بحران سوريه و چالش هاي ژئوپولتيكی ايران

بحران سوريه و چالش هاي ژئوپولتيكی ايران

اينك نزديك به سه سال ازآغاز ناآرامي هاي كشور سوريه مي گذرد بحراني كه متعاقب وهمراه با سايرناآراميهاي جهان عرب موسوم به بهارعربي،همچون دومينويي فراگيربوقوع پيوسته است.هرچند كه باگذشت اين مدت كه البته از بعد تاريخ سياسي، زماني اندك براي تشخيص چرايي وعقبه شكل گيري اين فرآيند سياسي مي باشد

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۷۱۵

بازدید دیروز

۲۸۸۶

بازدید ماه

۲۲۲۲۴

بازدید کل

۹۰۳۹۰۴۶

افراد آنلاین

۱۵۷

بحران سوريه و چالش هاي ژئوپولتيكی ايران

تاریخ:۱۳۹۲/۱۱/۰۶

بحران سوريه و چالش هاي ‍‍‍‍‍‍ژئوپولتيكی ايران

نويسنده : مسعود رضايي
پژوهشگر ارشد از مركز مطالعات خليج فارس

اينك نزديك به سه سال ازآغاز ناآرامي هاي كشور سوريه مي گذرد بحراني كه متعاقب وهمراه با سايرناآراميهاي جهان عرب موسوم به بهارعربي،همچون دومينويي فراگيربوقوع پيوسته است.هرچند كه باگذشت اين مدت كه البته از بعد تاريخ سياسي، زماني اندك براي تشخيص چرايي وعقبه شكل گيري اين فرآيند سياسي مي باشد وليكن شواهد و قراين موجود ونگرش ميداني به جوامعي كه دست خوش اين تحركات بوده اند نيك نشان از هرج و مرجي كه توأم با نااميدي به آينده است را توصيف مي نمايد، تا جاييكه سرنوشت ممالك مشمول ازين جنبش تا بدين روز آشكار است ما نه شاهد بهار عربي بلكه يك "حركت عربي" بوده ايم حركتي فاقد بدنه اجتماعي مبرز با تزي مشخص و معين.جاي اين پرسش باقيست كه باسرنگوني حكام خودكامه اي همچون بنعلي،قزافي، مبارك و. . آيا آلترناتيوي مناسب با افقي روشن و حداقلهايي دموكراتيك گيرندگان قدرت بوده اند؟ تابدين روز با قاطعيت مي توان گفت خير چالش هاي موجود درعرصه سياسي،اجتماعي و فرهنگي واقتصادي اين ممالك خود به روشني گواه اين موضوع است تنها كشور تونس ازآرامي اي نسبي برخوردار است كه علت اصلي آنرا مي توان نزديكي نخبگان وطبقه اليت جامعه به فرهنگ مداراگونه فرانسه درعرصه سياسي دانست هرچند كه چالش اسلامگرايان و سكولارها مهمترين مبحث روز سياسي اين سرزمين است ،درمابقي موارد تنش در فضاي سياسي اين كشورها همچون التهابي غيرقابل كنترل مبدل به امري روزمره گرديده حتي اقشاري از اين جوامع خواهان بازتوليد نظام سياسي سابق مي باشند كه البته استدلال ايشان وجود امنيت اجتماعي مي بود كه هرچند حضوراستبداد سياسي آن را همراهي مي كرد.