نظریه بازدارندگی وحمله اسراییل به ایران

نظریه بازدارندگی وحمله اسراییل به ایران

«بازدارندگى» يكى از موضوعات روابط بين الملل بوده كه در هر دو حوزه استراتژى و ديپلماسى وجود دارد. «بازدارندگى» داراى قدمتى طولانى بوده و از زمان پيدايش دولت يا همان دولت ـ قبيله مطرح بوده است، اما هيچ گاه عامل موثرى در جهت جلوگيرى از جنگ نبوده است. اما در فرداى جنگ دوم، با آغاز دوران اتمى، صحبت بر سر اين است كه بازدارندگى از يك تئورى ساده بدون ضمانت اجرايى مطلق، تبديل به يك دكترين سياسى با ضمانت اجرايى صد در صد گردد

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۷۳۷

بازدید دیروز

۲۸۸۶

بازدید ماه

۲۲۲۴۶

بازدید کل

۹۰۳۹۰۶۸

افراد آنلاین

۱۶۷

نظریه بازدارندگی وحمله اسراییل به ایران

تاریخ:۱۳۸۹/۱۱/۲۴

نظریه بازدارندگی وحمله اسراییل به ایران

مصیب فتحی
این روزها زمزمه های زیادی در خصوص حمله به ایران شنیده می شود. کارشناسان مسایل سیاسی, دفاعی و نظامی در گفتگوهای رسمی و غیر رسمی خود به بررسی این مسئله می پردازند, تحرکات مقامات سیاسی و نظامی آمریکا و اسرائیل در کشورهای همسایه ایران (ترکیه, آذربایجان, گرجستان و...) زیاده شده و حتی سران کشورهای دنیا در مذاکرات و بازدیدهای معمول خود قسمتی از وقت خود را به بررسی و صحبت در خصوص فعالیت های هسته ای ایران اختصاص می دهند. این مسئله آنقدر شیوع پیدا کرده که حتی مردم ایران در کنار مطبوعات و سایر رسانه های داخلی در قبال آن واکنش نشان داده و در وبلاگها و سایت های اینترنتی خود مطالبی را در خصوص حمله احتمالی اسرائیل و آمریکا به ایران و تاسیسات هسته ای منتشر کرده اند. این مسائل در روزها و ماههای اخیر اذهان زیادی را به خود مشغول کرده, چه خبر شده؟ آیا قرار است جنگ جدیدی در منطقه خلیج فارس رخ دهد؟


هنوز هیچ کسی نمی داند که در آینده چه اتفاقی می افتد. آیا آمریکا و اسرائیل واقعا در صدد حمله به ایران و بمباران مراکز اتمی ایران می باشند؟


چنین حمله ای بطور حتم پیامدهای بدی خواهد داشت و تمامی معادلات سیاسی, نظامی وامنیتی خاورمیانه, حساس ترین منطقه جهان را بر هم می زند. تحلیلگران خارجی بر این باورند که آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد پیش از آنکه فرصت از دست برود تعدادی از مراکز هسته ای ایران را مورد حمله قرار می دهند!


با توجه به مباحث بالا حال این سوال پیش میاید که آیا اسراییل با توجه به تئوری بازدارندگی به ایران حمله خواهد کرد یا نه؟آیا اسراییل توان حمله به ایران را دارد؟فرضیه اصلی این مقاله این است که اسراییل با توجه به شرایط داخلی خود ،شرایط منطقه ای و شرایط بین المللی توانایی حمله به ایران را ندارد.؟


