودی دارند از مهم ترین نمونه های آن است. گرایش های وهابیت به عنوان شاخه ساختگی از دین اسلام و وابستگی های خاندان حاکم سعودی به قدرت های غربی تأثیر زیادی در استفاده از این اهرم برای اعمال فشار علیه کشورهای منطقه و بی ثباتی آنها دارد. گسترش چندین دهه ای تفکرات وهابیت در افغانستان و پاکستان و به ویژه در میان قوم پشتون موجب گردیده است که از قومی ایرانی الاصل همچون پشتون ها افرادی جنایتکار و بی رحم تربیت شود که به سادگی هم وطنان خود را تکه تکه میکنند و در کشورهای دیگر عملیات تروریستی انجام میدهند. وجود همین افراد یکی از مهم ترین دلایل حضور پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است و توسعه تفکرات جنایتکارانه وهابیت در افغانستان و پاکستان امروز عامل مشروعیت بخشیدن به حضور نظامی آمریکا در شرق جمهوری اسلامی ایران است. در حقیقت آمریکا با برنامه ریزی بلندمت و اهرم توسعه تفرکات تروریستی عربستان توانسته است منطقه خاورمیانه و غرب آسیا به جز جمهوری اسلامی که محور مقاومت بشمار میرود را به اشغال خود در آورد که این روند در جهت سیاست های جهان خواری آمریکا بشمار میرود و امروز در موضوع سوریه اتحاد چین و روسیه و ایران را به جهت مقابله با همین روند توسعه طلبی آمریکا شاهد هستیم.

سیاست های نا امنی منطقه ای عربستان سعودی حتی در مقابل قیامهای ملی و اسلامی مردم افغانستان و پاکستان که ماهیتی آزادیخواهانه داشته باشد با ابزار توسعه مدارس دینی وهابی و ترور و خشونت ایستادگی میکند تا همچنان بساط نظامی آمریکا از منطقه برچیده نشود و فشار بر ایران افزایش یابد. مهم ترین نمونه این قیام ها را میتوان به قیام مجاهدین افغان به سرکردگی شهید احمد شاه مسعود اشاره نمود که با چندین دهه تلاش و مجاهدت راه آزادی افغانستان و برچیده شدن قوای نظامی کشورهای بیگانه در این کشور را هموار کرده بودند و پرفسور ربانی نیز هم اندیش و همسو با وی در این راه تلاش میکرد و جمهوری اسلامی ایران نیز همواره آنها را مورد حمایت قرار میداد اما تروریسم سعودی و سیاست های استکباری ایالات متحده این همگرایی منطقه را برنتابید و هردو مجاهد افغان را به شهادت رساند. تروریسم و نا امنی منطقه ای عربستان به افغانستان و پاکستان منتهی نمی شود و ابعاد بسیار وسیعی دارد. نیروهای وابسته به عربستان در غزه که خود را مسلمانان تندرو می‌نامند و با شکل و شمایلی از سلفی‌ها و وهابی‌ها ظاهر می‌شوند، سعی می‌کنند چهره خشنی از اسلام نشان داده تا از محبوبیت حماس در فلسطین بکاهند و تمایل مردم را به سمت گروه فتح به عنوان متحد عربستان جلب کنند. گروه های "جند الشام" و "فتح الاسلام" در لبنان نیز شاخه‌ای فعال وابسته به عربستان سعودی بودند که البته با واکنش سریع نیروهای ارتش لبنان سرکوب شده اند. در عراق نیز بر اساس شواهد و قرائن بسیار که دولت عراق بارها به