اتحاد ایران و قطر؛ چالش ها و فرصت ها

اتحاد ایران و قطر؛ چالش ها و فرصت ها

پس از حدود دو هفته کش و قوس بر سر سخنان منسوب به امیر قطر بالاخره عربستان و امارات و بحرین تهدیدشان را عملی کرده و کلیه روابط دیپلماتیک خود را با امیرنشین قطر قطع کردند. همچنین در اقدام تنبیهی دیگر اعلام شد که قطر از ائتلاف جنگ در یمن اخراج خواهد شد. بحرین پارا از این هم فراتر گذاشته از کلیه اتباع قطر خواست تا ظرف 14 روز خاک این کشور را ترک کنند.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۹۱۹

بازدید دیروز

۲۸۸۶

بازدید ماه

۲۲۴۲۸

بازدید کل

۹۰۳۹۲۵۰

افراد آنلاین

۱۷۰

اتحاد ایران و قطر؛ چالش ها و فرصت ها

تاریخ:۱۳۹۶/۰۳/۱۶

اتحاد ایران و قطر؛ چالش ها و فرصت ها

 

دکتر آریابرزن محمدی، دانشگاه دورهام انگلستان

پس از حدود دو هفته کش و قوس بر سر سخنان منسوب به امیر قطر بالاخره عربستان و امارات و بحرین تهدیدشان را عملی کرده و کلیه روابط دیپلماتیک خود را با امیرنشین قطر قطع کردند. همچنین در اقدام تنبیهی دیگر اعلام شد که قطر از ائتلاف جنگ در یمن اخراج خواهد شد. بحرین پارا از این هم فراتر گذاشته از کلیه اتباع قطر خواست تا ظرف 14 روز خاک این کشور را ترک کنند. این کشورها به انضمام مصر، قطر را متهم کردند که از تروریسم و ​​سازمان های تروریستی اخوان المسلمین و القاعده و داعش حمایت می کند و با این افعال امنیت منطقه را به خطر می اندازد، قطر همچنین متهم شده است که با کمک به گروههای "مورد حمایت ایران" در قطیف عربستان و بحرین و یمن تلاش کرده منطقه را به هرج و مرج بکشاند و با استفاده از رسانه هایی که در اختیار دارد ملتهای این کشورها را به خروج علیه حاکمان تشویق و ترغیب نماید.

 

چرا اکنون؟

اختلافات عربستان و قطر مسئله جدیدی نیست و به سابقه اش به سال 1995 هنگامی که شیح حمد بن خلیفه آل ثانی در طی یک کودتای بدون خونریزی امیر اسبق بحرین (پدر خود) را عزل کرد و خود بجای او نشست بازمی گردد. اندکی پس از آن کودتا شنیده شد که عربستان سعودی تلاش کرده شیخ معزول را طی یک ضد کودتا به قدرت بازگرداند و البته موفق نگشت. پس از آن می توان تاسیس شبکه خبری الجزیره (1996) را یکی از مهم ترین تحولات در روابط  همواره تنش آلود قطر با عربستان ارزیابی کرد. این رسانه که با برنامه های جنجالی خود توانست طی مدت زمان کوتاهی به پرمخاطب ترین تلویزیون ماهواره ای جهان عرب تبدیل شود، خیلی زود مورد بغض و نفرت بسیاری از سران کشورهای عربی منجمله عربستان قرار گرفت. الجزیره برای نخستین بار اجازه داد تا صدای مردم معترض و مخالفان حکومتهای عربی شنیده شود و در همین راستا بود که به طور مثال با پرداختن به حظور نظامی آمریکا در عربستان (پایگاه هوایی امیر سلمان) انتقاد از تاسیس پایگاه نظامی آمریکایی در بلاد الحرمین را به رسانه ها کشانید. نهایتا عربستان زیر بار فشار افکار عمومی مجبور شد از آمریکا بخواهد حظورش را در آن کشور به حداقل برساند و جالب است بدانیم که قطر با استفاده از این موقعیت بلافاصله پایگاه العدید را در اختیار آمریکایها قرار داد تا جایگزینی شود برای پایگاه هوایی امیرسلطان. مسئله ای که عربستان را بشدت ناخرسند کرد و احساس کرد که از قطر بازی خورده است.