دراين بين به گواه تمامي كارشناسان اوضاع وشرايط كشور سوريه بسيار بغرنج با افقي بي نهايت توأم با نااميدي مي باشد.نزديك به سه سال جنگ ودرگيري مابين دولت سوريه به رهبري بشار اسد با انبوهي از مخالفان در صفوف مختلف از سكولارها و چپ ها گرفته تا اسلام گرايان كه البته هريك انشعابات خاص خود را دربين دارند.درواقع اين انبوهه اي ازطيف هاي گوناگون درگير ميدان مبارزه درسوريه باعث هرچه پيچيده تر شدن معادلات دراين كشور شده است.كلاف سردرگم اين جريان زماني مبهمتراز گذشته مي شود كه بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي در پس روياروي با يكديگر درميدان سوريه برآمده اند اين بازيگردانان از دو طيف متفاوت مي باشند،طيف اول حاميان مخالفان دولت سوريه از قبيل ايالات متحده،غرب وكشورهاي منطقه اي از قبيل تركيه،قطروعربستان سعودي مي باشند درمقابل طيف دوم حاميان دولت بشاراسد،يعني روسيه،چين،ايران وتا حدودي عراق قرار دارند.در واقع تقابل ميان اين دو جريان بين المللي موجب رخدادي تحت عنوان جنگ پراكسي ويا جنگ ژئوپلتيك دركشورسوريه گرديده جنگي كه مبني برجغرافياي سياسي سوريه است.اگر ذره بين نكته سنجي خود را هربيشتر به رخساره اين جنگ نزديك بنماييم سرشاخه دو طيف رقيف به خوبي نمايان مي گردد كه همانا كشورهاي ايران و عربستان هستند، كه همراهي مجموعه اي از كشورها را با خود مي بينند.اين دو كشور داراي منافع متقابل ايدوئولوژيك وراهبردي درمنطقه اند و ازنظرگاه خليج فارس رهبري دو نگرش حاكم بر ژئو پلتيك خليج فارس را به عهده دارند .ايران به عنوان نماد ژئوپلتيك شمال خليج فارس دراين چند دهه گذشته بدنبال همگرايي مابين جريانات منطقه اي وخروج بازيگران فرامنطقه اي بوده درحاليكه نگرش عربستان به عنوان نمايندگي نماد ژئوپلتيك جنوب مخالف اين همگرايي وايجاد واگرايي و نفوذ قدرتهاي فرامنطقه اي به عرصه معادلات منطقه مي باشد.يكي ازنكات اساسي ومهم درارتباط با ايران و خاورميانه اهميت حضور شيعيان دراين منطقه بوده تاجاييكه به جرأت مي توان گفت جمعيت عمدتا ً اقليت شيعه دركشورهايي چون يمن،كويت،عربستان،بحرين و ... همواره ايران را به عنوان برادر بزرگ خود پنداشته وچشم اميد بدان سو دارند واين يكي از اهرم ها و ابزارهاي ژئوپلتيك ايران دراين منطقه محسوب مي گردد بركسي پوشيده نيست كه حتي روابط راهبردي ايران وسوريه وهمچنين روابط مادي ومعنوي با شيعيان جنوب لبنان به ده ها سال وحتي پيش از روي كار آمدن نظام جمهوري اسلامي برمي گردد.