آن اشاره کرده، دولت عربستان سعودی مغز متفکر و مجری انفجارهای خونین عراق است؛ پول‌های عربستان و آموزش نیروهای القاعده سرنوشت تلخی را برای این کشور با اکثریت شیعه و کورد ایرانی الاصل رقم زده است. صدها انفجاری که بویژه از حدود 10 سال پیش به این سو در عراق آغاز شده و بر تنوع و تعدد آن افزوده شده است، از جمله نقشه هایی است که آل سعود با حمایت مالی و تسلیحاتی و فکری از وهابیونی که عمدتاً در خارج از عراق نشو و نما یافته اند، به انجام رسانده است. عربستان سعودی در قفقاز، آذربایجان و آسیای میانه نیز بشدت فعال است و در ترورهای صورت گرفته در منطقه چچن نقش عمده‌ای را بازی کرده است. این توطئه ها عمدتاً از طریق پاکستان و افغانستان برنامه ریزی می شود و دامنه آن تا کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه و شبه قاره هند نیز می رسد که نمونه آن ده ها انفجار، گروگان گیری و عملیات های تروریستی علیه غیرنظامیان در قفقاز بوده است. هم اکنون هزاران تن از نوجوانان و جوانان قفقازی و شهروندان آسیای میانه با هزینه و تشویقات مادی رژیم سعودی، از کشورهای خود عازم دانشگاه های وهابی عربستان شده اند تا برای تبلیغ وهابیت و ترویج تروریسم به کشورهای خود باز گردند. سال گذشته نیز در میان بهت و شگفتی بسیار شاهد جذب جوانان جویای کار فارسی زبان تاجیکستان به عربستان بودیم تا به بهانه بهبود وضع معیشتی اندیشه های وهابی و تروریستی را در کشور متحد تاریخی ایران یعنی تاجیکستان نیز توسعه دهند. همچنین دولت عربستان به صورت آشکار در دو کشور عربی آفریقایی سومالی و الجزایر دخالت مستقیم دارد، گروهی به نام "عدالت‌گستران جوان اسلامی" در سومالی هم اینک به منبع اصلی تشنج و ناآرامی در این کشور و ایجاد بی‌ثباتی در شمال آفریقا تبدیل شده‌اند که توسط حکومت اریتره که بشدت از سوی ریاض مورد حمایت قرار دارد، تقویت می شوند و دست به اعمال خشونت‌آمیز می‌زنند.سازمان های تروریستی نظیر القاعده همچنین با داشتن تروریست هایی در تمام جهان قادر است تا هدف های متفرقه ای را در هر کشور جهان مورد حمله قرار دهد. این اهداف البته بر اساس راهبردهای عربستان و غرب بویژه آمریکا تعیین می شود. گرچه عربستان سعودی در محافل بین المللی خود را در مقابل نیروهای القاعده معرفی میکند ولی معادلات سیاسی نشان میدهد که حضور القاعده و طالبان سعودی الاصل به واقع در جهت منافع آمریکا و بی ثباتی محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران طراحی شده است تا کشورهایی حوزه فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران مانند (افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، عراق، سوریه و... ) که مملو از عوامل همگرا هستند وارد کارزار جنگ داخلی فرسایشی شوند و امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران صلب گردد.