تحول اساسی و مهم دیگر صد البته افزایش قابل توجه استخراج گاز از حوزه مشترک با ایران  بود. در طی 18 سال حکومت شیخ حمد بن خلیفه تولید گاز طبیعی قطر به77 میلیون تن رسید و قطر به یُمن این درآمد سرشار تبدیل شد به یکی از ثروتمندترین کشور های جهان (البته به نسبت درآمد سرانه).  این ثروت سرشار به دولت قطر کمک کرد سیاست خارجه ای متفاوت از عربستان در پیش گیرد. با توجه به اینکه اکثر شهروندان قطر وهابی مذهبند، شیخ حمد بن خلیفه همواره از نفوذ روحانیان سعودی در میان شهروندانش احساس خطر می کرد، این امیرنشین ثروتمند تمام توانش را بکاربست تا برای خود "برند" و هویتی متفاوت از عربستان سعودی بسازد و برای این منظور تا حدود زیادی از جماعت اخوان المسلمین کمک گرفت و طبیعتا برای مشروعیت بخشیدن به این قرابت و نزدیکی حمایت از قضیه فلسطین و تا حدودی حماس تبدیل شد به یکی از ثوابت شبکه خبری الجزیره. اتحاد استراتژیک اخوانیها با قطر و حمایت مالی قطر از اخوانی ها و دیگر گروههای اسلامگرا در سراسر جان عرب باعث شد این شیخ نشین به تدریج نفوذی به مراتب بیش از حجم خود در جهان عرب پیدا کند.

 

نا آرامی های موسوم به بهار عربی و سقوط زین العابدین بن علی و حسنی مبارک برای عربستان سعودی یک فاجعه بود زیرا که این دو از نزدیکترین متحدان سعودی به شمار می رفتند از سویی دیگرعربستان نگران سرایت این نا آرامیها به میان جمعیت 22 میلیونی(جمعیت افراد دارای تابعیت سعودی) خود بود. اما این اتفاقات از دید قطر یک فرصت گرانبهای تاریخی  بود تا با حمایت مالی و تبلیغاتی از اخوان المسلمین  در مصر و تونس و کشورهای دیگر و مشارکت فعال در برپایی یک اتحاد اخوانی از ترکیه تا تونس خلا ناشی از افول مصر وسوریه را پر کرده، خود و متحدان اخوانیش را به قطبی قدرتمند در برابر کشورهای خارج از این معادله قرار دهد.

اتفاقت بعدی البته به نفع قطررقم نخورد و شیخ حمدبن خلیفه نهایتا مجبور شد در سال 2013 امارت را به پسرش تمیم واگذار کند. تقریبا هم زمان با شروع حکومت شیخ تمیم جوان رئیس جمهور اخوانی مصر با کودتای جنرال سیسی برکنار شد. دولت جدید قطر و شبکه الجزیره اما حتی پس از کودتا  دست از حمایت از اخوان المسلمین و رئیس جمهور معزول مصر محمد مرسی نکشیدند. همین مسئله موجبات خشم عربستان و مصر را  فراهم آورد زیرا که آنها دیگر اخوان المسلمین را نه یک سازمان سیاسی بلکه یک گروه تروریستی قلمداد می کردند. نهایتا در سال 2014 عربستان، بحرین و امارات برای نخستین بار سفرای خود را از قطر فراخواندند و اعلام کردند اینکار را در اعتراض به حمایت قطر از گروه به گفته آنها تروریستی اخوان المسلمین انجام می دهند. آنها از دولت قطر خواستند که تعدادی از اعضای رده بالای اخوان المسلمین که در آن کشور اقامت داشتند را به مصر تحویل دهد. نهایتا مسئله با وساطت امیر کویت و عقب نشینی موضعی قطر موقتا پایان یافت. قطر اعضای اخوان المسلمین را تحویل مصر نداد ولی از تعدای ازآنها خواست خاک آن کشور را ترک کنند.

اما آنچه این بار قضیه را متفاوت می سازد نشست ریاض با حضور دونالد ترامپ است. گویا باید زمان بگذرد تا مشخص شود  دقیقا در آن نشست، پشت درهای بسته، میان ترامپ و ملک سلمان چه گذشته است. گفته می شود زمانی که صدام در حال سبک سنگین کردن تصمیم به اشغال کویت بود، سفیر وقت آمریکا به او  پیام داد که ما در اختلاف میان برادران دخالت نمی کنیم. صدام هم با خیال راحت کویت را اشغال کرد و باقی تاریخ خونباری است که همه می دانیم. آیا محتمل نیست که این بار پیام تویتری  ترامپ (در واکنش به بحران موجود) همان نقش را ایفا کند؟

 

با توجه به پیش زمینه تاریخی فوق الذکر اکنون به تحلیل سناریوهای احتمالی پیش رو و تبعات احتمالی آن برای کشورمان ایران می پردازیم.