با اين اوصاف وبا توجه به جميع جهات،نقطه عطف تقابل استراتژيك ميان ايران وعربستان در چند دهه گذشته درپس رويدادهاي سوريه بالاخص واقعه حملات شيميايي ماه آگوست تابستان گذشته در اطراف دمشق مي باشد جاييكه اين دو كشور تمام توان وقواي خود درعرصه هاي رسانه اي و ديپلماتيك را صرف به كرسي نشاندن نگرش خاص منطقه اي خود نمودند.از فرداي به وقوع پيوستن اين رخداد دهشتناك عربستان با همراهي حاميان منطقه اي خود تلاش خود را بر اين مبنا قراردادند كه به هرنحوي وبا هرهزينه اي پاي كشورهاي غربي مخصوصا ايالات متحده را درسوريه بازكنند وليكن ايشان آگاه به خطاي راهبردي خود نبوده اند كه مدتها قبل وبه جهت رويارويي ايدئولوژيك با ايران دست به تشكيل وسازمان دهي جريانات راديكال اسلامي و سلفي زده بودند تا جاييكه اين جهاديهاي وابسته ، مبدل به جرياني تأثيرگذار در كنار گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه وائتلاف ملي سوريه گرديدند واين بسان زنگ خطري عمده براي جهان غرب وبخصوص رژيم اسرائيل نمود يافت زيرا كه هرچند بشار اسد داراي رژيمي استبداديست وليكن آرامش وامنيت را دركشورخود نگاهداشته بود دراين كشورمذاهب مختلف همچون علويان،سني ها، مسيحيان و دروزي ها دركنار يكديگر زندگي بدون اصطكاكي داشتند حال اينكه شرايط جديد اين تعادل را برهم زده وجنگ فرقه اي و مذهبي چالش نويني را درفرآيند ناآرامي هاي سوريه به همراه داشته است.هرچند رفته رفته كشورهاي منطقه اي حامي عربستان همچون قطروالبته تركيه ازهمراهي هاي خود كاستند _ ((كه علت را درمورد قطرمي توان تغيير رأس هرم حاكميت ورقابت منطقه اي آن با آل سعود دانست وتركيه كه بدليل حضورجمعيت ميليوني علويان دراين كشور واعتراضات ايشان وهمچنين مشكلات داخلي مجبوربه تعديل سياستهاي خود گرديد )) _ مع الوصف عربستان پس ازسرخوردگي ازحضور بازيگران فرامنطقه اي با نيرويي دوچندان دست به اقدامات خاص خود زده و باتجهيز وحمايت همه جانبه از گروههاي مسلح تكفيري به زعم خود ،آستين را بالا كشيده تا خود راسا ً وارد عمل شود ازين روست كه پس از ابتكار به عمل آمده از جانب روسيه مبني بر ازبين بردن سلاح هاي شيميايي سوريه طرح حمله نظامي به سوريه بطور كامل ملغي گرديد بندر بن سلطان به عنوان يكي از عالي مقام ترين شاهزادگان عربستان _ ((كه در ايالات متحده سابقه اي بالغ بر25 سال سفارت را داشته تاجاييكه با تمامي روساي جمهور آمريكا از ريگان تا جرج بوش داراي بالاترين سطح روابط بوده است)) _ اينك به عنوان رئيس سازمان اطلاعات و امنيت عربستان نقش شاه كليد جريانات تروريستي سلفي منطقه را برعهده دارد اوست كه پس از وقايع حملات شيميايي دوبار به مسكو سفر نمود تا ازطريق رايزني مانع از اقدامات حمايتي روسيه از بشاراسد گردد ودرين راه حتي اقدام به تهديد روسها نمود(1)، مبني براينكه عربستان مي تواند ازنفوذ خود بر گروههاي جهادي در قفقاز استفاده نمايد كه البته مي توان نمود بارز آنرا درحملات چند هفته اخير ولووگراد به وضوح ديد.