در نگاه داخلی نیز مرگ شاهزاده نایف در ماه ژوئن امسال در سن ۸۹ سالگی باعث شد که خاندان متزلزل آل سعود مجبور شود که در فاصله هشت ماه دوبار ولیعهد یا پادشاه آینده کشور را برگزیند. ولیعهد جدید عربستان شاهزاده سلمان ۷۶ ساله است. شاهزاده احمد که ۷۱ ساله و در حال حاضر وزیر کشور است به عنوان ولیعهد آینده کشور پس از مرگ ملک عبدالله تلقی می شود. روند جانشینی در سالهای آینده و پس از مرگ تمام پسران ابن سعود بنیانگذار سلسله قومی حاکم بر عربستان سعودی پیچیده تر خواهد شد. تمام پادشاهان قبلی این کشور و همین طور ملک عبدالله، شاهزاده احمد و شاهزاده سلمان پسران ابن سعود هستند. پس از مرگ این افراد قدرت اصلی و مقام پادشاهی باید به نسل بعدی از پسران این خاندان منتقل شود. تحولات سریع منطقه، حاکمان خودکامه عربستان سعودی را مجبور به اصلاحات اندکی در سطح داخلی کرد ولی در ابعاد منطقه ای سیاستهای بی ثباتی همچنان دنبال و به وسعت آن افزوده شده است. ملک عبدالله پادشاه فعلی عربستان سعودی برای مقابله با مشکلات داخلی نظیر بیکاری نسل جوان، فساد مالی و اداری و کمبود مسکن، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را در کشور به اجرا گذاشته است. در سال ۲۰۱۱ وی وعده داد که رقمی نزدیک به ۱۳۰ میلیارد دلار را برای اصلاحات و برنامه های اقتصادی هزینه کند. هدف این برنامه ها جلوگیری از بروز تنش و اعتراضات سیاسی در کشور بود. ولی حاکمان عربستان همچنان هیچ تحول و یا اصلاحات سیاسی داخلی را برای عدم مشروعیت خاندان آل سعود در دستور کار قرار نداده اند و تنها در تلاش هستند با مسائل مالی مردم شبه جزیره را تشویق به پابرجایی هرچه بیشتر خاندان آل سعود کنند.

تنش و تقابل شدید بین محافل و جریان های تحول طلب داخلی عربستان از جمله دادن حقوق بیشتر به زنان و یا مشارکت سیاسی شهروندان ، یا محافل محافظه کار و سنتی که یا هرگونه تحول مخالف هستند ادامه دارد. هرگونه اقدامی از سوی محافل به ظاهر تحول خواه برای اجرای اصلاحات اجتماعی و سیاسی موجب واکنش شدید از سوی مراکز قدرت سنت گرا و مفتی های افراط گرا در مقابله با اصلاح طلبان را موجب میگردد و زمینه را برای بروز تنش فراهم میکند. پیامدهای جنبش های سیاسی سال گذشته که در ایران به بیداری اسلامی و در غرب به بهار عربی شناخته می شود همچون لیبی، مصر، تونس، یمن و ... باعث شد که این رژیم های فاسد که متحدان عربستان سعودی بشمار میرفتند سرنگون شده و یا به شدت تضعیف شوند. به همین خاطر موقعیت عمومی این کشور در مقابل رقیب اصلی خود یعنی جمهوری اسلامی ایران که سیاست های استکباری و استعماری را در منطقه را برنمی تابد تا حد زیادی تضعیف شده است. اما در مقابل این ضعف، عربستان در تلاش است بازی را به زمین متحدین جمهوری اسلامی ایران در منطقه بکشانند و آنها را وارد جنگ فرسایشی داخلی کنند. به همین دلیل است که حکومت عربستان سعودی به همراه قطر و ترکیه بیش از یکسال است که از تروریست های سوری حمایت می کنند و به تازگی نیز کوشش میکنند صحنه سیاسی لبنان را نیز نا امن کنند و این وضعیت را ضربه بزرگی برای ایران می داند. اما از سوی دیگر تداوم شورش و اعتراضات شیعیان در بحرین و احتمال دخالت ایران برای عربستان سعودی و حکومت های سلفی منطقه خلیج فارس یک نگرانی بزرگ است. در شرایط بحرانی منطقه ای و بین المللی، جمهوری اسلامی ایران نیز باید با فعال تر کردن سیاست های برون مرزی خود پاسخ دشمنان صلح و ثبات منطقه را در خارج از مرزهای کشور بدهد و با تدوین سیاست مقابله به مثل مجددا خطوط امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در صدها کیلومتر دور از جغرافیایی ایران ترسیم کند و طغیان داخلی عربستان را با فریاد ملل مسلمان منطقه پیوند زده و بستر تغییرات بنیادین در حکام دست نشانده منطقه را فراهم سازد.