واژه های اصلی: تئوری بازدارندگی-اسراییل- ایران-خاورمیانه-امریکا

«بازدارندگى» يكى از موضوعات روابط بين الملل بوده كه در هر دو حوزه استراتژى و ديپلماسى وجود دارد. «بازدارندگى» داراى قدمتى طولانى بوده و از زمان پيدايش دولت يا همان دولت ـ قبيله مطرح بوده است، اما هيچ گاه عامل موثرى در جهت جلوگيرى از جنگ نبوده است. اما در فرداى جنگ دوم، با آغاز دوران اتمى، صحبت بر سر اين است كه بازدارندگى از يك تئورى ساده بدون ضمانت اجرايى مطلق، تبديل به يك دكترين سياسى با ضمانت اجرايى صد در صد گردد. در اين حالت بر خلاف تمام تئورى‏هاى استراتژى كه هدفشان پيروزى در جنگ بوده است، اين دكترين سياسى با هدف ممانعت از جنگ به جاى پيروزى در جنگ طرح ريزى مى‏شود. (يعنى جنگ اتمى پيروز ندارد).

بنا بر تعريف، بازدارندگى عبارت است از اقدام يا مجموعه‏اى از اقدامات كه به منظور پيشى جستن از اقدامات خصمانه دشمن صورت مى‏گيرد. تئورى بازدارندگى يعنى كوشش يكى براى اعمال نفوذ در ديگرى تا او را از اقدام به عملى كه متضمن خسارت يا هزينه‏اى براى اولى است باز دارد. اين دكترين در رابطه با سلاح‏هاى هسته‏اى بوده كه تاكنون همواره داراى كاربرد مى‏باشد. نظريه پردازان دكترين بازدارندگى بر اين باورند كه در شرايطى كه هزينه پيش بينى شده براى يك تهاجم نظامى از منافع مورد نظر از اين عمل بيشتر باشد، تصميم گيرندگان از توسل به جنگ خوددارى خواهند كرد، بنابراين تا هنگامى كه طرف مقابل قدرت ضربه دوم را بعد از دريافت ضربه اول داشته باشد، هيچ قدرتى ريسك آغاز جنگ اتمى را نمى‏پذيرد.


براساس تعاريف كلاسيك، نظريه بازدارندگي عبارت است از كوشش يكي براي اعمال نفوذ در ديگري تا او را از اقدام به عمل كه متضمن خسارت يا هزينه‌اي براي اولي است بازدارد. اين نظريه براساس تهديد بنا شده است و هدفش آن بازداشتن بازيگر از بازي‌اش براساس ايجاد ترس است. در حقيقت، نظريه بازدارندگي بر اين باور است كه در شرايطي كه هزينه پيش‌بيني شده براي يك تجاوز نظامي از منافع مورد نظر بيشتر باشد، تصميم گيرندگان از توسل به جنگ خودداري مي‌كنند. به عبارت بهتر، تا هنگامي كه طرف مقابل قدرت وارد كردن ضربه را پس از دريافت ضربه نخست دارد، هيچ ابرقدرتي ريسك آغاز جنگ اتمي را نمي‌پذيرد. در واقع ضربه نخست نمي‌تواند مانع از ضربه حريف باشد. براين اساس دكترين بازدارندگي برپايه قانون MAD برنامه‌ريزي شده است. طبق اين قانون انهدام، ويراني و تخريب طرفين تضمين شده و صد در صد است.