بندربن سلطان چندي پس ازاينكه ازعدم دخالت نظامي آمريكا درسوريه نااميد گرديد دريك مهماني وضيافت ديپلماتيك درعربستان كه با حضور بسياري از سفراي كشورهاي غربي درجريان بود صراحتا ً اعلام نمود كه رابطه عربستان سعودي با ايالات متحده روبه تيرگي گراييده است(2).متعاقب اين رويدادها ما شاهد هرچه پررنگ ترشدن فعاليت گروههاي شبه نظامي سلفي با نگرشهاي غيرانساني بوده ايم جرياناتي همچون جبهه النصره،جبهه اسلامي وبالخصوص دولت اسلامي عراق و شام موسوم به داعش جولانگران اصلي جريانات ضد بشاراسد در سوريه امروز هستند و ائتلاف ملي مخالفان سوريه به همراه بازوي نظاميش موسوم به ارتش آزاد روز به روز از دامنه قدرتشان كاسته مي شود ودرين بين نگاه غرب به مرور زمان نسبت به سوريه درحال چرخش مي باشد اخبار مربوط به برقراري روابط امنيتي مابين غرب و دولت سوريه خود مويد اين نكته خطير است.درواقع دول عربي حاشيه خليج فارس مخصوصا عربستان به دليل اعمال سياستهاي نابخردانه وبه صورت ناخودآگاه باعث قدرت گيري دوباره اسد گرديدند، چه اگرايشان تمامي تلاش خود را در جهت قدرتگيري هرچه بيشتر ائتلاف ملي سوريه مينمود دراين كارزار به وجه ديگري ورق برمي گشت.عمده مسئله مهم دراين جريان اين است كه اپوزيسيون سوريه وجه مناسب ودرخورتوجه خود راازدست داده است.گزارشاتي كه از مناطق تحت تصرف جريانات اسلامگراي افراطي به دست مي رسد حاكي از شقاوتي وصف ناپذير در رفتارو كردار اين گروهها مي باشد.درطي هفته هاي گذشته گروه داعش كه پرقدرترين اين جريانات است با نفوذ به داخل خاك عراق دراستان انبار وشهرهاي الرمادي و فلوجه دولت متمايل به ايران عراق را دچار چالش نموده ودرين بين تحركات جديد عربستان واظهارات امیر سلمان بن سلطان بن عبدالعزیز، معاون وزیر دفاع عربستان كه تهدید کرده است درصورتی که وضعیت فعلی در الانبار به همین منوال ادامه یابد، نیروهای سپر دفاع جزیره وارد استان الانبار خواهند شد تا بنا به ادعای وی این استان را از دست "صفوی های زرتشتی" نجات دهند دور تازه اي از منازعات مابين عربستان و ايران را در عرصه اين جنگ ژئوپلتيك نشان مي دهد.اما بطور قطع اين پرسش اساسي دراذهان مختلف وجود دارد كه نقش ايران در منطقه چيست و بدنبال چه چيزي مي باشد.