 

سناریوی 1: اگر قطر باردیگر دستها را بالا ببرد و تسلیم شود؟

اگر امیر جوان قطر یکبار دیگر مانند سال 2014 تسلیم زورگویی های عربستان شود و در برابر عربستان کرنش کند، حاکمیت ملی کشورش را برای همیشه زیر سوال می برد. این سنتی خطرناک را پایه گذاری خواهد کرد، نه تنها برای قطر بلکه برای کشورهای کویت و عمان که تا کنون توانسته اند علی رغم فشارهای عربستان در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران سیاست مستقلی را در پیش بگیرند. در عمان وجود سلطان قابوس در کوتاه مدت شاید بتواند جلوی توسعه طلبی عربستان را بگیرد ولی با توجه به اینکه سلطان بشدت بیمار است و تکلیف جانشین او نیز مشخص نیست، احتمال  این وجود دارد که ذیل این سناریوی احتمالی  فرمانروای بعدی عمان مجبور شود از ایران فاصله گرفته و به عربستان نزدیک شود. همچنین در صورت خضوع امیر قطر در برابر ملک سلمان، امیر نشین کویت  نیز دیر یا زود در شرایط بغرنجی قرار خواد گرفت. هم اکنون تعداد قابل توجهی از نمایندگان پارلمان کویت سمپات عربستان سعودی بوده و تمام هم و غمشان در حوزه سیاست خارجه معطوف به این است که  امیر کویت را مجبور کنند به کاهش روابط با ایران. تا کنون البته دولت کویت در برابر این تلاشها مقاومت کرده اما در حالت تسلیم احتمالی قطر، کشور بعدی که زیر ضرب عربستان قرار می گیرد کویت خواهد بود.

 

سناریوی 2: اگر قطر مقاومت کند؟

در این صورت قطر چاره ای ندارد جز اینکه به ایران پناه بیاورد. البته با بسته شدن مرزهای هوایی و دریایی بر روی قطر گزینه زیادی هم برای این کشور کوچک نمانده است. اقتصاد این امیرنشین در کوتاه مدت بشدت متضرر خواهد شد و قطر از این ناحیه آسیب بسیار خواهد دید. لیکن می تواند با مقاومت در برابر محور عربستان، بحرین و امارات برای خود در جهان عرب و در میان مسلمانان آبرو بخرد و با استفاده از رسانه پرنفوذ الجزیره کاری کند که حداقل درسطح افکار عمومی جهان عرب  این محور (عربستان، بحرین و امارات) را رسوا و شرمنده سازد.  نزدیکی هرچه بیشتر قطر به ایران در این حالت هم می تواند فرصت باشد هم تهدید. فرصت بودنش نیاز به توضیح فراوان ندارد. ملتها و دولتهای منطقه و جهان خواهد دید که ناتوی عربی به رهبری ترامپ - آل سعود سرابی بیش نیست و راه بجایی نمی برد و نهایتها این مجموعه کشورهای منطقه هستند که باید بر اساس یک سازکار درون منطقه ای امنیت منطقه خود را حفظ کنند. از سویی دیگر دستگاه دیپلماسی ایرانی می تواند بااستفاده از این شرایط قطر را تشویق کند تا با فشار بر گروههای مسلح مخالف دولت سوریه به برقراری صلح  و ثبات در سوریه  کمک کند. همچنین برهم خوردن ائتلاف ضدایرانی شورای همکاری خلیج فارس که سالهاست چه در جنگ 8 ساله، ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی، جنگ نیابتی علیه ایران در سوریه، تجاوز به شیعیان یمن، تحریف نام خلیج فارس و... علیه ایران فعالیت میکند یک فرصت محسوب میشود.

و اما تهدیدات احتمالای این نزدیکی، مخاطره احتمالی نزدیکی و چه بسا ائتلاف ایران با قطر این است که اتهامات بسیاری که بابت حمایت از گروهک تروریستی جبهه النصره متوجه قطر است شاید ناخواسته دامن ایران را نیز بگیرد و بوقهای تبلیغاتی سعودی و رسانه های ضد ایرانی جمهوری خواهان آمریکا در پی یک کاسه کردن ایران و قطر برآیند. از این رو است که نحوه تعامل با قطر در شرایط حساس کنونی زیرکی و هشیاری دستگاه سیاست خارجه ما  را می طلبد. ایران باید با دقت و احتیاط تحولات روزهای آتی را رصد و ارزیابی کند و پیش از همراهی کامل با قطر همه جوانب  سیاسی و بین المللی این مسئله را در نظر بگیرد و دائما بر اصول خود منجمله مبارزه با گروههای تروریستی همچون داعش و جبهه النصره تاکید ورزد تا هم خدای ناکرده در دام سعودی- ترامپی نیافتد و هم اینکه منافع حداکثری ایران را در این فرصت پیش آمده بدست آورد و ژئوپولیتیک منطقه را به نفع محور مقاومت و ایران تغییر بنیادین دهد.

 



دیدگاه خود را بیان کنید