نظريه بازدارندگي اصالتاً بر اين فرضيه استوار است كه خردگرايي تصميم‌گيرندگان و وجود بديلهاي مختلف براي پيشبرد اهداف سياست خارجي موقعيت جديدي را براي بازيگران اصلي نظام بين‌المللي پديد آورده است. در اين موقعيت جديد، چنانچه تهديد ارزشهاي طرف مقابل به اندازه كافي بزرگ باشد بازيگري كه قصد تهاجم و برهم زدن وضع موجود را دارد، براي حفظ بقاي خود مجبور از بديلهاي ديگري به جاي اقدام نظامي استفاده كند. نكته مهم اينكه بازدارندگي از نطر فيزيكي وضع دشمن را تغيير نمي‌دهد، بلكه از نظر رواني از تجاوز جلوگيري مي‌كند. بوفر مي‌گويد بازدارندگي فرآيندي رواني است كه در آن، نمايش استفاده از زور نقش مهمي دارد ولي اهميت انحصاري ندارد. هنري كيسينجر نيز در اين باره مي‌گويد: همان طور كه قدرت به طرز وحشتناكي رشد كرده است، به صورت انتزاعي، نامحسوس و اغفال كننده نيز درآمده است. هر چندبازدارندگي سياست مسلط نظامي است، اما بيشتر از هر چيز وابسته به ملاك‌هاي رواني است. در اين سياست، سعي مي‌شود تا تصور خطر‌هاي تحمل ناپذير طرف مخالف را از ارتكاب به عمل باز دارد. پيروزي اين سياست بستگي دارد به آگاهي كامل از محاسبات طرف مخالف نسبت به حيله‌اي كه جدي گرفته شود كه به مراتب موثر‌تر از تهديدي است كه به عنوان يك بلوف تلقي شود براي مقاصد سياسي، ميزان قدرت موثر نظامي يك كشور، ارزيابي كشور ديگر از آن قدرت است.
در طی دو دهه اخیر هیچ مفهومی به اندازه مفهوم بازدارندگی در نظریه پردازی پیرامون استرتژی بین المللی رایج نبوده است دو تن از تحلیلگران بازدارندگی انرا چنین تعریف کرده اند: "بازدارندگی در کلی ترین شکل آن عبارتست از متقاعد کردن حریف نسبت به اینکه هزینه ها یا خطرات خط مشی احتماعی او از منافع آن بیشتر است.


اولین ومهمتریت نظریه پرداز بازدارندگی در دوران جنگ جهانی دوم برنارد برودی-ازدانشگاه "ییل"وسپس شرکت "راند"است- است وی معتقدبود که جنگ هسته ای تمام عیار [1]کلیه ارزشهای سیاسی واجتماعی را نابود می کند


الكساندر جورج و ريچارد اسموك اين حقيقت را متذكر شدند كه بازدارندگي به لحاظ نظري و عملي در سه سطح مختلف تكامل يافته است. جنگ استراتژيك، جنگ محدود و منازعه مادون محدود در نقطه پايين طيف خشونت.


مسلماً مفهوم محوري كه پايه محاسبات مربوط به ملزومات بازدارندگي استراتژيك را تشكيل مي دهد برخورداري از توان ‹ نابودي قطعي › براي انتقام گيري پس از حمله قطعي است. در واقع همه تحليل گران توافق دارند كه هدف سياست بازدارندگي هسته اي استراتژيك اساساً جلوگيري از بروز جنگ هاي زير است:


جنگ هسته اي استراتژيك، همه جانبه، گسترده و احتمالاً كليه جنگ هاي هسته اي.جورج و اسموك اشاره نموده اند بازدارندگي در سطح جنگ محدود و منازعه ما دون محدود بسيار پيچيده تر از سطح استراتژيك است. چه در زمينه اهداف بازيگرن و چه در زمينه ابزارهايي كه در اختياردارند گزينش ابزارها بايد تابع مسائل زير باشد: لزوم كنترل جنگ، اهداف سياسي هريك از بازيگران درگير در منازعه، جلب نظر متحدين، بي طرفان و افكار عمومي. اسموك همچنين نتيجه مي گيرد كه بازدارندگي در سطوح پايين تر منازعه به بافت ومحيط بستگي دارد نه تنها به متغيرهاي فني نسبتاً كمي كه هر دو طرف با درجه بالاي از اطمينان بدان آگاهند، بلكه همچنين به متغيرهاي گوناگوني بستگي دارد كه بسياري از آنها تا حدودي ذهني بوده و كليه آنها به مرور زمان متحول شده و تا حد زيادي به بافت موقعيت بستگي دارد.با توجه به اینکه بعضی از نظریه پردازن بازدارندگی رو تقریبا با توازن قوا یکی میدونند بد نیست به اصول رئالیسم در این مورد نظری بپردازیم.