با نگاهي گذرا به تاريخ ايران زمين درمي يابيم كه كشور ما همواره از جانب غرب مورد آسيب وتهاجم دشمنانش بوده است وازين طريق مشقات فراواني را درطول تاريخ متحمل گرديده،ازلشكركشي وحملات اسكندرمقدوني، كراسوس، والريانوس، گرديانوس ومارينوس رومي گرفته تا شكست بزرگ در قادسيه و تهاجم سلاطين عثماني از جمله سلطان سليم تا آخرين مورد كه هجوم صدام حسين ميباشد، ميتوان نام برد كه البته برخي با مقاومت وبرخي ديگر با شكست مواجه شده است درسايرموارد ميتوان به اشغال ايران توسط مغولان كه از ناحيه شرق كشور صورت گرفت و اشغال اصفهان توسط محمود افغان ذكر نمود والبته به يغما رفتن بخشهايي ازايران درشمال كشور درپس قراردادهاي ننگين تركمنچاي وگلستان كه دراثرضعف دولتهاي ايران ودر دوره هاي خاص صورت گرفت اين درحاليست كه آسيب پذيري ايران ازجانب غرب خود سابقه اي چندهزارساله دارد بنابراين همانطور كه عنوان گرديد آسيبگاه عمده ايران زمين درطول تاريخ، منطقه غرب اين كشور بوده است به جهت رفع اين نقص ژئوپلتيك در زمان صفويان، شاه اسماعيل صفوي دست به ابتكار مذهبي زده وبا رسميت دادن به مذهب تشيع انگيزه اي مذهبي جهت رويارويي وحفاظت از ايران در برابرتحركات سلاطين عثماني ايجاد نمود وبدين ترتيب هرچند كه عثمانيان دروازه هاي اروپا را بروي خود ميگشودند وليكن عاجز از به زير پرچم بردن وحل نمودن ايران در امپراطوري عثماني شدند.پس ازاين اقدام شاه اسماعيل، در دوران جمهوري اسلامي ماشاهد دومين تحرك منطقه اي ايران جهت رفع اين نقيصه ژئوپلتيك مي باشيم جاييكه كشورايالات متحده درپس حملات تروريستي يازدهم سپتامبر به كشورهاي همسايه ايران ازجمله افغانستان ومهاجم پيشين عراق لشكركشي نمود.ازاهداف غايي اين لشكركشي ها را به انزوا درآوردن ايران وتحت محاصره قراردادن اين كشور مي توان نام برد كه ازطريق شيوه ي گازنبري تحت تسلط ايالات متحده و غرب درآيد و هم اينكه اين لشكركشي موجبات بي ثباتي خاورميانه و خليج فارس را مهيا كند تابدين ترتيب بهاي انرژي درين منطقه به وجه غيرقابل منطقي افزايش يابد و جهان به دنبال شيوه هاي نويني از توليد انرژي برآيد كه درنتيجه ازاهميت استراتژيك خاورميانه وخليج فارس بمرور زمان كاسته شود.وليكن دراين اثنا وزماني كه ايالات متحده سرخوش از پيروزيهاي سريع خود درعرصه نظامي مي بود ودر خلأ موجود درعراق كه ناشي از روي كارآمدن جي گارنر وپس از وي پال بريمر تشديد گرديده بود جمهوري اسلامي تمامي سعي خود را براين نهاد تا ازطريق عنصر تشيع دركشورعراق نفوذ نمايد و يك منطقه حائل و امني براي خود بوجود آورد.اين رويدادها مصادف است با ارائه تئوري هلال شيعه توسط ملك عبدالله دوم پادشاه اردن، كه ازديدگاه ايشان ايران بدنبال ايجاد نوعي هلال شيعي درخاورميانه بوده تا به نفوذ و گسترش خود بيافزايد.به هرروي در زماني كه آمريكا مشغول مبارزه با تروريسم درعراق بود وآتش جنگهاي فرقه اي رو به فزوني مي گراييد ايران رفته رفته موفق به جذب عناصر متمايل به خود شده وبا روي كار آمدن ايشان ،به تعبيري كه درميان سياسيون جهان عرب رايج گرديد، ايالات متحده عراق را درسيني طلا به ايران تقديم نمود.بدين ترتيب وبا اين شرايط قدرت منطقه اي ايران افزايش يافته به وجهي كه دامنه اين قدرت گيري واثرگذاري از ايران تا به جنوب لبنان بي انقطاع ادامه يافت.در واقع جمهوري اسلامي با نفوذ درعراق اين نقيصه و يا اين چالش ژئوپلتيك ايران را مهار كرده وتأثيرگذاري ايران در خاورميانه را به رخ ديگران نشان داد هرچند كه ميتوان درمباحثي متفاوت كيفيت اين روند را مورد نقد و بررسي قرار داد.