رئاليست‌ها ضمن تاكيد بر موضوع امنيت معتقدند كه چنانچه دولتي نتواند امنيت خود را حفظ كند قادر به انجام هيچ كاري نخواهد بود،‌همچنين اعتقاد دارند كه برخورداري از قدرت نظامي، باعث خودداري از تجاوز كشورها به يكديگر مي‌شود. بنابراين از اين تئوري حمايت مي‌كنند به نظر نظريه‌پردازان اين مكتب (مورگنتا، كيسنجر و جرج كنان) چون سازمانهاي بين‌المللي و حقوق بين‌الملل نمي‌توانند صلح را برقرار سازند از اين رو بايد با استفاده از تمهيداتي چون بازدارندگي به صلح رسيد. سه مفروض اصلي مكتب رئاليسم
دولت سالاري: دولتها بازيگران اصلي سياست بين‌المللي هستند بقا: كه پيش شرط دسترسي به همه اهداف ملي است.

خودياري: براي بقا نمي‌توان به تضمين ديگري متكي بود.


اسرائیل در آرزوی تضعیف قدرت ایران است و در این راستا سعی می کند به هر طریقی که شده (حتی جنگ) اهداف خود را عملی نماید. اما می توان گفت که آرزوی اسرائیل برای حمله به ایران و بمباران مراکز هسته ای ایران نظیر آنچه که در سال 1981 و در عراق انجام داد تنها توهم است و اسرائیل هیچوقت نمی تواند آنرا عملی نماید. ایران امروز، تمام برنامه های نظامی و دفاعی اش را از همان پایه و اساس روی محور تهدید اسراییل و دفع آن متمرکز کرده است.

به علاوه اراده سیاسی و توان ملی قابل ملاحظه ای در ایران برای واکنش نظامی به اقدام نظامی احتمالی اسراییل وجود دارد.

حکومت ایران هرگز این ننگ را به جان نخواهد خرید که در مقابل حمله اسراییل سکوت کند و به اقدامات، دیپلماتیک بسنده نماید.
تردیدی وجود ندارد که ایران، پاسخ هرگونه حمله نظامی را به سرعت خواهد داد زیرا در غیر این صورت، تمام شعارها و وجهه و حیثیت اش به باد فنا می رود.

ایران در مقابله با هر گونه تهاجمی نبرد غیر متقارن را در دستور کار خود قرار خواهد داد ؛ نبردی غیرکلاسیک که هیچ کس نمی تواند ابعادش را بسنجد.

تاسیسات هسته ای اسراییل، می توانند اولین قربانی حمله به تاسیسات هسته ای ایران باشند، مصداق کامل مقابله به مثل.
هر چند اسراییل پدافند قدرتمندی برای حفاظت از این تاسیسات مستقر کرده اما در مقابل انبوه غیرقابل پیش بینی "موشک های متنوع"ی که از "جهت های مختلف" می آیند، نمی توان کاری کرد.

ایران در برابر اسراییل، "سورپرایز"هایی خواهد داشت. این، یک ادعا و بلوف نیست همانگونه که در جنگ 33 روزه ، اسراییلی ها با سلاح های جدید ضد کشتی و ضد زره حزب الله غافلگیر شدند. آنها تا پیش از آن جنگ ناوچه سائر و تانک های مرکاوایشان را از دست نداده بودند.

هر چند که اسرائیل از کلاهک اتمی برخوردار است و تجهیزات نظامی پیشرفته ای را از سوی آمریکا و سایر کشورهای غربی دریافت نموده ولی داشتن بمب اتم به تنهائی نمی تواند باعث پیروزی اسرائیل در جنگ احتمالی با ایران شود.اسرائیل با دارا بودن 100 الی 200 کلاهک هسته ای تنها کشوری در منطقه خاورمیانه می باشد که از سلاح اتمی برخوردار است ولی بسیاری از کارشناسان مسایل دفاعی و نظامی بر این باورند که داشتن سلاح هسته ای به تنهایی کارت برنده اسرائیل برای پیروزی در جنگ با ایران محسوب نمی شود.