بنابراين درپس رويدادهاي سوريه اين زورآزمايي قدرت با تهديدي صريح مواجه شد چه اگر سوريه به هرشكل ممكن از دائره دوستان ايران خارج شود ارتباط ايران نتنها با پراكسي هاي خود ازبين خواهد رفت بلكه منجربه ايجاد وضعيتي نامتعادل وگردش به نفع عربستان سعودي خواهد شد والبته درين بين عربستان سعودي همانطوركه ذكر گرديد رقيب منطقه اي وژئوپلتيك ايران قلمداد مي گردد كشوري كه براساس اسناد ويكي ليكس مقامات ايشان زماني نه چندان دور از ايالات متحده خواسته بودند كه سر ايران ويا به تعبيرشان سرمار را بايد زد.مسئله زماني مخاطره آميز گرديد كه يكي از جريانات تندروي اسلامي يعني داعش كه مسلما ً از حمايت بسياري از ثروتمندان ودول عربي برخوردار است قصد ورود به استان الانبار عراق را داشته ومع الوصف اگردر سوريه به هر عنوان تغييراتي صورت بگيرد كه منجر به ازدست رفتن قدرت بشار اسد شود مسلما ً جريانات افراطي اسلامگرا با ياري سلفيها پس از آن موفق به بلعيدن عراق خواهند شد ودراين صورت با سقوط جبهه مقاومت، سلفيسم و القائده با ايران هم مرز خواهد گرديد.تصور اين نكته خطير تحت هيچ شرايطي قابل پذيرش نمي باشد.طبيعي است كه درشرايط فعلي بهترين رويداد ماندگاري بشاراسد دررأس قدرت سياسي سوريه ميباشد چون درغيراينصورت منطقه به قهقراي خشونت طلبي فرقه اي كشيده خواهد شد وشيعيان منطقه خود را بدون حمايت خواهند يافت واين امر طبيعتا به منزله افت ژئوپلتيك ايران در خاورميانه مي باشد.شايان توجه است كه ما محكوم به بازخواني وقايع سالهاي اخير درسوريه مي باشيم واينكه شخص بشاراسد نتوانست اين بحران را به شيوه اي منطقي كنترل كند،درواقع زمانيكه درشهردرعا تظاهراتي به جهت بركناري نماينده حزب در اين شهر برگذار شد كه با واكنش خشونت آميز مواجه گرديد نه حكومت و نه مخالفان فكر نمي كردند كه جرقه يك آتش بزرگ را رقم زده اند درآن زمان متاسفانه بشار اسد بدليل مشاوره نادرست ونداشتن الگويي مناسب ، به برخورد قهرآميز با اين تظاهرات مبادرت ورزيد كه البته خود نيز چندي پيش درگفتگو با شبكه راشيا تودي ازعان به اين اشتباه خود نمود.همانطور كه عنوان گرديد بشار اسد الگوي مقابله اي مناسبي برابر خود نمي ديد زيرا كه برفرض درسال 1982 در پس شورشي كه در شهر حماء بوقوع پيوست حافظ اسد پدر بشار اسد به شيوه اي خشونت آميز برخورد نمود وطبيعتا وي نيزباهمان سبك به مصاف مخالفان رفت. مسئله سوريه وشروع بحران آن در درعا بطور كامل قابل كنترل مي بود اگر سياستي منطقي و عقلايي از جانب بشار اسد همچون ملك عبدالله دوم پادشاه اردن كه با ايجاد اصلاحاتي در نظام سياسي اين كشور مانع از گسترش ودامنه دارشدن اعتراضات گرديد، اتخاذ ميشد شايد جهان امروز شاهد اين وقايع دلخراش درسوريه نمي بود.شرايط امروزين سوريه هم به لحاظ انساني و هم به لحاظ منطقه اي به غايت تأسف برانگيز است وحال اين سوال براي جهانيان مطرح مي گردد كه موقعيت امروز سوريه بهتراست يا موقعيت پيش ازآغاز درگيري ها واين جنگ ژئوپلتيك؟ مسلما هر دوسوي اين جنگ دچار اشتباهات فاحشي گرديدند وليكن با توجه به اوضاع اسف بار درگيري ها به وجهي كه گروههاي شبه نظامي هم با دولت اسد و هم با يكديگرمشغول به درگيري مي باشند به نظرنگارنده چاره اي جز ديپلماسي باقي نمانده است.هم دولت اسد مي بايست به انجام اصلاحات اساسي درنظام حكومتي دست زند وايران نيز درين زمينه مشوق وي گردد وهم كشورهاي حول محورمخالفان مسلح مخصوصا عربستان سعودي دست ازاين رويارويي درجبهه سوريه درجهت مخالفت با ايران برداشته و نيزبا عدم كمك لجستيكي ونظامي ومالي خود به مخالفان، مقدمات گفتگوي ملي وبه نوعي آشتي ملي را دراين كشورمصيبت زده فراهم بياورند اين تنها راه حل باقي مانده درآينده سوريه است،درغيراين صورت در ادامه اين روند ناهمگن شاهد رشد بيش از پيش جريانات تكفيري وسلفي خواهيم بود ومنطقه دركام آتش افروزي هاي بيشتروجنگ هاي پراكسي وفرقه اي ومذهبي دربخشهاي ديگرفرو خواهد رفت،امري كه درلبنان طي روزها، هفته ها وماه هاي اخير تحت انفجارات مرگبار، نمود بارز خود را نشان داده است.

 



دیدگاه خود را بیان کنید