آنچه مانع از حمله اتمی اسرائیل به ایران می شود این است که ایران در واکنش به حملات اسرائیلی از سلاح های بیولوژیکی و شیمیایی برای حمله به مناطق حساسی از اسرائیل استفاده می نماید که بررسی عوارض حملات تلافی جویانه ایران باعث می شود که اسرائیل از حمله اتمی به ایران منصرف شود.


انصراف اسرائیل از حمله اتمی به ایران به این علت است که این کشور بسیار کوچک بوده و بخش عظیمی از جمعیت آن در محدوده کوچکی در اطراف تل آویو متمرکز شده است, به همین علت این منطقه بسیار آسیب پذیر شده چرا که بیش از هفتاد درصد از کل جمعیت اسرائیل و هشتاد درصداز ساختار زیر بنایی اسرائیل در این منطقه متمرکز شده است.در اینجاست که زندگی میلیون ها یهودی ساکن در اسراییل در معرض تهدید جدی قرار می گیرد و اسراییل پیش از آن که به فکر حمله پیشگیرانه به ایران باشد، باید به فکر جان آنهایی باشد که تمام جمعیت این کشور یهودی نشین را تشکیل داده اند.


به همین علت هر چند که اسرائیل از سلاح اتمی برخوردار است اما تمرکز اقتصادی و جمعیتی آن در یک نقطه چنان ضعفی را به ارتش اسرائیل تحمیل نموده است که هیچگاه نتواند در برابر ایران از سلاح هسته ای استفاده نماید چون در صورتی که ایران این مناطق را مورد حملات شیمیایی یا بیولوژیکی قرار دهد دیگر از اسرائیل چیزی باقی نمی ماند و همین مسئله سبب شده که سلاح های شیمیایی ایران بتوانند به تنهایی عامل بازدارندگی مستحکمی در برابر کلاهک های هسته ای اسرائیل ایجاد نمایند.


دکترصفوی رییس مرکز بین المللی مطالعات صلح : به لحاظ کمی توان موشکی و قدرت بازدارندگی ایران و تجربه جنگ ۸ساله موجب خودکفایی در تولید تجهیزات نظامی شده است و در حال حاضر نیز قدرت موشکی نخست منطقه را دارد. به لحاظ تعارضات ایدئولوژیک نیز اسراییل، ایران را خطر جدی و عینی خود می‌داند و تلاش می‌کند تا با حمله نظامی ضربه سنگینی به ما وارد کرده و ایران را از معادلات منطقه‌ای برای مدتی حذف کند.


رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح تاکید کرد:هر دولتی که در اسراییل به روی کار آید این مشکل را با ایران دارد.اما مشکل اصلی اینجاست که هر اقدامی که علیه جمهوری اسلامی صورت گیرد با عملکرد مقابله به مثل ایران مواجه خواهد شد. غرب می‌داند که شروع جنگ علیه ایران می‌تواند با اسراییل باشد اما خاتمه آن در توان و قدرت یک کشور خاص نیست چرا که با آغاز این جنگ جنبش‌های مبارز منطقه فعال خواهند شد و معلوم نیست چند دولت منطقه‌ای ساقط شود.شاید بر همین اساس است که بسیاری از دولت‌های عربی و آمریکا مخالف حمله اسراییل به ایران هستند.
کشورهای عربی منطقه با وجود اینکه در خط مقدم تماس با ایران هستند ولی بازیگران اساسی در معادله بین المللی در موضوع برنامه هسته ای ایران نیستند.

"مصطفی العانی" کارشناس امنیتی و دفاع مرکز بررسی های استراتژیک الخلیج در دبی گفت: کشورهای عربی منطقه در بحران هسته ای ایران تصمیم ساز نیستند و نمی توانند علیه ایران یا آمریکا اعمال فشار کنند و یا اینکه اسرائیل را از حمله نظامی به ایران منع کنند.

وی ضمن تاکید درباره نگرانی از حمله نظامی اسرائیل به ایران گفت: کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان ، کویت، قطر، بحرین، امارات و عمان) نخستین قربانی این حمله نظامی خواهند بود به ویژه که انتقام ایران در این کشورها صورت خواهد گرفت( اشاره به حمله احتمالی ایران به منافع و پایگاه های استقرار نیروهای آمریکایی در کشورهای خلیج فارس).


"زبيگنيو برژينسكي" در مصاحبه با شبكه خبري "سي‌ان‌ان" در پاسخ به اين سوال كه آيا اسرائيل مي‌تواند حملات پيشگيرانه مشابه حمله سال 1981به تاسيسات هسته‌اي "اوسيراك" عراق اين بار عليه اهداف هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران انجام دهد، هشدار داد: «به نظر من اوضاع بسيار متفاوت است. آن حمله در سال‌هاي دور و عليه يك هدف واحد انجام شد اما حمله به ايران بايد حمله‌اي كاملا گسترده باشد.»

وي با ارزيابي اوضاع تاكيد كرد: «اسرائيل براي اين امر مجبور است از حريم هوايي تحت كنترل آمريكا در خليج فارس و يا از آسمان عراق استفاده كند.» برژينسكي پيش‌بيني كرد: «اين كار ما (آمريكا) را بطور مستقيم در اين حملات درگير مي‌كند و آنگاه واكنش ايران عليه ما به همان اندازه‌اي خواهد بود كه عليه اسرائيل انجام خواهد داشت.»

وي گفت:‌ «ما بهايي سنگين در افغانستان و عراق و لبنان و مهمتر از همه در دستيابي به نفت پرداخت خواهيم كرد چرا كه ايراني‌ها مي‌توانند بطور جدي از اين امر جلوگيري به عمل آورند.»
اين سياستمدار آمريكايي هشدار داد: ‌«بنا بر اين حمله اسرائيل به ايران براي ما (آمريكا) مصيبت‌بار خواهد بود. من مطمئنم آمريكا از تمام توان خود براي منصرف كردن اسرائيل در اين رابطه استفاده خواهد كرد ضمن اين كه همه همت خود را براي به تاخير انداختن هر چه بيشتر امكان دستيابي تهران به قابليت هسته‌اي به كار خواهد بست.»

نتیجه گیری:با توجه مباحث بالا هر چند که به صورت خلاصه به شرایطی که اسراییل توانایی حمله به ایران را ندارد پرداختیم دلایل را به صورت داخلی ،منطقه ای ،بین المللی بیان میکنیم:
داخلی:-عرصه درونی رژیم‌صهیونیستی خود، یکی دیگر از موانع حمله این رژیم به تاسیسات هسته‌ای ایران است که ، به اختلافات درونی در لایه نخست قدرت و وحشت نظامیان این رژیم در جنگ اشاره می‌شود.
روزنامه الجزائری الشروق نوشت: اسرائیلی‌ها دچار حالتی به نام عقده ترس و وحشت هستند که این امر تبدیل به فرهنگی به نام فرهنگ امنیت شده است و هرگز قادر نیستند حضور قدرتی اسلامی یا عربی را در کنار خود ببیند

موقعیت سرزمینی اسراییل: اینکه اسراییل سرزمین بسیار کوچکی است و به راحتی در دسترس موشکهای بالستیک ایران قرار دارد
-شرایط سیاسی اسراییل:در بین احزاب اسراییلی به جرات میتوان گفت که فقط حزب راستگرای لیکود هست که با این حمله موافق است. از جمله موانع دیگر حمله رژیم‌صهیونیستی به ایران شاید بتوان به درگیری‌ها و اختلافات درونی و حزبی این رژیم اشاره کرد. این درگیری‌ها بر سر منافع سیاسی و شخصی است.
شرایط اقتصادی اسراییل به تنهایی اجازه حمله به ایران را نمیدهد،حمله اسراییل وجواب ایران باعث مهاجرت معکوس در اسراییل میشود.

منطقه ای:حمله اسراییل به ایران باعث وحدت در جهان اسلام میشود(شیعه و ثنی)مردم کشورهای اسلامی و پیروان این دو مذهب از ایران حمایت میکنند
حمایت جنبشهای اسلامی از ایران و حمله به اسراییل (جنبش جها اسلامی فلسطین،حماس،حزب الله لبنان)
حمله موشکی ایران به چاههای نفتی عربستان و دیگر کشور های منطقه-افزایش بی ثباتی در عراق و حمله به سربازان امریکایی در عراق و منطقه خلیج فارس
بستن تنگه هرمز برای جلوگیری از صادرات نفت،فعال کردن جنبشهای شیعی در منطقه خلیج فارس،بی ثباتی در افغانستان و حمله به سربازان انگلیسی ومنافع انگلیس و امریکا
بین المللی:


از جمله موانع اصلی دیگر برای حمله نظامی را می‌توان آماده نبودن افکار عمومی دانست.
با توجه به دروغ‌هایی که "جرج بوش" رئیس جمهور آمریکا برای فریب افکار عمومی کشورش به منظور حمله به عراق ارائه داد به نظر نمی‌رسد هنوز افکار عمومی آمریکا و حتی جهان برای ماجراجویی نظامی دیگر سردمداران کاخ سفید آماده باشد.


"کنث پولاک"، کارشناس خاورمیانه موسسه تحقیقاتی "بروکینگز" آمریکا نیز در سمیناری در "مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل" آمریکا به احتمال بسیار پایین حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران اشاره کرد و گفت: من معتقدم که افکار عمومی آمریکا نیز درباره حمله پیشگیرانه به ایران هنوز آماده نیست.


"الکس وطنکا"، کارشناس امنیتی مرکز مطالعات خاورمیانه واشنگتن به وجهه مخدوش‌ آمریکا نزد مردم جهان اشاره و تاکید کرد: دولت آمریکا نه تنها در جهان بلکه در داخل ایالات متحده اعتبار خود را از دست داده است و بسیاری از اقدامات و اظهارات مقامات در جنگ عراق و افغانستان به شدت از سوی مردم این کشور زیر سوال برده می‌شوند. این در شرایطی است که مردم جهان نیز اعتماد خود را به آمریکا از دست داده‌اند و این امر پس از سال 2002 شدت بیشتری به خود گرفته است.


وی همچنین گفت: اتهامات و تهدیدات غرب علیه ایران در حالی است که آنها هیچ سند و مدرکی برای اثبات اتهامات خود علیه ایران ندارند. افکار عمومی آمریکا نیز با درس گرفتن از جنگ عراق مخالف حمله نظامی به ایران هستند. آنها معتقدند که کشورشان به بهانه‌های واهی و بی اساس به عراق حمله کرد و نمی‌خواهند چنین اشتباه بزرگی که هزینه‌های هنگفتی را برای ایالات متحده داشت، دوباره تکرار شود. عراق درس بزرگی را به آمریکا داد و آن اینکه ورود و هجوم به خانه‌ای شاید آسان باشد، اما خروج از آن به سختی امکان‌پذیر خواهد بود.


حمله به ایران با عث بسته شدن تنگه هرمز وجلوگیری از صادرات نفت باعث افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی خواهد شد که این این برای کشورهای غربی بسیار درد ناک است
شاید این حمله باعث تغییر در نقشه سیاسی خاورمینه شود باعث از بین رفتن اسراییل و چند کشور کوچک خلیج فارس شود ولی ایران شاید خسارتی بیشتر از جنگ هشت ساله وارد شود ولی هم چنان سرافراز واستوار پا بر جاست.



دیدگاه خود را بیان کنید